۱۷۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

بهره مندی از امداد ملائکه

در روایت ها، نکته هایی برای بهره مندی از امدادها و عنایت های ملائکه گفته شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم.٭


صبر در بیماری
امام هفتم علیه السلام فرمود: «چون بنده ای بیمار شود، خدا به فرشته دست چپ وحی کند: «تا در بند من است، بر او گناهی ننویس» و به دست راستی وحی کند: هر کار نیکی که در تندرستی او برای او می نوشتی، بنویس».

عیادت از بیماران
امام ششم علیه السلام می فرماید: «هرکه یک بیمار مسلمان را عیادت کند، خدا تا همیشه به او هفتاد هزار فرشته گمارد تا در بند او در آیند و تا قیامت تسبیح و تقدیس و تهلیل و تکبیر گویند و نیمی از نمازشان برای عیادت کننده بیمار باشد».

رعایت آداب منزل
امام باقر علیه السلام فرموده است: «جبرئیل گفت: یا رسول اللّه ما در خانه ای که در آن صورت آدمی باشد و در آن بول شود و یا در آن سگ باشد، وارد نمی شویم».

دیدار و احوالپرسی از برادر مؤمن


1. رسول خدا صلی الله علیه و آله
جبرئیل به من گفت: خدای عزّوجلّ فرشته ای به زمین فروآورد و او رفت تا به در خانه رسید ای که مردی از صاحب خانه اجازه ورود می خواست، به او گفت: تو چه نیازی به صاحب این خانه داری؟ گفت: برادر مسلمان من است و برای رضایت خدای تبارک و تعالی به دیدار او آمدم. گفت: تنها برای همین آمدی؟ گفت: بله. فرشته گفت: خدا مرا به سوی تو فرستاده و به تو سلام داده و فرموده: «بهشت برای تو واجب است» و افزود که خدای عزّوجلّ می فرماید: «هر مسلمانی برادر مسلمانش را دیدن کند، او را دیدن نکرده، بلکه مرا دیدن کرده و ثوابش بهشت است».

2. امام جعفر صادق علیه السلام
هر که برادرش را برای خدا دیدار کند در بیماری یا تندرستی، و نیرنگی به او نزند و عوضی نخواهد، خدا بر او هفتاد هزار فرشته می گمارد که پشت سر او با صدای بلند می گویند: «پاکی و بهشت بر تو خوش باد، شما زوار خدایید، مهمانان رحمانید،» تا به خانه اش برگردد. یسیر به او گفت قربانت گر چه راه دور باشد؟ فرمود: آری، ای یسیر! گر چه یک سال باشد، خدا جواد است و فرشته های بسیاری بدرقه اش کنند تا به خانه اش برگردد.

3. امام محمد باقر علیه السلام
مؤمن از خانه بیرون آید تا برادرش را دیدن کند و خدای عزّوجلّ فرشته ای به ‍ دو فرستد تا بالی در زمین نهد و بالی در آسمان، او را جوید تا چون به ‍ منزل او درآید. خدای تبارک و تعالی ندا کند: ای بنده که حقم را بزرگ ‍ داشتی و از آثار پیغمبرم پیروی کردی، باید تو را بزرگ ‍ دارم؛ بخواه تا به ‍ تو بدهم، دعا کن تا اجابت کنم، خموش شو و من آغاز کنم. چون برگردد، آن فرشته بدرقه اش کند و با بالش او را سایه اندازد تا به ‍ خانه اش در آید و خدا تبارک و تعالی ندایش کند: ای بنده که حقم را بزرگ داشتی، بر من باید ارجمندت دارم، بهشتم را بایست تو کردم و در باره بنده هایم تو را شفیع نمودم.
آن حضرت در کلامی دیگر نیز فرموده است:
راستی چون دو مؤمن برخورند و به هم دست دهند، خدا عزّوجلّ رحمت بر آنها فرو آرد و 99 آن از آن پرمحبت تر آنها است نسبت به یارش و چون همراه شوند، رحمت آنها را فرو گیرد و چون بنشینند و با هم گفت وگو کنند، فرشته های حافظ به هم گویند: ما کنار رویم؛ شاید رازی دارند و خدا خواسته نهان باشد. گفتم: مگر نه اینکه خدا فرماید: «هیچ لفظی نگوید جز اینکه رقیب و عتیه بر او هستند.» (ق:18) فرمود: «ای ابا اسحاق! اگر حافظان نشنوند، البته خدای دانای راز بشنود و ببیند».

4. امام جعفرصادق علیه السلام
هر که روزه اش را نهان دارد، خدای عزّوجلّ به فرشته هایش فرماید: «بنده ام از عذابم به من پناهنده شد؛ او را پناه دهید.» خدای عزّوجلّ فرشته هایش را گماشته به دعا برای روزه داران و به آنها نفرموده دعا کنند به کسی، جز اینکه مستجاب کند.

روزه تابستان
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «هر که برای خدای عزّوجلّ در گرمای سخت روزه دارد و تشنه شود، خدا هزار فرشته بر او گمارد تا دست به ‎رویش کشند و او را مژده دهند».

تواضع برای خدا
معاویة بن عمار گوید از امام ششم علیه السلام شنیدم که فرمود: «در آسمان دو فرشته بر بنده ها گماشته شده اند. هر که برای خدا تواضع کند، بالایش برند و هر که تکبر کند، زبونش سازند»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

برتری ملائکه یا انسان

یکی از پرسش ها که به طور طبیعی ممکن است به ذهن هرکس برسد، این است که مقام انسان بالاتر است یا ملائکه؟
برخی به صورت مطلق مقام انسان را بالاتر و برخی به صورت مطلق مقام ملائکه را بالاتر دانسته اند. گروهی که در دسته دوم قرار می گیرند، به آیاتی مانند این آیات استناد کرده اند:

1. سوره انعام آیه 50
قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحی إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصیرُ أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ.
بگو: به شما نمی گویم گنجینه های خدا نزد من است و غیب نیز نمی دانم و به شما نمی گویم که من فرشته ام؛ جز آنچه را که به سوی من وحی می شود، پیروی نمی کنم. بگو: آیا نابینا و بینا یکسان است؟ آیا تفکر نمی کنید.

2. سوره انبیاء آیه 27
وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ.
و گفتند: [خدای ] رحمان فرزندی اختیار کرده [است]، منزه است او. بلکه [فرشتگان ] بندگانی ارجمندند که در سخن بر او پیشی نمی گیرند و خود به دستور او کار می کنند.

3. سوره نساء آیه 172
لَنْ یَسْتَنْکِفَ الْمَسیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لاَ الْمَلائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمیعاً.
مسیح از اینکه بنده خدا باشد، هرگز ابا نمی ورزد و فرشتگان مقرب [نیز ابا ندارند] و هر کس از پرستش او امتناع ورزد و بزرگی فروشد، به زودی همه آنان را به سوی خود گرد می آورد.
روشن است آیه نخست در مقام بیان انسان بودن رسول خدا صلی الله علیه و آله است، نه برتری یکی نسبت به دیگری. مطلبی که در ابتدای آیه آخر سوره کهف به صراحت آمده، گویای همین مطلب است:
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً.
بگو: من هم مثل شما بشری هستم، و[لی ] به من وحی می شود که خدای شما خدایی یگانه است. پس هر کس به لقای پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد.
دومین آیه بالا نیز توصیف کننده جایگاه ممتاز و در عین حال بی اختیاری ملائکه در برابر مقام ربوبی است و موضوع آخرین آیه، بندگی حضرت مسیح علیه السلام و ملائک در برابر خداوند متعال است. همان گونه که می بینیم، هیچ یک از این آیات میان نوع انسان و ملک مقایسه نکرده است.
آیات 30 تا 33 سوره بقره که بیان کننده خلقت حضرت آدم علیه السلام است، از اعتراض ملائک به خداوند سخن می گوید، مبنی بر اینکه یا خود را بالاتر از این موجود تازه می دیدند یا با وجود خود نیازی به خلقت موجودی جدید نمی دیدند؛ زیرا او را موجودی مفسد و خود را تسبیح کننده حضرت حق معرفی می کنند:
وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ.
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمین جانشینی خواهم گماشت»، [فرشتگان ] گفتند: آیا در آن کسی را می گماری که در آن فساد انگیزد و خون ها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه می کنیم و به تقدیست می پردازیم؟ فرمود: من چیزی می دانم که شما نمی دانید.
این مقایسه می تواند بنا بر هرکدام از دلایل که یاد کردیم، انجام شده باشد، ولی پاسخ محکم و قاطع خداوند در آیات بعد به گونه ای است که برتری حضرت آدم علیه السلام بر ایشان را به نمایش می گذارد:
وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ ٭ قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ ٭ قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ.
و [خدا] همه [معانی ] نام ها را به آدم آموخت، سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: اگر راست می گویید، از اسامی اینها به من خبر دهید. گفتند: منزهی تو! ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته ای، هیچ دانشی نیست؛ تویی دانای حکیم. فرمود: ای آدم! ایشان را از اسامی آنان خبر ده. و چون [آدم ] ایشان را از اسماءشان خبر داد، فرمود: آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمان ها و زمین را می دانم و آنچه را آشکار می کنید و آنچه را پنهان می داشتید، می دانم؟
با وجود آنکه این آیات و آیات بعد برتری حضرت آدم علیه السلام را اثبات می کند، در برخی آیات دیگر آشکارا برخی انسان ها پست تر از حیوانات معرفی شده اند:
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ. (اعراف: 179)
و در حقیقت، بسیاری از جنیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده ایم؛ [چرا که ] دل هایی دارند که با آن، [حقایق را] دریافت نمی کنند و چشمانی دارند که با آنها نمی بینند و گوش هایی دارند که با آنها نمی شنوند. آنان همانند چهارپایان، بلکه گمراه ترند. [آری،] آنها همان غافل ماندگانند.
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً. (فرقان: 44)
آیا ندیده ای که پروردگارت چگونه سایه را گسترده است؟ و اگر می خواست، آن را ساکن قرار می داد. آنگاه خورشید را بر آن دلیل گردانیدیم.
از مجموع این دو دسته آیات نتیجه می گیریم که برخی انسان ها از ملائکه بالاترند و در مقابل، ملائکه از برخی انسان های دیگر برترند. با مراجعه به روایت ها می توان به ویژگی های انسان های برتر از ملائک پی برد. مرحوم علامه جعفری در این باره می نویسد:
از این جملات و مطالب بعدی معلوم می شود که فرشتگان به امتیازات و عظمت های بسیار مهمی نائل می شوند و بر خلاف آنچه که برخی از مردم تصور می کنند، فرشتگان موجوداتی فوق العاده مقدس و منزه و مهذب و نزدیک به مقام شامخ ربوبی می باشند. لذا باید گفت: اینکه


حمله دیگر بمیرم از بشر

تا برآرم از ملائک بال و پر

از ملک هم بایدم جستن ز جو

کلّ شی ء هالک إلّا وجهه

بار دیگر از ملک پران شوم

آنچه اندر وهم ناید آن شوم


به این آسانی ها هم نیست و نباید این مطلب را همان طور که گاهی در ادبیات مطرح می شود، بی اهمیت تلقی نمود؛ یعنی واقعیت چنان نیست که ما هر وقتی که بر سر ذوق آمدیم و لطیفه گویی ما به اصطلاح عامیان گل کرد، با کمال آرامش فکری بنشینیم و بگوییم: ما انسان ها از فرشتگان بالاتریم، ما چنین و چنانیم. درست این گونه مطالب است که ما را متکبر و از خود راضی و به جای کار و کوشش و تلاش در مسیر رشد و کمال مادی و معنوی، می نشینیم و به تماشای لذت بخش درخت بزرگ خلقت که میوه هایش هم خود ما انسان ها هستیم، قناعت می ورزیم و تا به خود بیاییم، صفحات کتاب عمر ما یکی پس از دیگری ورق خورده و آفتاب عمر به لب بام رسیده است. البته ما منکر نیستیم که اگر در آدم علیه السلام و فرزندان او استعداد بالاتر رفتن از فرشتگان نبود، خداوند فرشتگان را به سجده به آدم علیه السلام امر نمی فرمود، ولی باید دقت کنیم ببینیم که چه مقدار از مردم در اثر تأدّب به آداب اللّه و تخلق به اخلاق اللّه و تهذب روحی می توانند آن استعداد را به فعلیت برسانند و به قول مولوی: «آنچه آن در وهم ناید آن شوند» این صفات و امتیازاتی که امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطبه مبارکه برای فرشتگان بیان فرموده است، چیزهایی نیستند که به موجوداتی ناآگاه و بی اختیار [بدون علت ] عطا شده باشد، بلکه قطعاً فرشتگان برای به ‍ دست آوردن آنها، عظمت ها و شایستگی ها و برآمدن از عهده مسئولیت ها از خود نشان داده اند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حکمت تاثیر باور ملائکه در زندگی

با مطالعه تاریخ اسلام می توان مواردی را یافت، مبنی بر اینکه ملائک در امور فردی و اجتماعی به یاری مسلمانان می آمدند. مشهورترین ماجرایی که در تاریخ اسلام برای حضور و یاری ملائکه نقل شده است و فریقین، آن را پذیرفته اند، همان رخ دادهای جنگ بدر است. درباره این نبرد در سوره آل عمران چنین آمده است:
وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ٭ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنینَ أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُنْزَلینَ ٭ بَلی إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوِّمینَ ٭ وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْری لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ. (آل عمران: 123 ـ 126)
و یقیناً خدا شما را در [جنگ ] بدر ـ با آنکه ناتوان بودید ـ یاری کرد. پس، از خدا پروا کنید، باشد که سپاس گزاری نمایید. ٭ آنگاه که به مؤمنان می گفتی: آیا شما را بس نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته فرود آمده یاری کند؟ ٭ آری، اگر صبر کنید و پرهیزکاری نمایید و با همین جوش [و خروش ] بر شما بتازند، [همان گاه ] پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشان دار یاری خواهد کرد ٭ و خدا آن [وعده پیروزی ] را جز مژده ای برای شما قرار نداد تا [بدین وسیله شادمان شوید و] دل های شما بدان آرامش یابد و یاری جز از جانب خداوند توانای حکیم نیست.
این آیات، آشکارا شرط بهره مندی از یاری ملائکه را صبر و تقوای مؤمنان بیان کرده اند و از آنجا که قید و شرط دیگری برای آن بیان نشده است، نمی توان آن را محدود و مقید به آن نبرد نمود. بر همین اساس آنچه درباره امداد ملائکه مقرب خداوند به اهل بیت علیهم السلام به ویژه حضرت زهرا علیها السلام در روایت ها و گزارش های تاریخی آمده، با تنزل مقام ملائکه قابل تصور است. به عبارت دیگر، افراد غیر معصوم می توانند با رعایت کردن سه شرط ایمان، صبر و تقوا، از امداد و همراهی ملائکه، البته غیر از میکائیل و جبرئیل علیهما السلام بهره مند شوند. برای نمونه، یکی از ماجراهایی که درباره حضرت زهرا علیها السلام نقل شده، از این قرار است: «سلمان فارسی می گوید: فاطمه علیها السلام نشسته بود، دستاسی در مقابلش قرار داشت که با آن، جو آسیاب می کرد و از دسته آن دستاس، خون جاری بود و حسین علیه السلام در یک گوشه خانه می گریست. گفتم: ای دختر رسول خدا! این زخم تو را بس است؛ فضه هم اینجا نشسته است.
فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله سفارش کرده است یک روز من کار کنم و روز دیگر فضه و دیروز نوبت خدمت او بود (پس امروز نوبت من است).
سلمان گفت: من بنده آزادشده ای هستم، اجازه بده یا جو آسیاب کنم و یا حسین علیه السلام را برای شما ساکت نمایم.
فاطمه علیها السلام فرمود: من برای ساکت کردن بچه بهتر هستم و تو جو را آسیاب کن. پس من مقداری جو آسیاب کردم تا اینکه وقت نماز رسید، رفتم و با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز گزاردم. وقتی از نماز فارغ شدم، آنچه را دیده بودم، به علی علیه السلام گفتم. آن حضرت گریست و بیرون رفت و بعد از مدت کوتاهی برگشت، در حالی که خوش حال و متبسم بود. پیامبر در این باره پرسید، علی علیه السلام فرمود: بر فاطمه علیها السلام وارد شدم و دیدم بر پشت، دراز کشیده است و حسین علیه السلام روی سینه او خوابیده و نزدش آسیاب دستی بدون هیچ گرداننده ای، می گردد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با خوش حالی تبسم کرد و فرمود: ای علی! آیا نمی دانی که خدا بر روی زمین فرشتگان سیاری دارد که محمد و خاندان محمد را تا روز قیامت خدمت می کنند»؟1
این مطلب در منابع به عنوان معجزات و کرامات ایشان نقل شده است2 که باید جنبه اعجازی آن را ناظر به حضور جبرئیل علیه السلام بدانیم، ولی کلیت ماجرا را با توجه به اطلاق آیه، بعید است بتوان برای دیگران نا ممکن دانست.
بی تردید باور به اینکه در بن بست های اجتماعی و فردی می توان از حضور و یاری نیروهای الهی و غیبی بهره جست، می تواند تأثیر بسزایی در زندگی داشته باشد. همه آثاری که برای امیدبخشی می شماریم، برای باور کردن به ملائک نیز می توان برشمرد. از این رو، به این مقدار بسنده می کنیم و علاقه مندان را به مطالعه آثاری که به این موضوع پرداخته اند، چه در حوزه آثار روان شناسی و چه آثار دینی رهنمون می سازیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نقش ملائکه در اداره جهان

پیش از این گفتیم مهم ترین تحلیل از جایگاه ملائک در عالم هستی، بر اساس نظام طولی علت و معلول ارائه می شود. با دقت در اموری که در ذیل واژه «تدبیر» می توان گنجاند، درمی یابیم که این امور گاه به خدا نسبت داده می شود و گاه به ملائکه. شهید مطهری در این باره چنین توضیح می دهد:
نسبت خدا به موجودات، نسبت آفریدن و ایجاد کردن و تکوین است. تشکیلات و دستگاه او را مانند تشکیلات اجتماعی و روابط قراردادی که در اجتماع بشر دائر است، نباید پنداشت. نظام فرماندهی و اطاعت در بین خدا و ملائکه، جنبه تکوینی و حقیقی دارد، نه جنبه قراردادی و اعتباری. فرمان خدا حرف نیست، ایجاد است؛ اطاعت ملائکه نیز متناسب با آن است؛ وقتی می گوییم به فرشتگان فرمان داده که چنین کنند، معنایش این است که آنان را طوری ایجاد کرده که علت و فاعل باشند برای فعل و معلول مخصوص و معنای اطاعت ملائکه نیز همین علیت و معلولیت تکوینی است. تشکیلات یادشده، مبیّن یک نظام تکوینی است.
و از همین جاست که قرآن کریم، تدبیر خلقت را گاهی به «خدا» نسبت می دهد و گاهی به فرشتگان؛ گاه می گوید: «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَی الْأَرْضِ؛ خدا کار را از آسمان به زمین تدبیر می کند و می فرستد.»و گاه می گوید: «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا؛ قسم به فرشتگان تدبیر کننده کار».
گاهی قبض و دریافت نفوس انسان هایی را که می میرند، به فرشتگان نسبت می دهد و گاهی به فرشته خاص موت و گاهی به خدا. گاهی وحی را به یک فرشته نسبت می دهد: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلَی قَلْبِکَ؛ روح الامین (جبرئیل) قرآن را بر قلب تو فرود آورد.»و گاهی به اقدس احدیت و می فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنزِیلًا؛ ما، خویشتن، قرآن را بر تو نازل کرده ایم»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رتبه . تنوع و تعداد فرشتگان الهی

ملائکه را بر اساس رتبه، به ملائک عرش و کرسی و آسمان ها (سماوی) و از نظر ربط به عوالم، به سه دسته مهیمین (شیدایان)، پرستشگران و کارگزاران تقسیم کرده اند. مهیمین را فرشتگانی خوانده ‎اند که شیفته و غرق در عظمت خداوند سبحانند؛ نه به خود و نه هیچ امر دیگری توجهی ندارند. ملائکه پرستشگر نیز آن دسته از ملائکی هستند که جز عبادت حضرت حق، مأموریت دیگری ندارند. حضرت امیر علیه السلام در توصیف شگفتی آنان فرموده است:
سپس آسمان های بالا را از هم گشود و از فرشتگان گوناگون پر نمود. گروهی از فرشتگان همواره در سجده اند و رکوع ندارند و گروهی در رکوعند و یارای ایستادن ندارند و گروهی در صف هایی ایستاده اند که پراکنده نمی شوند و گروهی همواره تسبیح گویند و خسته نمی شوند و هیچ گاه خواب به چشمشان راه نمی یابد و عقل های آنان دچار اشتباه نمی گردد، بدن های آنان دچار سستی نشده و آنان دچار بی خبری برخاسته از فراموشی نمی شوند. برخی از فرشتگان، امینان وحی الهی و زبان گویای وحی برای پیامبران می باشند که پیوسته برای رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعی از فرشتگان حافظان بندگان و جمعی دیگر دربانان بهشت خداوندند. بعضی از آنها پاهایشان در طبقات پایین زمین قرار داشته و گردن هاشان از آسمان فراتر و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهی بر دوش هایشان استوار است، برابر عرش خدا دیدگان به زیر افکنده و در زیر آن، بال ها را به خود پیچیده اند. میان این دسته از فرشتگان با آنها که در مراتب پایین تری قرار دارند، حجاب عزت و پرده های قدرت فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وهم و خیال، در شکل و صورتی نمی پندارند و صفات پدیده ها را بر او روا نمی دارند، هرگز خدا را در جایی محدود نمی سازند و نه با همانندآوردن، به او اشاره می کنند.
ملاصدرا فرشتگان را به اعتباری، در هشت صنف می شمارد:
1. حامل و بر دارندگان عرش: فرمود: «و هشت فرشته عرش پروردگارت را بالای آن حمل کنند».
2. فرا گیرندگان اطراف عرش خداوندی: چنان که فرمود: «و فرشتگان را می بینی که عرش را احاطه کرده اند و به ستایش پروردگارشان تسبیح می گویند».
3. بزرگان از فرشتگان: که از آنان جبرئیل و میکائیل است، چنان که می فرماید: «هرکه دشمن خدا و فرشتگان و پیامبران و جبرئیل و میکائیل باشد، خدا نیز دشمن کافران است».
4. فرشتگان بهشت: خداوند می فرماید: «فرشتگان از هر دری بر آنها (مؤمنین ) در می آیند و می گویند: درود بر شما بر آن صبر که کردید تا عاقبت منزلگاه نیکویی یافتید».
5. فرشتگان گماشته بر آتش جهنم: می فرماید: «نوزده (فرشته ) نگهبان آنند و ما موکلان دوزخ را جز فرشتگان قرار ندادیم».
6. فرشتگان گماشته بر انسان ها: «می فرماید: دو فرشته فراگیرنده ـ که در چپ و راست او نشسته اند ـ وی را فراگیرند؛ سخن نگوید جز آنکه نزد او همان دم عتید مراقب آماده است».
7. نویسندگان اعمال: می فرماید: «بر شما نگهبانانی گماشته اند که نویسندگان ارجمندند و هر چه کنید، بدانند».
8. فرشتگان گماشته شده بر احوال این جهان: فرمود: «قسم به فرشتگان صف آرا که صف بسته اند و فرشتگان جلوگیر که جلوگیرند و آنها ذکر خوانند»
از نظر تعداد ملائکه، بعید است کسی بتواند آنها را برشمارد؛ زیرا معادل و همراه بسیاری از مخلوقات خداوند، ملک یا ملائکه ای را آفریده و مأمور امور او کرده است. از این رو، چون تعداد مخلوقات خداوند برای ما قابل شمارش نیست و از گذشته و آینده نیز بی خبریم نمی توانیم تعداد ملائک را برشمریم. بنابراین، اگر به این جهل و ناآگاهی، ملائک حامل عرش و ساکنان آسمان را بیفزاییم به قول دانشمندان علم جبر و ریاضیات، حد جهلمان به سمت مطلق و شاید بی نهایت میل کند.
همین مطلب درباره تنوع ملائک نیز صدق می کند؛ زیرا خداوند مخلوقاتی در اوج آسمان ها و عمق کهکشان ها و دریاها دارد که ما از کم و کیف آنها بی اطلاعیم. آنان، وظایف مهم و بسیار متنوعی از سوی خداوند بر عهده دارند، از جمله:
1. میراندن انسان ها که وظیفه عزرائیل(ملک الموت) و یاران اوست: (سجده: 11)؛ (نحل: 28 و 32)؛ (انعام:61).
2. آوردن وحی، که وظیفه جبرئیل و یاران اوست: (شعراء: 194)؛ (آل عمران: 39، 42 و 45)؛ (نحل: 2).
3. نوشتن اعمال انسان ها: (ق: 17 و 18)؛ (یونس: 21)؛ (انفطار: 10ـ12).
4. حافظان انسان ها: (انعام: 61)؛ (رعد: 11).
5. حاملان عرش الهی: (تدبیرکنندگان عالم) (غافر: 7)؛ (حاقه: 17).
6. استغفار و شفاعت برای مؤمنان و دیگران: (غافر، 7ـ 9)؛ (انبیاء: 26 ـ 28)؛ (نجم: 26).
7. یاری اهل ایمان.
8. فرشتگان بهشت و موکلان دوزخ: (رعد: 23 و 24)؛ (مدثر: 27 ـ31)؛ (زخرف: 77).
9. پیوسته تسبیح و حمد الهی را به جا می آورند.
ملائکه، موجودات پاک و فرمان بری هستند که خداوند در امور عالم به آنها مأموریت هایی محول فرموده است، ولی جن ها و شیاطین در عرض انسان ها قرار دارند و در امور عالم هیچ کاره اند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دانلود فیلم و موزیک رایگان