۵ مطلب با موضوع «برزخ» ثبت شده است

رابطه ارواح برزخی با این جهان

 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

ز نظر علم و دین ثابت شده است که انسانها وقتی که از دنیا می روند ٬ ارواح آنها گهگاه با این جهان ٬ ارتباط برقرار می کنند ٬ و دانشمندانی نیز در این دنیا هستند که از طرق علمی و تجربی با ارواح گذشتگان ارتباط می گیرند.
از نظر روایات نیز این قضیه مسلم است ٬که ما در اینجا چند روایت نقل می کنیم :
۱) عبد الرحیم قصیر می گوید : « از امام سوال کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟ فرمود : بله از خداوند اجازه می گیرد ٬ خداوند نیز به او اجازه می دهد و دو تا فرشته به همراه او می فرستد به صورت بعضی از پرندگانی که روی دیوار می نشینند به دیار آنان می آید و به ایشان نگاه می کنند و کلامشان را می شنوند.۱

۲) اسحاق بن عمار می گوید : « به امام موسی کاظم (ع) عرض کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟ فرمودند : بله. عرض کردم : هر چند وقت یک بار به ملاقات ایشان می آید ؟ فرمودند : به اندازه فضیلت و قدر و منزلتی که هر کدام دارند . بعضی هر روز ٬ بعضی هر دو روز یک بار و بعضی هر سه روز یک بار و هرکدام که منزلتشان کم است هر جمعه. عرض کردم : در چه ساعتی می آیند ؟ فرمودند : هنگام ظهر و مانند آن. عرض کردم : در چه صورت و قیافه ای می آیند ؟ فرمودند : در شکل گنجشک یا کوچکتر از آن . خداوند فرشته ای را هم با او می فرستد تا آنچه مایه خوشحالی اوست به او نشان می دهد و آنچه مایه ناراحتی اوست از او می پوشاند . »۲

۳) امام صادق (ع) فرموده اند : « همانا مومنی که از دنیا رفته به دیدار خانواده ی خود می آید ٬ و خوبیها و خوشی های خانواده اش را می بیند ( و خوشحال می شود ) ٬ ولی کافر ٬ تنها بدی ها و ناخوشنودیها را می نگرد و خوشی ها را نمی بیند .( او غمگین می شود) »۳

۴) نیز آن حضرت فرمود : « هیچ مومن و کافری (که از دنیا رفته) نیست مگر اینکه هنگام ظهر به دیدار خانواده ی خود می آید ٬ و اگر مومن ببیند که خانواده اش به انجام کارهای نیک ٬ اشتغال دارند ٬ سپاس و حمد خدای را بر این نعمت ٬ بجا می آورد٬ و وقتی کافر ببیند که افراد خانواده اش به انجام کارهای نیک اشتغال دارند ٬ برای او موجب حسرت و ندامت خواهد شد.»۴

۵) یکی از اصحاب امام هفتم (ع) می گوید : « از امام کاظم (ع) پرسیدم : آیا میت از افراد خانواده اش دیدار می کند ؟ امام کاظم (ع) فرمود : آری . پرسیدم : در چه مقدار از زمان دیدار می کنند؟ امام فرمود : « در هر جمعه ٬ و در هر ماه و در هر سال یک بار ٬ به اندازه مقامی که آن مومن در پیشگاه خدا دارد. پرسیدم : آنها به چه شکلی به دیدار خانواده ی خود می آیند ؟ فرمودند: به شکل پرنده ی لطیفی که خود را به دیوارها می زند ٬ بر آنها اشراف پیدا می کند ٬ پس اگر آنها را در خیر و خوبی بنگرد ٬ خوشحال می شود ٬ و اگر آنها را در بدی و نیاز و اندوه ببیند ٬ غمگین می شود . »۵

۱) بحار ٬ ج۶٬ ص۲۵۷          ۲) همان
۳)فروع کافی ٬ ج۳ ٬ ص۲۳۰ - بحار٬ ج۶ ٬ص۲۵۶.                 ۴)همان مدرک
۵) همان مدرک -منظور این است که همان گونه که مرغها روی دیوارهای خانه شما می آیند و به آسانی رفت و آمد می کنند ٬ روح مومن نیز چنین است ٬ نه اینکه روح او در هیکل پرنده ای متجسد می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عالم برزخ و تجسم اعمال

مطالب ذیل در مورد سفر به عالم برزخ است که مسافر این سفر، مشاهدات خود را بیان می دارد و در تأیید آنها متن عربی روایت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را هم در پاورقی کتاب می آورد که اینجا تنها به بیان مشاهدات این مسافر عالم برزخ که به نحوی ترجمه ی فارسی برخی عبارات حدیث شریف معراج است، بسنده می شود :
احوال بعضی از زنان مسلمان که در برزخ عذاب می شوند : (حدیث معراج در کتاب بِحارُ الأنوار، ج 8 ، ص 309 ، روایت 75 ، باب 24) :
1- زنانی که موهای سرشان را به نامحرمان نشان می دهند : آنگاه مرا به جایی برد که آنجا زنانی را دیدم که (آنها را) از موی سرشان آویزان کرده بودند در حالی که مغز سرشان می جوشید. از هدایت (راهنمای سفر) پرسیدم این زنان مگر چه کرده اند که ... ؟ فرمود : این عدّه از زنان، کسانی هستند که از نشان دادن موی سر خود به نامحرمان ابائی نداشتند. اینها با بیرون گذاشتن موی سر خود، در حالی که خداوند تبارک و تعالی به خاطر حفظ ارزش زن و امنیّت جامعه، حجاب را واجب نمود، امر الهی را زیر پا گذاشتند ... . ص 73 و 74
آیات مربوط به حجاب قرآنی و اسلامی که تنها مصداق آن چادر می باشد : آیه 59 سوره احزاب و آیه 31 سوره نور.

2- زنانی که شوهرشان را اذیّت می کنند : بعد از این ... مرا به نقطه ی دیگری برد که آنجا زنانی را نشان داد که (آنها را) از زبان های شان آویزان کرده بودند و از آب حَمیم در گلوی آنان می ریختند. گفت : این زن ها، زنانی بد خُلق و بد زبان بودند و با نیش زبانی که داشتند، شوهران شان را اذیّت می کردند ... . ص 76 امام صادق علیه السّلام فرمودند : مَلعُونَهً مَلعُونَهً إِمرَاَهٌ تُؤذِی زَوجُهَا وَ تَغمَه وَ سَعِیدَهً سَعِیدَهً إِمرَاَهٌ تَکرِمُ زَوجُهَا وَ لاَ تُؤذِیه وَ تُطِیعُهُ فِی جَمِیعِ اَحوَالِهِ (بحار الأنوار، ج 103، ص252، روایت 55، باب 4، نسخه ی بیروت) ؛ ملعون است ملعون است، زنی که شوهرش را آزار دهد و او را غمگین سازد و خوشخبت است خوشبخت است، زنی که شوهرش را احترام کند و او را نیازارد و در همه ی احوال از او اطاعت کند. ص 77

3- زنانی که شوهران شان را تمکین نمی کنند : در جایی دیگر از جهنّم زنانی را دیدیم که (آنها را) از پستان های شان آویزان کرده بودند. گفت : این ها را که می بینی، زن هایی بودند که بدون توجّه به خواسته های نفسانی شوهران شان به تمایلات آنها بی اعتنا بودند و این باعث به گناه افتادن شوهران شان می شدند و لذا هر وقت شوهران شان از آنها تمکین می خواستند، به بهانه ای مانع بودند. ص 77

4- زنانی که بدون اجازه ی شوهران شان بیرون می روند : در یکی دیگر از منازل جهنّم، زن هایی را دیدیم که (آنها را) از پاهای شان آویزان کرده بودند. گفت : این زن ها بدون اجازه ی شوهران شان به کوچه، بازار، خانه ی اهل فامیل و غیره رفته اند در حالی که شوهران شان راضی نبودند. پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند : فِیمَا اَوصِیَ بِهِ النَّبِیُّ صلّی الله علیه و آله و سلّم علیا لا َتَخرُج مِن بَیتِ زَوجِهَا إِلاَّ بِإِذنِهِ فَإِن خَرَجتَ بِغَیرِ إِذنِهِ لَعَنَهَا اللهُ وَ جِبرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ لاَ تُعطِی مِن بَیتِ زَوجُهَا شَیئاً إِلاَّ بِإِذنِهِ (بحار الأنوار، ج 103، ص257، روایت 2، باب 5، نسخه ی بیروت) ؛ پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند : زن نباید بدون اجازه ی شوهرش از خانه اش (خانه ی شوهرش) خارج شود و اگر بدون اجازه او خارج شد، خدا و جبرئیل و میکائیل، به او لعنت می فرستند و نباید بدون اجازه ی شوهرش، چیزی از خانه ی او به کسی عطا کند. ص 78 و 79

5- زنانی که آرایش می کنند و خودشان را به نامحرمان نشان می دهند : در ادامه، زنانی را دیدیم که گوشت بدن شان را می خوردند و آتش از زیر پاهای شان زبانه می کشید. گفت : اینها زنانی هستند که آرایش می کردند و بیرون از خانه به غیر از شوهران شان، (نامحرمان) آنها را می دیدند. این زن ها خود را با آرایش، زیبا جلوه می دادند تا نامحرمان ببینند و به گناه بیافتند. اینها کسانی هستند که بسیاری از خانواده ها را متلاشی کرده اند. اگر اینها خودشان را بَزَک نمی کردند و با حالت شیطانی بیرون نمی آمدند، مردان زیادی که دل به زندگی خانوادگی بسته بودند و به زن و فرزندان خود عشق می ورزیدند، از همسران خود دل سرد نمی شدند و (زندگی شان) به طلاق منجر نمی شد. اینها باعث نابودی بنیان خانواده ها شدند ... . زنانی که برای بیرون رفتن از خانه در جلوی آینه می ایستند و با وسایل آرایشی، سر و صورت شان را تزیین می کنند در حقیقت ظاهری که واقعی نیست، واقعی جلوه گر می شود و این پرده ای است باطل، که روی حقیقت می کشند و بیننده (دیگران)به خیال این که اینها زیبا یند، فریب می خوردند و به گناه می افتند ... . طبق شرع مقدّس اسلام، که دوری از نامحرم را برای زن و مرد مصونیت می داند و زینت زن را برای نامحرمان، حرام می داند ... و در غیر این صورت، زینت زنان برای شوهران شان ... در محیط خانه ی خود، عبادت محسوب می شود. ( البتّه تنها در محیط زناشویی). مردها نیز نباید نگاه کنند. حدیثی از امام صادق علیه السّلام است که ایشان فرمودند : النَّظَرُ سَهمٌ مِن سِهَامِ اِبلِیس مَسمُومٌ وَ کَم مِن نَظرَه اَورَثت حَسرَهً طَویلَه (بحار الأنوار، ج 101، ص40، روایت 46، باب 33، نسخه ی بیروت) ؛ نگاه (به نامحرم) تیری از تیرهای مسموم شیطان است و چه بسا نگاهی که حسرتی طولانی را به دنبال داشته باشد (و جسم و روح شخص را مریض می نماید و آرام آرام ایمانش را نابود می کند) . ص 79 - 81 (البتّه این نگاه در مورد هر دو طرف است یعنی مربوط به زن و مرد نامحرم، می شود. امّا با توجّه به زیبایی چهره ی زن، بیشتر هشدار به مرد است. و در مواردی هم در مورد نگاه زن و مرد محرم، نیز می باشد غیر از زن و شوهر و نگاه مرد به مرد و زن به زن نیز که از روی شهوت باشد، در مواردی شامل این روایت می شود که توضیحات بیشتر پیرامون نگاه کردن در رساله های توضیح المسائل آمده است.)

6- زنانی که به احکام شرع اهمّیت نمی دهند : از آن منزل به منزل دیگی از منازل جهنّم رفتیم و زنانی را دیدیم در حالی که پاهای شان را به دستان شان بسته بودند. مارها و عقرب ها به آنها هجوم آورده و آنها را نیش می زدند. گفت : بگذار کاملاً رفتار این زن ها را در دنیا شرح دهم تا بدانی مستحقّ عذاب اند. اینان زنانی بودند بی قید، یعنی به تکالیف شرعی اهمّیت نمی دادند. وضو می گرفتند تا نماز بخوانند امّا وضوئی بی طهارت می گرفتند و به نماز اهمّیت نمی دادند و آن را سبک می شمردند. گاهی می خواندند و گاهی نمی خواندند ... . لباس شان را تطهیر نمی کردند. غسل واجبی که به عهده شان بود، به جا نمی آوردند ( مثل غسل جنابت، غسل حیض و ... ) . زنانی کثیف و دور از نظافت بودند ... .ص 82 و 83

7- زنان زناکار که فرزندان حرام را به شوهرشان نسبت می دهند : برای دیدن احوال عدّه ی دیگری از زنان مسلمان که در جهنّم به سر می بردند، رفتیم . در آنجا زنانی را دیدیم که کر و لال و کور بودند و در جایگاهی از آتش قرار گرفته بودند. مثل کسی که او را در گودالی پر از آتش بیاندازند، در حالی که مغز سرشان از بینی بیرون می زد و بدن شان از جُزان و بَرَص، قطعه قطعه می شد. گفت : اینها زنانی زناکار بودند که فرزند حرام را که از زنا به دنیا می آوردند، به شوهرشان نسبت می دادند و می گفتند این فرزند فِراش توست. ص 84

8- زنانی که خود را به نامحرمان عرضه می کنند : مرا به منزلی برد که آنجا زنانی را دیدیم که با قیچی آتشین، گوشت بدن شان را از سر و پا و جاهای مختلف بدن، می بریدند و نعره ی صدای شان، گوش فلک را کر می کرد و کسی به فریادشان نمی رسید. گفت : این زن ها، زنان زناکار بودند و خود را برای مردهای اجنبی عرضه می کردند و حال، عذابِ لذّت زود گذر آن زمان را می بینند. ... و این عذاب، عذابی است که خودشان مهیّا کرده بودند. با این که خدا فرمود : وَ لاَ تُلقُوا بِاَیدِیکُم إِلَی التَّهلُکَهِ(سوره بقره ، آیه 195)؛ با دست خود، خود را به هلاکت نرسانید . با این حال، زندگی زود گذر دنیا را به زندگی ابدی آخرت ترجیح دادند ... . چقدر خداوند بزرگ فرمود : أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لاَّ تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ (سوره یس ، آیه 60 ) ؛ ای فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وی دشمن آشکار شماست . حالا این عذاب را که با ذرّه ذرّه ی لذّت های حرام بوجود آمده باید خریدار باشید و راه فرار و توبه دیگر، عالم برزخ نیست و راه توبه فقط در دنیا باز بود و بعد از مرگ هرگز . ص 86 – 88

9- زنانی که قوّادی می کنند : سپس زنانی را دیدیم که صورت و بدن شان می سوخت و أمعاء و أحشاء خودشان را می خوردند. گفت : این زن ها، زن هایی بودند که قوّادی می کردند. عرض کردم : قوّادی دیگر چیست ؟ گفت : قوّادی یعنی واسطه گری بین زن و مرد به صورت حرام ... اینها واسطه و دلاّل این کار بودند و زنان را می فریفتند و با مردها جمع می کردند. ص 89

10- زنانی که سخن چین و دروغ گو هستند : به جایی از جهنّم رسیدیم که در آنجا، عدّه ای را دیدیم که سر خوک داشتند و بدن الاغ و هزاران هزار از انواع عذاب ها را بر آنها وارد می کردند . گفت : اینها زنان سخن چین و نمّام و دروغ گو بودند و سخن این و آن را به نزد دیگری می بردند و دروغ می بستند. این زن ها با نقل سخن دیگران، ما بین مردم دشمنی ایجاد می کردند. ص 90 و 91

11- زنانی که خواننده و نوحه گر و حسود هستند : در یکی از منازل جهنّم، زنانی را دیدیم که صورت شان، شَکل سگ بود. از ناحیه ی پشت آنها آتش وارد می شد و از دهان شان بیرون می آمد و تازیانه های سهمگین ملائکه ی عذاب، هر لحظه بر سر آنها نواخته می شد ، نعره و صدای شان عالم را فرا گرفته بود. گفت : همین زن ها را می بینی، بارها و بارها، شنیدند که نباید صدای شان را نامحرم بشنود و همچنین شنیدند که با نامحرم بیش از حدّ ضرورت نباید صحبت کنند امّا گوش نکردند. تازه این زن ها برای نامحرمان، شعر و سرود می خواندند و هر لحظه که نامحرمان آنها را برای صدای خوش شان تشویق می کردند، سعی می کردند بهتر و بهتر بخوانند تا بیشتر محبوب واقع شوند. غافل از این که هر حرفی که خواندند، آتشی را برای خود بر افروختند. و بعضی از این زنان، صدای شان را ضبط می کردند تا علاوه بر مستمعین حاضر، دیگران هم استفاده کنند و چه بسیار جوانان دختر و پسر، که با (شنیدن) صدای اینها، مغلوب هوای نفس شده و برای همیشه گمراه شدند و وزر و وبال آنها نیز بر گردن اینها است.( هم خود این افراد گناه کار هستند و هم کسانی که باعث این گناه شدند) .آری این زنان، زنان رقّاص و خواننده بودند که برای نامحرم می خواندند. ص 92 و 93
هدایت گفت : تو را به جایی می برم که خیال نکنی هر چه عذاب است برای زنان مقرّر شده است. در ادامه ی این سفر به منازل دیگری جهنّم وارد شدند که به آنها اشاره می شود : 1- احوال ظالمین . 2- احوال کسانی که به نحوی به حاکم جَور کمک می کردند . 3- رباخواران معذّب . با شکم های بزرگ که از بزرگی شکم، قادر به حرکت نبوده و میخ کوب در زمین بودند. 4- احوال زناکاران . 5- لواط کاران . 6- شراب خواران . 7- حرام خواران . 8- عیب جوی هرزه زبان . 9- کسانی که اموال یتیم را به ناحق می خورند. 10- رشوه خواران و رشوه دهندگان و واسطه گران . 11- کسانی که نماز عشاء را نخوانند و ترک کنند. 12- یک لقمه نان به بی نماز، گناهش از کشتن هفتاد پیغمبر بیشتر است. 14- جایگاه منافقین . برای هر کدام از این موارد نیز عذاب هایی ذکر شده است . همچنین آیات و روایاتی هم آمده که در متن کتاب قرار دارد.
بعد وارد بهشت می شوند و منازلی از بهشت را نام برده از جمله منازل شهداء و مطالبی را پیرامون آنها بیان می دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

برزخ دریچه ای به بهشت و جهنم

در برزخ، آسمان هست و زمین هست چون عالَم صورت است، و موجودات و نفوس برزخیه اطلاع از دنیا دارند و از آسمانها و زمین مطلعند، البته حیات آنها در ملکوت آسمان و زمین است. و اما آن آیه مبارکه: «النارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوا وَ عَشِیا وَ یَوْمَ تَقُومُ الساعَةُ أَدْخِلُو´ا ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَد الْعَذَابِ؛ هر صبح و شام بر آتش عرضه می شوند و روزی که رستاخیز برپا شود (فرمان می رسد که) فرعونیان را در سخت ترین عذاب داخل کنید» (غافر/46) از چند جهت میتوان از آن استفاده نمود که راجع به عالم برزخ است نه عالم قیامت کبری:

اول از عنوان "غُدُو و عَشی" زیرا همانطور که ذکر شد در قیامت کبری، روز و شب نیست.

دوم از عنوان یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا زیرا که معنایش اینست که مشرکین را عرضه بر آتش میدارند، و معنی عرضه آن نیست که در آتش می افکنند، بلکه آنست که پهلوی آتش میبرند و در کنار آن قرار میدهند و آتش را به آنان می نمایانند بطوریکه لهیب و شعله آتش، آنانرا فرا نمی گیرد، ولیکن از حرارت آن اجمالاً به آنها میرسد و از منظره دهشتناک آن متألم و متأثر میگردند. بهشت و جهنمِ قیامتی در برزخ نیست بلکه راهروئیست برای قیامت و دریچه ایست برای آن. «یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إلَی الْجَنةِ وَ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إلَی النارِ؛ دری از برزخ بسوی بهشت، و دری از برزخ بسوی جهنم می گشایند و دریچه ای از عالم قبر به آن دو باز میکنند» (کافی ج3 باب المسأله فی القبر ص 240-236).

سوم آنکه در دنبال آیه میفرماید: «وَ یَوْمَ تَقُومُ الساعَةُ أَدْخِلُو´ا ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشدَ الْعَذَابِ». پس از آنکه هر صبح و شب بر آتش عرضه میشوند، این معنی ادامه دارد تا وقتیکه ساعت قیامت میرسد، در آن هنگام به ملائکه عذاب خطاب میشود که در حال، آل فرعون را در شدیدترین عذابی وارد کنید. پس معلوم میشود که قبل از قیامت، آنها در عذابی بوده اند که آن عذاب در درجه نهایت نبوده است و اینک آن عذاب غائی و نهائی به آنها میرسد. آن محل و عالمی که آل فرعون معذبند ـ نه به عذاب نهائی ـ آن را عالم برزخ گویند.

اما علت آنکه آیه: «لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکْرَةً وَ عَشِیا؛ و صبح و شام روزیشان در آنجا برقرار است» (مریم/ 62) اختصاص به برزخ دارد، آنستکه صبح و شب و تدریج زمان، از حرکت شمس و قمر و زمین یا فلک الافلاک و نسبت های خاصه بین آنها پیدا میشود، و یا از امتداد حرکت جوهریه که در باطن و ذات موجودات است پدید می آید؛ و در قیامت که آسمان و زمین نیست و أصلاً حرکتی نیست، بنابراین نسبت بین آنها نیز که از آن انتزاع زمان میشود وجود ندارد: «مُتکِـِینَ فِیهَا عَلَی الاْرَآئکِ لاَ یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَ لاَ زَمْهَرِیرًا؛ که در آنجا بر تخت ها تکیه زنند. در آنجا نه (گرمای) آفتاب بینند و نه سرما» (انسان/13).

و نیز میتوان برای اثبات و وجود عالم برزخ، به این آیه تمسک جست: «إِذِ الاْغْلَـلُ فِی ´ أَعْنَـقِهِمْ وَ السلَـسِلُ یُسْحَبُونَ * فِی الْحَمِیمِ ثُم فِی النارِ یُسْجَرُونَ؛ آن کسانیکه در آیات خدا مجادله میکنند و تکذیب کتاب خدا را می نمایند و به آنچه خداوند به پیامبرانش ارسال داشته است تکذیب میکنند، پس بزودی خواهند دانست، در زمانی که غلها و سلسله ها در گردنهای آنان آویخته شود و بسوی حمیم کشانده گردند و سپس در آتش، آتش زده شوند» (غافر/72و71).

 

حَمیم چیز گرم را گویند چون آب گرم، هوای گرم و امثال آن، و سَحْب به معنای کشاندن است، و سَجْر بمعنای آتش زدن است؛ سَجَرَ التنور یعنی تنور را آتش زد. و ثُم همانطور که ذکر کردیم بمعنای تراخی و انفصال است، یعنی پس از مدت و زمانی؛ و بنابراین معنای آیه اینطور میشود: «این افراد جدال کننده و تکذیب کننده، اول در هوای گرم و یا آب گرم کشانیده میشوند، و سپس در آتش افکنده و در آنجا آتش زده میشوند».

معلوم است که مراد از سحب در حمیم، عالم برزخ است که از گرمای آنجا ناراحتند، و مراد از سجر در نار، عالم قیامت است که در آنجا بتمام معنی الکلمه میسوزند و به کیفر نهائی میرسند و نیز میتوان به این آیه استدلال نمود: «حتی إِذَا جَآءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لاَ یُفَرطُونَ * ثُم رُدو´ا إِلَی اللَهِ مَوْلَاهُمُ الْحَق أَلاَ لَهُ الْحُکْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحَـسِبِینَ؛ تا چون زمانی که مرگ یکی از شما فرا رسد، جان او را فرشتگان قبض ارواح ما اخذ نموده و در این عمل هیچ کوتاهی نمی کنند، و سپس باز گردانیده شوند بسوی خداوند که مولای حق آنان است؛ آگاه باشید که منحصراً حکم بدست خداست و او با سرعت ترین حسابگران است» (انعام/62و61).

ثُم بمعنای فاصله است، این فاصله همان برزخ است. چون قیام مردم در مقام عَرْض در نزد پروردگار در عالم برزخ نیست، برزخ مانند دنیاست با تجردی بیشتر، که همان تجرد از ماده باشد؛ و قیام انسان در نزد حق و عالَم سؤال و میزان و حساب و مقام عَرْض، در عالم قیامت است که مقام قیامِ حقیقت نفس است به ذات خود و واقع خود، نه تنها به صورت و مثال خود. و لذا تعبیر به ثُم فرموده است: ثُم رُدوا. و نفرموده است: فَرُدوا، یعنی بین قبض روح فرشتگان و قیامت کبری فاصله ایست که پس از طی آن فاصله باید بسوی خدا که مولای حق است باز گردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

برزخ کجاست؟


برزخ


برزخ قیام و زندگی جدید و جهانی نو است؛خواه گودالی از گودال‎های دوزخ باشد، یا باغی از باغ‎های بهشت. پس برزخ معبر و دالان ورودی به قیامت و حشر اکبر است و انسان در ادامه ی مسیر زندگی دنیا وارد جهان برزخ می شود، که سراسر آگاهی و حیات است «النّاس نیام فإذا ماتوا انتبهوا» [۴]

برزخ در آیات قران


قرآن کریم در آیاتی از جهان برزخ خبر داده است؛ مانند:
۱ـ «... و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون :واز پس انان برزخی است ، تا روزی که مبعوث شوند.« [۵]این آیه حکایت مى‏کند که ، بعد از مردن تا قیامت حالتى وجود دارد که آن حالت ،حائل و فاصله میان زندگى این دنیا و قیامت است.
۲-النّار یُعرضُون علیها غدوّاً وعشیّا [۶]پیامبر اسلام صلوات الله علیه فرمودند: هرگاه یکی از شما از دنیا برود، اگر از اهل بهشت باشد از بهشت، و اگر از اهل آتش باشد از جهنّم هر صبح و شام جایگاهش به او عرضه می شودو به او گفته می شود: این موقف معین، جایگاه توست وقتی در قیامت خداوند تو را مبعوث کرد، به این جا منتقل می شوی [۷] «امام صادق علیه السلام نیز در تفسیر آیه مزبور فرمودەاند: این رخداد پیش از قیامت است؛ زیرا در قیامت صبح و شام نیست. پس اگر کافران هر صبح و شام معذّب می شوند معلوم می شود در برزخ و پیش از قیامت است.» [۸]
۳- خداوند متعال درباره ی بت پرستان زمان حضرت نوح علیه السلام می فرماید: «مما خطیئاتهم اغرقوا فادخلواناراً؛ [۹] بر اثر خطا کاری‎ها غرق شدند و به مجرد غرق شدن، به آتش وارد شدند.» البتّه این سخن غیر از تشریفات فقهی مانند لزوم غسل دادن، حنوط ، کفن کردن ،نماز خواندن و خاک سپاری و نیز نماز لیلة الدّفن است. مفسران، این آتش را همانند آتشی که در آیه بعد مطرح است، برزخی می دانند و این گونه از آتش‎ها در درون آب هم موجود است؛ زیرا مربوط به خود شخص تبه کار است. اگر میّت را دفن نکنند نیز برزخ و سؤال و جواب قبر دارد. از این رو برزخ را قیامت صغری می نامند. [۱۰]

۴-«ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون» [۱۱]مفسران این حیات را برزخی دانسته اند گرچه اختصاصی به آن ندارد.« یونس بن ظبیان از حضرت صادق علیه السلام نقل می کند: خداوند هر گاه روح مؤمنی را قبض کند، روح او را در قالبی همگون قالب دنیوی او قرار می دهد و هر گاه کسی بر آنان وارد گشت، او را به همان صورتی که در دنیا داشته است می شناسند.» (مجمع البیان ۱/۴۳۴و [۱۲]
۵- «ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربّهم یرزقون» [۱۳] ؛پیامبر اکرم صلوات الله علیه ذیل این آیه، بیانی نزدیک به روایت یونس دارد. سپس می افزاید: جعفر بن ابی طالب را که در جنگ موته شهید شد، در حالی مشاهده کردم که با دو بال همراه فرشتگان در پرواز بود. (مجمع البیان ۲/۸۸۳.) بنابراین، شهیدان نخواهند مرد و نمردە وارد بهشت برزخی می شوند گرچه از لحاظ قوانین حاکم بر طبیعت می میرند و مردەاند.

۶-«و مَن أعرض عن ذکری فإنّ له معیشةً ضَنکاً ونحشره یومَ القیمة أعمی » [۱۴]؛ که معیشت ضنک را برخی بر برزخ تطبیق کردەاند.
۷- «یثبّت الله الّذین امنوا بالقول الثّابت فی الحیوة الدّنیا و فی الاخرة» [۱۵]این آیه و آیات بعد، بر بهشت برزخی دلالت دارد .
۸- «والّذین‎هاجروا فی سبیل الله ثمّ قُتِلوا أو ماتوا لیرزقنّهم الله رزقاً حسناً» [۱۶]
۹- «قیل ادخل الجنّة قال یا لیت قومی یعلمون بما غفرلی ربّی و جعلنی من المکرمین» [۱۷]



برزخ در روایات


از نظر روایات نیز، وجود بدن برزخی امرى مسلم و قطعى است . در روایات و احادیث، از «عالم برزخ» در برخى مواضع، با واژه «قبر» یاد شده است. البته در پاره‏اى موارد، منظور از کلمه «قبر» در روایات، قبر مادى و خاکى است. با دقت در محتوا و صدر و ذیل روایات، مى‏توان به خوبى دریافت که مقصود از لفظ «قبر» در آنها، «قبر خاکى» است یا مراد «نظام برزخى» است.
۱- در روایات و احادیث، از «عالم برزخ» در برخى مواضع، با واژه «قبر» یاد شده است از جمله به ذکر روایتی از امام سجاد علیه السلام می پردازیم: زهری نقل مى‏کند: امام سجاد علیه السلام فرمود:سخت ‏ترین ساعت‏ها براى فرزند آدم، سه ساعت است: ساعت اول،ساعتى است که در آن ملک‌الموت را مى‏بیند و ساعت دوم، ساعتى است که در آن از قبر خود بر مى‏خیزد و ساعت سوم، ساعتى است که در برابر خداى متعال مى‏ایستد، یا به سوى بهشت است و یا به سوى آتش». سپس فرمود: «اى فرزند آدم! اگر هنگام مرگ نجات یافتى، پس و گرنه به هلاکت رسیدى. واى فرزند آدم! اگر در موقعى که به قبر خود گذاشته مى‏شوى نجات یافتى، و گرنه به هلاکت افتادى، و اگر هنگامى که انسان‏ها بر صراط امر مى‏شوند نجات یافتى، و الا به هلاکت رسیدى و اگر در آن هنگام که انسان‏ها در برابر پروردگار قرار مى‏گیرند نجات یافتى، و گرنه به هلاکت افتادى.»سپس این آیه از قرآن را تلاوت کرد :«وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ ؛ [۱۸]؛و حال آنکه از وراى آنان برزخى وجود دارد» و فرمود: «این همان قبر است و حقیقت این است که براى آنان (اهل ضلال) در قبر، معیشت سختى بوده و در مضیقه و فشار خواهند بود. قسم به خداوند که قبر، یا روضه‏اى از ریاض بهشت و یا جایگاه پستى از جایگاه‏هاى پست آتش است».سپس امام سجاد علیه السلام به شخصى از حاضران در آن جلسه روى آورد و فرمود: «آن‏که ساکن آسمان است، ساکن بهشت را از ساکن آتش تمیز داده و مى‏شناسد. پس تو از کدامین هستى؟ و منزل تو از این دو منزل کدام است؟» [۱۹] چنان که در متن روایت آمد، امام سجاد علیه السلام مقصود از کلمه «برزخ»در قرآن را همان «قبر» دانسته‏اند که از این اشاره معلوم مى‏شود که مراد از عالم قبر در روایات، همان عالم برزخ است و مسائل مربوط به قبر در واقع مسائل عالم برزخ است. مسائلى از قبیل فشار، سؤال و جواب، نعمت و عذاب و نظایر آنها. توضیح امام سجادعلیه السلام در باره قبر نیز بیانگر این نکته لطیف است که هر جا این جمله و توصیف در خصوص قبر در روایات بیاید، مشخص مى‏شود که مراد از «قبر» در آن روایت، نظام برزخ است نه قبر مادى و خاکی. [۲۰]
۲- امام صادق علیه السلام فرمود: برزخ همان قبر (در اصطلاح قرآن)است.( البرزخ هو القبر وهو الثّواب و العقاب بین الدّنیا و الآخرة والدّلیل علی ذلک قول العالم: «والله ما نخاف علیکم إلاّ البرزخ.» [۲۱] بنا براین برخی از تفاسیر، برزخ را عین ثواب یا عقاب بین دنیا و آخرت دانسته اند.
۳-امام صادق علیه السلام جهان برزخ را فاصلة میان زمان مردن تا زمان قیام قیامت، معرفی کرده است. عمر بن یزید از آن حضرت پرسید: برزخ چیست؟ حضرت فرمود: («القبر منذ حین موته إلی یوم القیامة» [۲۲]

تفاوت برزخ وقیامت



تفاوت برزخ با قیامت در جهات گوناگونی است که به برخی از آنها اشاره می کنیم :
الف) قیامت(قیامت کبری) بعد از منقضی شدن این دنیا است , در حالی که برزخ(قیامت صغری) با مردن افراد آغاز می شود.
ب) در عالم برزخ روح با بدن مثالی (اجساد لطیف ) همراه است که نه به کلی مجرد است و نه مادی محض ؛ بلکه دارای یک نوع تجرد برزخی است به این معنی که عالم مثال ، هم خصوصیاتی از عالم ماده را دارد ، مثل شکل و رنگ و مقدار و هم خصوصیاتی از عالم عقل و مجردات تام را، مثل ثبات و تغییر ناپذیری وزوال ناپذیری و تقید ناپذیری . بدین صورت به حیات خود ادامه می دهد,در حالی که در قیامت روح با بدن جسمانی همراه است که نظیر همین بدن مادی دنیوی است.
ج) نعمت های بهشتی در قیامت به مراتب از نعمت های برزخی والاتر است ; هم چنان که عذاب دوزخی از عذاب برزخی بسی سخت تر است . [۲۳]
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند: مومنان در حالی که در عالم برزخ برخوردار از نعمت اند, پیوسته می گویند: «ربنا اقم لنا الساعه وانجز لنا ما وعدتنا; پروردگارا قیامت را برپا کن و وعده های خود را درباره ی ما محقق ساز.»و برعکس مشرکان در حالی که در برزخ معذبند پیوسته می گویند:«ربنا لاتقم لنا الساعه ولا تنجزلنا ماوعدتنا؛ پروردگارا قیامت را برپا مساز و وعده های خود را درباره ی ما محقق نفرما.» [۲۴]

بدن برزخی



بسیارى از حقایق هستى و خصوصا حقایقى که در ماوراء جهان طبیعت وجود دارد، براى ما مجهول است. البته این ندانستن، بیشتر در کم و کیف و چگونگى آن حقایق است ولى اصل آن حقایق را عقل و وحى در جاى خود اثبات کرده‏اند و ما نسبت به آن آگاهى داریم .بنا بر این سنخیت و چگونگى بدن‏هاى برزخى براى ما به صورت کامل و دقیق روشن نیست ولى در عین حال از مجموعه آیات و روایات و تحلیل‏هاى عقلى مى‏توان دورنمایى از کم و کیف بدن برزخى را تصویر کرد.ابتدا نکاتی مقد ما تی مطرح می شود :
الف) در تمام عوالم هستى (عالم مادى، برزخ و قیامت) انسان داراى بدن است و در هیچ عالمى بى ‏بدن نیست؛ به دلیل این که روح حقیقتى است عین تعلق به بدن و در متن و ذات روح، تعلق به بدن خوابیده است. از این رو، ممکن نیست که روح باشد و بدنى در کار نباشد. پس اگر انسان در عالم طبیعت، برزخ و قیامت، داراى روح است - که هست - واجد بدن نیز خواهد بود.
ب ) هر یک از عوالم هستی داراى نظام، احکام، آثار و قوانین مخصوص به خود است یعنى، در عالم طبیعت قوانینى حاکم است غیر از سننى که بر عالم برزخ حکم ‏فرماست و در عالم برزخ، نظامى وجود دارد که در عالم قیامت وجود ندارد و در عالم قیامت، آثارى است که در دو عالم برزخ و طبیعت نیست. از این رو، بدنى که در عالم طبیعت است هم سنخ با قوانین حاکم بر این دنیا است و این بدن غیر از بدن برزخى است. بدن برزخى، هم سنخ با احکام و آثار عالم برزخ است. هم‏چنین بدن در قیامت غیر از بدن برزخى و بدن مادى است و بدنى است که هم سنخ با سنن ویژه عالم قیامت و آماده پذیرش آن قوانین مخصوص است. مثلاً بدن قیامتى، بدنى است که در عین سوختن مدام، از بین نمى‏رود؛ یا مثلاً بدن قیامتى یک فرد بهشتى، به صورتى ساخته شده است که در عین خوردن و آشامیدن، نیازى به تخلیه مواد تغذیه شده از بدن ندارد. بنابراین نباید تصور کرد که بدن مادى، برزخى و قیامتى یکسان هستند. در جاى خود مستدل شده است که عالم تجرد و قیامت، عالم بالاتر و نزدیک ‏تر به مبدأ متعال است و از این رو موجودات آن از مراتب وجودى بالاتر و کامل‏ترى برخوردارند. قبل از آن (یعنى در مرتبه فروتر) عالم مثال و برزخ است که مترتب بر عالم تجرد و متأخر از آن است. عالم آخر، عالم جسم و جسمانیات و یا نظام مادى است که دورترین عالم از مبدأ متعال است. از این رو، موجودات آن نیز از مراتب ضعیف ‏تر و ناقص ‏ترى برخوردارند. بنابراین، موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادى، کامل ‏تر ولى نسبت به موجودات عالم قیامت و تجرّد، ناقص‏ ترند.
بنا براین با توجه به مطالب فوق، در وجود بدن برزخی شکی نیست.بحث در کیفیت آن است. بدن برزخى از آن جا که از بدن مادى بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبیعى نیست که احکام ماده بر آن غالب باشد. ولى از آن جا که از بدن قیامتى پایین ‏تر است، واجد برخى لوازم ماده چون، شکل، اندازه و مقدار مى‏باشد.روایات نیز به صراحت بیانگر این حقیقتند که بدن برزخى، شبیه بدن دنیوى است. [۲۵] امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: «ارواح مؤمنان (در برزخ) در بدن‏هایى شبیه بدن‏هاى دنیوى آنان است.» [۲۶]و در جمله اى دیگر مى‏فرماید: «ارواح انسان‏ها (در برزخ) به صورت جسدهاى دنیوى‏اند.» [۲۷] لکن هر چند بدن برزخى بالاتر و کامل‏تر از بدن مادى است، در عین حال، از بدن قیامتى ناقص ‏تر است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «بدن‏هایى شبیه بدن‏هاى دنیوى» یا «در صورت جسدهاى دنیوى» که بیانگر شباهت، است نه یکسان بودن. شبیه آن است چون شکل، مقدار و اندازه دارد، و هر فرد مرده‏اى، مرده ی دیگر رادراین قالب، مشاهده کرده، او را مى‏شناسد.

ارواح برزخی و دیداربا خانواده



براساس روایات و همچنین با توجه به ارتباط نسبى که بدن برزخى با بدن مادى پنهان در زیر خاک دارد ارواح انسانى در برزخ، براساس منزلت و فضایلى که در دنیا داشته‏اند، امور دنیوى را درک کرده، حتى به خانواده خود سر مى‏زنند و آنها را زیارت مى‏کنند. این امر مى‏تواند در هر زمانى و براى هر فردى باشد ولى روز جمعه کمترین و مشخص ‏ترین زمانى است که در روایات وجود دارد. [۲۸] در این جا به ذکر دو روایت بسنده مى‏کنیم:
۱- «اسحق ‌بن عمار از امام کاظم علیه السلام پرسید: آیا مؤمن خانواده خویش را زیارت مى‏کند؟ فرمود: آرى. گفتم: چقدر؟ فرمود: بر حسب فضایلشان. پاره‏اى از آنان هر روز و پاره‏اى هر سه روز، خانواده خود را زیارت مى‏کنند. اسحق بن عمار مى‏گوید: در اثناى کلام حضرت، دریافتم که مى‏فرمود: کم‏ترین آنان هر جمعه (خانواده خود را زیارت مى‏کنند) پس گفتم: در چه ساعتى؟ فرمود: هنگام زوال خورشید، یا مثل آن، پس خداوند فرشته‌ اى را با او روانه مى‏ کند تا چیزهایى را به او نشان دهد که شاد شود و از وى چیزهایى را بپوشاند که او را غمگین سازد.» [۲۹]
۲ . امام صادق علیه السلام فرمود: «به درستى که مؤمن خانواده خویش را زیارت مى‏کند. پس آنچه را دوست دارد، مى‏بیند و آنچه را ناخوشایند دارد از او پوشیده مى‏شودو به درستى که کافر خانواده خویش را زیارت مى‏کند. پس مى‏بیند آنچه ناخوشایند اوست و از او پوشیده مى‏شود آنچه را دوست دارد. امام علیه السلام فرمود:« پاره‏اى از ایشان هر جمعه زیارت مى‏کنند و پاره‏اى بر حسب عمل خود، زیارت مى‏کنند.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

زندگی برزخی چگونه است؟

مؤمنین در برزخ یکدیگر را می‌بینند ، می‌شناسند و با یکدیگر انس داشته و مراوده دارند . شخصی که از دنیا می‌رود اگر بهشتی باشد به دور او جمع می‌شوند . از او سؤال کرده و راجع به فامیل می‌پرسند .


برزخ

کلاً در ارتباط با زندگی برزخی دست ما کوتاه است و تا زمانی که ما به آنجا نرویم نمی‌توانیم آن را درک کنیم . مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی نقل می‌کنند که استاد ایشان آیت الله سید احمد کربلایی که از عرفا بود زمانی که از دنیا رفت در یک حالتی ایشان را دید ( ظاهراً در حالت خواب بوده است ) دست ایشان را گرفت و گفت از آن طرف چه خبر دارید؟ او با یک حالتی دست خود را کشید و گفت باید اینجا بیایی تا ببینی چه خبر است . شبیه همین مطلب را نیز مرحوم آیت الله گلپایگانی که از مراجع بزرگ تقلید و همزمان با آیت الله بروجردی بود نقل می‌کنند .

ایشان مرحوم میرزای نائینی را در حالتی دید و از ایشان پرسید از عالم برزخ چه خبر؟ مرحوم نائینی فرمودند : یک چیزی می‌گوییم ، یک چیزی می‌شنوید و یک چیزی می‌شنویم . باید آن را ببینید . این واقعیت مسئله است. اما آن چیزی که از اهل بیت به ما رسیده و ما به غیر از این سند دیگری نداریم این است که بعد از مرگ زندگی برزخی به این شکل شروع می‌شود که روح که تا به حال با این بدن سنگین ، خاکی و گوشتی و استخوانی کار می‌کرد ، زندگی خود را با یک بدن سبک آغاز می‌کند .

بدن سبک همان بدن برزخی است که به آن بدن مثالی هم می‌گویند. چون شکل و مثل این بدن است .

از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند که بعد از مرگ چطور زندگی می‌کنیم ؟ حضرت در یک روایتی فرمودند : در یک بدن‌هایی مثل بدن‌های دنیایی . بهترین مثال شبیه همان چیزی است که در خواب می‌بینیم. در خواب بدن گوشتی زیر لحاف است و هیچ تحرکی ندارد ، اما آن بدن را می‌بینیم که کاملاً فعال است ، حرکت می‌کند ، می‌فهمد ، می‌خورد ، می‌آشامد ، درد می‌کشد و لذت می‌برد . البته بدنی که با آن در برزخ هستیم این بدن که ما در خواب می‌بینیم نیست . هزاران بار متکامل‌تر از این بدن است چون بدن در خواب هنوز متعلق به عالم دنیا است . اما بدن برزخی ، ما از عالم دنیا بیرون رفته‌ایم و به عالم کامل‌تری رسیده‌ایم .

در زندگی برزخی تکامل و رشد وجود دارد .اما تکامل برزخی ، تکامل عملی نیست . یعنی آن گونه نیست که ما آنجا بتوانیم اعمال انجام دهیم یعنی خیرات کرده ،نماز بخوانیم و بتوانیم کارهای خود را جبران کنیم .یعنی دار عمل و مزرعه همین دنیا است.اما تکامل معرفتی و علمی است .یعنی مرحله به مرحله حجاب‌ها کنار رفته و اسراری برای فرد کشف می‌شود . افرادی که اهل بهشت هستند با دیدن و فهمیدن لذت آن‌ها بیشتر می‌شود . افرادی که اهل عذاب هستند،حسرت و عذاب آن‌ها بیشتر می‌شود

در روایت دیگری امام صادق(علیه السلام) فرمود که وقتی بعد از مرگ ما وارد عالم به رخ می‌شویم در یک شکل و قالبی مانند همین قالب دنیا هستیم . پس شکل و صورت دارد اما جرم و سنگینی ندارد . بدن برزخی می‌خورد ، می‌آشامد ، لذت می‌برد و درک و فهم دارد . لذت و عذاب او یا درک و فهم او به مراتب قوی‌تر از درک و فهم و لذت و عذاب‌هایی است که در عالم دنیا می‌برد چون کامل‌تر بوده و حجاب‌هایی دنیایی برداشته شده است . شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید که بعد از مرگ ارواح کجا می‌روند ؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود : ارواح مؤمنین در یک اتاق‌هایی مربوط به بهشت برزخی از غذاهای آنجا می‌خورند . از نوشیدنی‌های آنجا می‌آشامند . البته خوردن و آشامیدن در بهشت مانند دنیا فقط تأمین غریزه نیست، آنجا قرب می‌آورد .

در این دنیا بدن ما نیاز دارد و یک تأمین غریزه است . حیوانات نیز می‌خورند و می‌آشامند . اما در آن جا خوردن برای شخص قرب به همراه می‌آورد . بعد حضرت فرمودند : مؤمنین در برزخ یکدیگر را می‌بینند ، می‌شناسند و با یکدیگر انس داشته و مراوده دارند . شخصی که از دنیا می‌رود اگر بهشتی باشد به دور او جمع می‌شوند . از او سؤال کرده و راجع به فامیل می‌پرسند .

طوفان جنسی در برزخ

البته نظام زندگی برزخی اجتماعی نیست و نظام فردی است . زندگی ما در عالم دنیا اجتماعی است . در جامعه همه به یکدیگر احتیاج داریم. ما به مشاغل مختلف احتیاج داریم و به تنهایی نمی‌توانیم نیازهای خود را برآورده کنیم . احتیاج به نانوا، قصاب ، پزشک و .. داریم . اما آنجا دیگر این‌گونه نیست . آنجا زندگی هر نفر فردی است . یعنی هر کسی در گرو اخلاقیات ، عقاید و اعمال خود است .

زندگی اجتماعی به این معنا که به یکدیگر وابسته بوده و به هم کمک کنیم وجود ندارد . اما می‌تواند به صورت جمعی بوده و در کنار هم جمع شویم و یکدیگر را ببینیم . یعنی خانواده‌ها می‌توانند یکدیگر را ببینند . جزو لذت‌های بهشت برزخی این است که افراد یکدیگر را دیده و با هم انس بگیرند . این یک لذتی است که شامل حال مؤمن می‌شود . از طرف دیگر شخصی که دچار جهنم و عذاب برزخی می‌شود هم خوردن و آشامیدن دارد اما این خوردن و آشامیدن برای او عذاب است .

در زندگی برزخی تکامل و رشد وجود دارد . اما تکامل برزخی ، تکامل عملی نیست . یعنی آن گونه نیست که ما آنجا بتوانیم اعمال انجام دهیم یعنی خیرات کرده ، نماز بخوانیم و بتوانیم کارهای خود را جبران کنیم . یعنی دار عمل و مزرعه همین دنیا است . اما تکامل معرفتی و علمی است . یعنی مرحله به مرحله حجاب‌ها کنار رفته و اسراری برای فرد کشف می‌شود . افرادی که اهل بهشت هستند با دیدن و فهمیدن لذت آن‌ها بیشتر می‌شود . افرادی که اهل عذاب هستند ، حسرت و عذاب آن‌ها بیشتر می‌شود .

در روایت دیگری است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: اطفال شیعیان ما که از دنیا می‌روند را حضرت زهرا (سلام الله علیها) تربیت می‌کند. این‌ها همه تکامل‌های برزخی است . به همین خاطر است که شما در دعاها صلوات برای اهل بیت فرستاده و ترفیع درجه برای آن‌ها می‌خواهید . در تشهد نماز شما می‌گویید که خدایا درجه‌ی پیامبر را بالا ببر. دعا برای ترفیع درجه نشان می‌دهد که درجات هنوز وجود دارد

در روایتی از امام موسی ابن جعفر(علیه السلام) در جلد دوم اصول کافی است که حضرت به یکی از افرادی که در کنار ایشان نشسته بودند فرمودند که دوست دارید در دنیا عمر شما طولانی شود ؟ آن شخص گفت بله. حضرت فرمود به چه دلیل؟ گفت خیلی سوره‌ی قل هو الله احد را دوست دارم و دوست دارم که این سوره را زیاد بخوانم . امام چند لحظه سکوت کردند و بعد فرمودند: شخصی از مؤمنین که از دنیا برود اگر در دنیا قرآن را نیاموخته باشد ( البته به شرطی که برای آموختن کوتاهی نکرده باشد) در عالم قبر به او تعلیم می‌دهند . بنابراین تعلیم و رشد علمی در آنجا وجود دارد . بعد حضرت فرمود : به این خاطر که درجه‌ی او را بالا ببرند . چون درجات بهشت به اندازه‌ی آیاتی است که خوانده‌اید و بر جان شما نشسته است ، به شما می‌گویند بخوانید و بالا بروید . لذا در آن دنیا به او تعلیم می‌دهند .

در روایاتی است که بچه‌های کوچکی که هنوز بالغ نشده و از دنیا می‌روند و یا حتی سقط شده و از دنیا رفته‌اند در یک روایت است که حضرت ابراهیم (علیه السلام) آن‌ها را در عالم برزخ تربیت کرده و از جهت معرفتی آن‌ها را رشد می‌دهد . پیامبر فرمود: من در معراج دیدم که بچه های زیادی به دور او نشسته بودند.

در روایت دیگری است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: اطفال شیعیان ما که از دنیا می‌روند را حضرت زهرا (سلام الله علیها) تربیت می‌کند. این‌ها همه تکامل‌های برزخی است . به همین خاطر است که شما در دعاها صلوات برای اهل بیت فرستاده و ترفیع درجه برای آن‌ها می‌خواهید . در تشهد نماز شما می‌گویید که خدایا درجه‌ی پیامبر را بالا ببر. دعا برای ترفیع درجه نشان می‌دهد که درجات هنوز وجود دارد .

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

دانلود فیلم و موزیک رایگان