۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شب اول قبر و مرگ» ثبت شده است

خصوصیات و ویژگی های نکیر و منکر

 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود « وقتی که جنازه ی انسان را دفن می کنند ٬ دو فرشته به نام نکیر و منکر ٬ نزد او می آیند ٬ که صدایشان مانند رعد غرنده ٬ و چشمهایشان مانند برق خیره کننده است ٬ که زمین را با نیش های خود می شکافند ٬ و پاهای خود را با موهای خود به شدت بر زمین می کوبند و به سوی مرده می آیند.۱
و در روایت دیگر آمده که :
« نکیر و منکر با غیظ و غضب وارد قبر می شوند و با صدایشان چنان بلند و ترسناک است که همچون صدای غرش رعد است . و چشمهایشان همچون نور رعد و برق می درخشد . و چنان صیحه ای بر میت می زنند که موهای بدنش سیخ سیخ می شود . او را بلند می کنند و می نشانند بعد شروع می کنند به سوال کردن ٬ که مرده وقتی این افراد و این حالت ها را می بیند لال می شود .۲
البته چگونگی برخورد آنها با میت ٬ بر اساس ایمان و انحراف او است ٬ و چهره ی آنها در برخورد با مومن خالص ٬ با چهره ی آنها در برخورد با کافر خالص ٬ تفاوت دارد ٬ چنان که ابوبصیر از امام صادق (ع) پرسید : « آیا این دو فرشته بر مومن و کافر ٬ به یک صورت ٬ وارد می شوند ؟»
امام صادق (ع) فرمود : « نه »۳

۱) فروع کافی ٬ ج۳ ٬ ص ۲۳۸ و ۲۳۶.
۲) بحار ٬ ج۶ ٬ باب احوال القبر و البرزخ.
۳) فروع کافی ٬ ج۳ ٬ ص ۲۳۸.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سخن امام سجاد (ع) پیرامون سوال قبر

 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

امام سجاد (ع) هر جمعه در مسجد پیامبر (ص) مردم را با این کلمات موعظه می کرد :
ای مردم ! خدا ترس باشید ! بازگشت شما به سوی اوست ٬ هرکس اینجا کار نیکی کرده است ٬ آنجا پیش روی خود خواهد یافت و هرکس عمل بد انجام داده ٬ دوست دارد میان او و اعمال بدش فاصله ی زیادی بیفتد ٬ خداوند شما را می ترساند.
افسوس تو ٬ ای فرزند آدم که غافلی ! اما از تو غافل نیستند ٬ مرگ سریعتر از هر چیز به سویت می آید و تو را می جوید و به زودی تو را در خواهد یافت ٬ و آن هنگام اجلت فرارسیده و تنها به قبرت در آیی و فرشتگان سوال ٬ برای پرسش و امتحانی سخت نزد تو می آیند.
نخستین سوال  از آفریدگاری است که او را پرستش می کردی . و از پیامبری که برای هدایت تو آمده بود و از دینی که بدان پایبند بودی و از کتابی که می خواندی و از امامی  که پیرویش بودی و  از دستوراتش اطاعت می نمودی.
آنگاه از عمرت می پرسند که در چه راه مصرف کردی و از مال و ثروتت می پرسند که از کجا آوردی و در چه راه خرج کردی ... پس در خود بنگر و پیش از پرسش آماده ی پاسخ باش!
اگر ایمان داری ٬ خداترس و دین شناسی ٬ و از پیشوایان راستگو پیروی می کنی و دوستار دوستان خدایی ٬ نگران مباش خداوند زبانت را به حق گویا خواهد کرد و تو را به بهشت و رضای خویش بشارت خواهد داد و فرشتگان با نعمتهای فراوان به استقبال تو خواهند آمد ٬ و گرنه زبانت بند آمده و از عهده ی پاسخ بر نخواهی آمد و تو را به آتش وعده خواهد داد و فرشتگان با آب جوشان و آتش سوزان از تو پذیرایی خواهند کرد.۱

۱) بحار ٬ ج۶ ٬ ص ۲۲۳

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

۴ کار برای نجات میت از وحشت شب اول قبر

شب اول قبر

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: شدیدترین ساعات بر میت شب اول قبر است. این همان شب اولی است که او را دفن می کنند. اما چون تحیری دارد که هنوز خود را نیافته و نمی‌خواهد در آن قبر زندگی کند ترس دارد.

در توصیه‌های دینی ما اکیداً گفته شده که مراعات حالات اولیه‌ی میت را بکنید. که او خود را بیابد و در درک آن حالات و رفع سردرگمی و گیجی او را کمک بدهید.

۴ گام در همراهی با میت در شب اول قبر

۱ـ در قدم اول گفته شده که هنگام غسل آب داغ بر روی فرد نریخته و ادب بدن را حفظ کنید. در روایت داریم که با او مدارا کرده و مهربان باشید. چون شخص میت در آن جا حضور داشته و گمان می‌کند که همان بدن است. چه بسا زمانی که می‌خواهند او را چپ و راست کنند اذیت می‌شود. او مانند تنه‌ی درخت نیست که هر کاری خواستند بکنند و آب داغ هم بر روی او بریزند!

در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که خدا غضب می‌کند بر کسی که با مؤمن ضعیفی مدارا نمی‌کند. این میّت الان مؤمن ضعیف است و دست او از همه جا کوتاه بوده و کاری از او بر نمی‌آید بنابراین باید مراعات او را کرد.

۲ـ در قدم دوم گفته شده وقتی او را تشییع می‌کنید و به سمت قبر می‌برید، آهسته آهسته ببرید. با شتاب نبرده و ناگهان او را وارد قبر نکنید. چون او هنوز خود را نیافته و خیلی سخت است که بدن او وارد حفره شود.

امام صادق علیه السلام فرمودند که میّت را در چند قدمی قبر بر روی زمین بگذارید، چند لحظه صبر کنید. بعد بلند کنید و یک مقدار جلوتر ببرید، برای بار دوم بر روی زمین بگذارید. باز یک مقدار جلوتر ببرید و برای بار سوم همین کار را تکرار کنید. در آخر در کنار قبر بر روی زمین بگذارید، چون قبر وحشت‌های زیادی دارد. بگذارید آمادگی پیدا کند. برای بار چهارم او را بلند کنید و بدن را وارد قبر کنید.

چقدر خوب است افرادی که این آداب را می‌دانند و می‌خواهند این کارها را بکنند در موقع دفن زیارت عاشورا بخوانند. یا صدای قرآن و ذکر و صلوات بلند شود. ما نمی‌دانیم ارتباط آن چیست ولی فقط می‌دانیم که ذکر به میت کمک می‌کند که در شب اول قبر زودتر خود را بیابد.

۳ـ در قدم سوم گفته شده که وقتی اورا داخل قبر می‌گذارید تلقین همراه با تکان دادن بکنید.

یعنی شخصی که وارد قبر می‌شود میت را تکان داده و به او تفهیم کند که کجا است. به او بگوید توجه داشته باش، حواس خود را جمع کن و نترس. وقتی که دو ملک می‌آیند و از تو سؤال می‌کنند به آن‌ها این جواب‌ها را بده.

۴ـ در قدم چهارم گفته شده که وقتی روی قبر را پوشاندند، نزدیکان میت که او در زمان حیات با آن‌ها انس داشته و صدای آن‌ها برای او آشنا است در کنار او بمانند. یک بار دیگر از روی قبر و در قسمت بالای سر او را تلقین کنند. حضرت زهرا علیها السلام در وصیت خود به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که بعد از مرگ من بالای سر من بنشین.

به درستی که این ساعتی است که میت نیاز دارد که افراد زنده یک انسی با او داشته باشند. یک دفعه نرفته و او را تنها نگذارند. متأسفانه گاهی اوقات در این زمان برخی از افراد به زور بستگان میت را از سر قبر دور می‌کنند. درست است که امکان دارد برخی از بستگان خیلی بی تابی کنند ولی این بی‌تابی کردن‌ها در آن زمان باید به گونه‌ای باشد که بیشتر به درد فرد متوفی بخورد. یعنی انسان فقط نخواهد که غم خود را تخلیه کند. چند نفر از آشنایان او بمانند و این تلقینات را انجام دهند. این کارها قدم به قدم باعث می‌شود که فرد متوفی انس بگیرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

در زمان مرگ شرایط همه انسان ها یکسان است؟

انسان ها به هنگام مرگ و لحظات غم انگیز تشییع جنازه، حالت یکسان و یکنواختی ندارند، بلکه به تناسب ایمان و کفر و نیز شدت و ضعفی که در این زمینه دارند، حالات گوناگونی خواهند داشت.


مرگ قبر تابوت انسان

« و المرءُ فی سَکرَةٍ مُلهثَةٍ ، وَ غَمرَةٍ کارثَةٍ، و أنّةٍ مُوجِعَةٍ ، وجَذبَةٍ مُکرِبَةٍ ، و سَوقَةٍ مُتعِبَةٍ . ثم اُدرجَ فی أُکفانِهِ مُبلساً ، و جُذب مُنتقاداً بَسلِساً ، ثُمَّ أُلقِیَ علی الأعواد رجیع وصبٍ ، و نِضوَ سَقَمٍ ، تَحمِلُهُ حفدةُ الوِلدان ، وحشدةُ الاخوان ، الی دار غربته ، و منقطع زورته ، و َمُفرَدِ وحشته ... »1

 

شرح گفتار

بی تردید در دنیا حوادث تلخ و رنج آوری وجود دارد که هر یک به نوبه خود می تواند بار سنگینی از مصیبت را بر دوش آدمی نهاده و آینه ی دلش را از طوفان غم و غصه غبار آلود نماید.

در این میان آنچه از هر حادثه ای برای انسان ، تلخ تر و غم انگیز تر است، حادثه ای انکار ناپذیر مرگ است.

مرگ بگونه ای است که با آن کام وجود بازماندگان تلخ و خاطرشان آزرده می شود، چرا که آنها به اندازه ای به عزیز خود دل بسته اند که جدایی از او برایشان امری است غیر منتظره، که پذیرش آن به سختی در صفحه ی ذهنشان نقش خواهد بست.

اما این یک روی سکّه است، روی دیگر آن که از اهمیت والایی برخوردار است، خود میّت و احساساتی است که به هنگام مرگ و لحظاتی پس از آن به او دست می دهد، احساساتی برخاسته از جان که درک آن برای ما زنده ها امکان پذیر نیست.

امیر متقیان علی (علیه السلام) در فرازی از خطبه 83 نهج البلاغه صحنه غم انگیز مرگ وجان کندن را در قالب گفتار به زیبایی به تصویر کشیده و در این باره می فرماید: «انسان در حالت بیهوشی و سکرات مرگ، و غم و اندوه بسیار، و ناله ی دردناک، و درد جان کندن، با انتظاری رنج آور، دست به گریبان است.پس از مرگ او را مأیوس وار در کفن پیچانده، در حالی که تسلیم و آرام است، برمی دارند و بر تابوت می گذارند، خسته و لاغر به سفر آخرت می رود، فرزندان و برادران او را به دوش کشیده، تا سر منزل غربت، آنجا که دیگر او را نمی بیند، و آنجا که جایگاه وحشت است، پیش می برند...»

هنگامی که جنازه ی انسان را دفن می کنند، دو فرشته به نام نکیر و منکر نزد او می آیند، که صدایشان مانند رعد غرّنده، و چشم هایشان مانند برق خیر کننده است که زمین را با نیش های خود می شکافند، و پاهای خود را همراه با موهای خود به شدت بر زمین می کوبند و به سوی مرده می آیند

نکته ی حائز اهمیت پیرامون کلام امیر بیان علی (علیه السلام) آن است که انسان ها به هنگام مرگ و لحظات غم انگیز تشییع جنازه، حالت یکسان و یکنواختی ندارند، بلکه به تناسب ایمان و کفر و نیز شدت و ضعفی که در این زمینه دارند، حالات گوناگونی خواهند داشت. مطابق روایات معتبری که در این باره وجود دارد، انسانهای مومن و پرهیزکار، در این لحظات حساس، بسیار خوشحال و شادمان بوده، و از اینکه رخت از این جهان بسته و به دیار باقی سفر می نمایند، سر از پا نمی شناسند، چرا که دنیا برای آنها قفس تنگ و تاریکی بوده که بودن در آن، خاطرشان را آزرده و روح و جانشان را معذّب می ساخته است، و لذا مطابق روایاتی که از پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) در این زمینه وارد شده است، هنگامی که جنازه ی او را حرکت می دهند، صدا می زند که مرا زودتر به منزلم برسانید، و نیز هنگام غسل دادن در جواب فرشته ای که به او می گوید: آیا دلت می خواهی به دنیا بازگردی؟! می گوید: خیر، دیگر نمی خواهم به سختی و تعب دنیا برگردم.

اما در مقابل کافران و نیز گنهکارانی که عمری در مسیر ضلالت و گمراهی قدم نهاده اند و غرق در شهوت و هواپرستی دنیا بوده اند، از اینکه مرگ به سراغشان آمده، و قصد شکارشان را دارد بسیار خشمگین و ناراحتند، زیرا دنیا در منظرشان همچون کاخ زیبا و دلربایی بوده که در آن بزم عیش و شادی به راه انداخته، و به خیال خام خود از این طریق لحظات شیرین و لذت بخشی را برای خود دست و پا کرده اند، و لذا از مرگ که بساط عیش و نوش آنها را بر هم زده، و کاخ آرزوهایشان را ویران ساخته است، بسیار غمگین و هراسانند.

مرگ مرده قبر قبرستان

پرسش و پاسخ های عالم قبر

در موضوع مرگ و رخدادهای پیرامون آن، آنچه بر سختی و رنج فراوان این پدیده انکارناپذیر می افزاید، پرسش و پاسخ هایی است که انسان در عالم قبر با آنها مواجه می شود.

امیر متقیان علی (علیه السلام) در ادامه ی همین فراز از خطبه ی نورانی 83 به این مهّم پرداخته و در این باره به زیبایی فرموده است: «هنگامی که تشییع کنندگان بروند و مصیبت زدگان بازگردند، او را برای پرسش های حیرت آور، و امتحان لغزش زا، در گودال قبر می نشانند»2 با دقت در کلام امیر بیان علی (علیه السلام) می یابیم که موضوع پرسش و پاسخهای عالم قبر حقیقتی است که هیچ گونه شک و تردیدی در موردش روا نیست. در روایتی که از ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، امام صادق (علیه السلام) در این زمینه وارد شده است، آن حضرت می فرماید: «هنگامی که جنازه ی انسان را دفن می کنند، دو فرشته به نام نکیر و منکر نزد او می آیند، که صدایشان مانند رعد غرّنده، و چشم هایشان مانند برق خیره کننده است که زمین را با نیش های خود می شکافند، و پاهای خود را همراه با موهای خود به شدت بر زمین می کوبند و به سوی مرده می آیند.»3

البته چگونگی برخورد آنها با میّت، براساس میزان ایمان و انحراف او متفاوت خواهد بود، و آنها متناسب با وضعیت ایمان و عقیده ی میت با او رفتار خواهند نمود.

مطابق روایات فراوان، این دو فرشته هنگامی که به سراغ مرده می آیند، با طرح سوألاتی او را مورد بازجویی قرار داده و از این طریق است که نخستین دادگاه الهی پس از مرگ انسان، آغاز می شود.

اما اینکه آن دو فرشته  الهی از چه می پرسند و چه اموری را مورد بازجویی قرار می دهند، امری است که با مراجعه به گفتار پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) کاملاً واضح و روشن می شود.

به طور کل روایات موجود در این موضوع، حکایت از این دارد که از مواردی که در ذیل به آنها اشاره می شود، سوأل می کنند:

1- خدایت کیست؟ 2- پیامبرت کیست؟ و رهبر و امامت کدام است؟ 3- دینت چیست؟ 4- عمرت را در چه راهی صرف کرده ای؟ 5- اموالت را از چه راهی به دست آورده ای و در چه راهی به مصرف رسانده ای؟ 6- قبله ات کجاست؟ 7- کتاب آسمانی ات چه نام دارد؟ 8- نماز. 9- زکات. 10- روزه. 11- حج

 

مژده به شیعیان واقعی!

مطابق آنچه بیان شد، انسان پس از مرگ با حوادث هولناک و صحنه های غم انگیزی مواجه خواهد بود، حوادثی که هر یک به تنهایی می تواند به راحتی آرامش روحی آدمی را بر هم زده، و راحتی و آسایش را از او سلب نماید.

اما در این میان باید این مژده را به شیعیان واقعی امامان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) داد، که آنها در این باره ترسی به دل راه ندهند و با خاطری آسوده و خیالی راحت به حیات خویش ادامه دهند، چرا که خالق هستی به پاس ولایت پذیری و پیروی واقعی از امامان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) حساب آنها را از سایرین جدا نموده و با آغوشی گرم و محبّت آمیز از آنها استقبال خواهد نمود.

در حقیقت شیعه ی واقعی بودن، وسیله ای است نجات بخش که همچون پناه گاهی مستحکم و استواری می تواند آدمی را در گردنه های صعب العبور یاری رسانده و آنها را از خطرات کمر شکن عالم قبر و قیامت ایمنی بخشد. در حدیث معروف، رسول گرامی اسلام پرده از روی این حقیقت کنار زده، و در این باره به صراحت فرموده است: «مَثَلُ أهل بَیتی فیکم کمثل سفینة نوح فی قَومِهِ، مَن رکبها نجی و مَن تخلّف عَنها غَرِقَ.» 4

مثل اهل بیت من، در میان شما مردم همچون کشتی نوح در قومش می باشد کسی که سوار بر این کشتی شد نجات یافته و کسی که از آن جا بماند غرق شده است.

انسان در حالت بیهوشی و سکرات مرگ، و غم و اندوه بسیار، و ناله ی دردناک، و درد جان کندن، با انتظاری رنج آور، دست به گریبان است.پس از مرگ او را مأیوس وار در کفن پیچانده، در حالی که تسلیم و آرام است، برمی دارند و بر تابوت می گذارند، خسته و لاغر به سفر آخرت می رود، فرزندان و برادران او را به دوش کشیده، تا سرمنزل غربت، آنجا که دیگر او را نمی بیند، و آنجا که جایگاه وحشت است، پیش می برند...

بنابراین طبق فرمایش پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) دشمنان و مخالفین امر امامت و ولایت، در طوفان بلا، و مصیبت از کشتی حمایت اهل بیت محروم، و از عذاب و سختی های طاقت فرسای پس از مرگ در امان نخواهند بود.

 

گرز آتشین بر سر مخالف علی (علیه السلام)

مرحوم علامه طباطبایی از قول استاد برجسته خود «حاج میرزا علی آقا قاضی» داستان تکان دهنده ای را در زمینه سزای مخالفت با امامت علی (علیه السلام) را بیان می کند که ما در اینجا به گزیده ای از آن اشاره می کنیم: ایشان می فرماید: در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما مادری از دنیا رفت، به هنگام دفن آن ما در، دخترش درا ثر شدت علاقه ای که به مادر داشت فریاد می زد: «من از مادرم جدا نمی شوم»

بازماندگان هرچه تلاش کردند تا او را آرام کنند، نتوانستند، سرانجام تصمیم بر آن شد که او نیز همراه مادرش در قبر بخوابد. اما روی قبر را نپوشاندند، بلکه تخته ای روی آن قرار دادند تا هرگاه بخواهد از آن بیرون آید.

آن شب دختر کنار جنازه ی مادر در قبر خوابید، فردای آن شب به سراغ آن قبر آمدند تا از احوال آن دختر مطلع شوند، هنگامی که تخته را برداشتند، ناگهان دیدند تمام موهای سر او سفید شده است! از او سوأل کردند چرا این طور شده ای؟ در پاسخ گفت: آن شب درکنار جنازه ی مادر خوابیدم، ناگهان دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف من ایستادند، و یک شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول بازجویی از عقاید مادرم شدند مادر به آن سوألات پاسخ درست می داد. تا اینکه رسیدند به این پرسش که امام تو کیست؟ آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود، فرمود: «لَستُ لها بإمام» من امام او نیستم. آن مرد محترم امام علی (علیه السلام) بود.

در آن هنگام آن دو فرشته، چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه کشید، من در اثر وحشت و ترس زیاد، به این وضع که می بینید در آمدم...5

گر مهر علی به سینه داری خوش باش           ویرانه صفت، دفینه داری، خوش باش

روزی که شوند غرق یَمّ، ناخلفان           تو نوح صفت، سفینه داری خوش باش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رفتار نکیر و منکر با نیکوکاران و کافران- روایتی از امام علی (ع)

سویدبن غفله از حضرت امام علی (ع) روایت می کند که ایشان فرمودند: در وقتی که فرزند آدم می خواهد از دنیا رحلت کند و آخرین روز از روزهای دنیای او و اولین روز از روزهای آخرت اوست، سه چیز برای او به صورت مثالیه خود مجسم می گردد: مال او، فرزندان او، و عمل او. پس او التفات می کند و نظر می نماید به مالش و می گوید: سوگند به خدا که من برای گرد آوردن و جمع آوری تو بسیار حریص بودم و نسبت به از دست دادن و رها نمودن تو بسیار بخیل بودم، در این هنگام تنگدستی و بیچارگی از دست تو برای من چه بر می آید؟ مال در جواب می گوید: فقط کفن خود را از من می توانی دریافت کنی و پس از آن، التفات می کند و نظر می نماید به سوی فرزندان خود و می گوید: سوگند بخدا که من نسبت به شما بسیار دوست بودم و در هر حال حامی و محافظ شما بودم از هر گونه گزند و ناراحتی که بر شما وارد می شد، اکنون در این موقع خطیر از دست شما برای من چه کاری ساخته است؟ آنها در پاسخ می گویند: ما تو را به سوی حفیره و قبرت می بریم و در میان خاک پنهان می کنیم و سپس نظر می افکند بسوی اعمال صالحه و حسناتی که انجام داده و می گوید: من نسبت به بجا آوردن شما بسیار بی رغبت بودم و شما برای من بسیار سنگین بودید، امروز از شما برای نجات من چه کاری ساخته است؟ عمل در پاسخ می گوید: من رفیق تو و قرین تو هستم در میان قبر تو و در روز حشر تو و از تو دور نمی شوم تا من و تو هر دو در مقام عرض در پیشگاه حضرت پروردگار حاضر شویم.

رفتار نکیر و منکر با دوستان خدا:
اگر آن شخصی که در حال احتضار و سکرات مرگ است، مطیع و ولی خدا باشد، کسی به نزد او می آید که از تمام مردم بویش معطرتر و منظرش زیباتر و لباسش فاخرتر است و به او می گوید: بشارت باد ترا به نسیم های جان فزا که از جانب خدا می وزد و گل های خوشبو و بهشت پر نعمت، وارد شدی به عافیت، قدمت مبارک باد، خوش آمدی! ولی خدا می گوید: تو کیستی؟ او در پاسخ می گوید: من عمل نیکوی تو هستم که از دنیا به سوی بهشت می آیم و او می شناسد کسی را که او را غسل می دهد و قسم می دهد افرادی را که جنازه او را حمل می کنند که به سرعت ببرند و زودتر به خاک بسپارند و وقتی که او را وارد در قبرش می کنند، دو ملک به نزد او می آیند و آن دو، دو فرشته بازپرسی و بازجویی کننده از عقاید و کردار او هستند و بطوری به سمت او نزدیک می شوند که موهای بلند خود را به زمین می کشند و زمین را با دندان های نیش خود می کنند و شخم می کنند و صدای آنها چنان مهیب و زننده است که گویی صدای غرش تند و شدید آسمان است و چشمان آنان چنان دهشت انگیز و وحشت آور است که گویی مانند برق زننده ابرهای سیاه آسمان است.
و آن دو می پرسند: پروردگار تو کیست؟ و پیغمبر تو کیست؟ و دین تو چیست؟ و امام تو کیست؟ او در جواب می گوید: پروردگار من الله است خدای واحد و پیامبر اکرم (ص) پیامبر من است و دین من اسلام است و علی بن ابی طالب و ائمه صلوات الله علیهم امامان من هستند. آنها می گویند: خداوند ثابت بدارد ترا به آنچه موجب خشنودی و محبت تست و این گفتار آنان، گفتار خداست که می فرماید: «ثابت و برقرار می دارد خداوند کسانی را که ایمان آورده اند به گفتار ثابت در دنیا و آخرت». پس تا جایی که شعاع چشم او برسد و نور دیدگان او بدان جا راه یابد، قبر او را برای او توسعه می دهند و دری را از بهشت به روی او باز می کنند و به او می گویند: به خواب خوش بخواب، با چشم های تازه و خنک و شادمان، بخواب مانند خواب جوان سالم برومند متنعم و این گفتار آنان، گفتار خداست که می فرماید: «بهشتیان در آن هنگام بهترین جایگاه و بهترین استراحتگاه و خوابگاه را خواهند داشت».

رفتار نکیر و منکر با دشمنان خدا:
اگر آن شخص تازه مرده، از دشمنان خدا باشد، کسی به نزد او می آید که از تمام افراد مردم لباسش زننده تر و زشت تر و بوی بدنش از همه متعفن تر است و به او می گوید: بشارت باد ترا، به آشامیدنی هایی که چون فلز گداخته پر حرارت است و به نزدیک شدن و مس کردن آتش دوزخ و او نیز کسی را که او را غسل می دهد می شناسد و افرادی را که جنازه او را می برند سوگند می دهد که قدری نگهدارند و از بردن خودداری کنند. پس چون در قبرش وارد گردد، آن دو فرشته وارد شونده می آیند و بندهای کفن او را می گشایند و سپس به او می گویند: پروردگار تو کیست؟ و پیغمبر تو کیست؟ و دین تو چیست؟ او در جواب می گوید: نمی دانم. آنان می گویند: ندانستی و در راه هدایت قدم ننهادی؟ و چنان با گرز گران ضربه ای به او می زنند که تمام جنبندگان غیر از جن و انس از آن ضربه می ترسند و سپس خداوند دری از جهنم به روی او باز می کند و سپس آن دو ملک به او می گویند: بخواب به بدترین حالات!
و آن قبر به اندازه ای برای او تنگ است و دارای فشار است، مثل تنگی و فشاری که نیزه فرو رفته در پیکان سر خود دارد، تا به حدی که مغز سر او از میان ناخن ها و گوشت هایش خارج شود و در این حال نیز مارهای زمین و عقرب های زمین بر او دست یابند و سایر گزندگان بر او چیره شوند و پیوسته او را بگزند تا وقتی که خدا او را از قبر خارج کرده و برای حساب و کتاب در صحرای قیامت محشور و مبعوث گرداند و او دائما تمنا می کند که زودتر قیامت برپا گردد و از شدت گرفتاری خیال می کند که با بر پا شدن قیامت عذاب او تخفیف خواهد یافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دانلود فیلم و موزیک رایگان