۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «برزخ» ثبت شده است

واقعه عجیب در عالم برزخ

 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

علامه سید محمد حسین طباطبایی صاحب تفسیر المیزان نقل کرده که : استاد ما عارف برجسته « حاج میرزا علی آقا قاضی » می گفت :
در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما ٬ مادر یکی از دخترهای افَنْدِی ها ( سنّی های دولت عثمانی ) فوت کرد.
این دختر در مرگ مادر ٬ بسیار ضجّه و گریه می کرد ٬ و جداً ناراحت بود ٬ و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادرش آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه ی حاضران به گریه افتادند .
هنگامی که جنازه ی مادر را در میان قبر گذاشتند ٬ دختر فریاد می زد : من از مادرم جدا نمی شوم ٬ هر چه می خواستند او را آرام کنند ٬ مفید واقع نشد ٬ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند ٬ ممکن است جانش به خطر بیفتد ٬ سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند ٬ و دختر هم پهلوی مادر در قبر بماند ٬ ولی روی قبر را از خاک انباشته نکنند ٬ و فقط روی قبر را با تخته ای بپوشانند ٬ و دریچه ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. دختر در شب اول قبر ٬ کنار مادر خوابید ٬ فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند به سر دختر چه آمده است ٬ دیدند تمام موهای سرش سفید شده است.
پرسیدند : چرا اینطور شده ای ؟
در پاسخ گفت : شب کنار جنازه ی مادرم در قبر خوابیدم ٬ ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و یک شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد ٬ آن دو فرشته مشغول سوال از عقاید مادرم شدند و او جواب می داد ٬ سوال از توحید نمودند ٬ جواب درست داد ٬ سوال از نبوت نمودند ٬ جواب درست داد که پیامبر من محمد بن عبدالله (ص) است .
تا اینکه پرسیدند : امام تو کیست ؟
آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود گفت :« من امام او نیستم » ( آن مرد محترم ٬ امام علی (ع) بود . )
در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می کشید.
من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می بینید که همه موهای سرم سفید شده در آمدم.
مرحوم قاضی می فرمود : چون تمام طایفه ی آن دختر ٬ در مذهب اهل تسنّن بودند ٬ تحت تاثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند ( زیرا این واقعه با مذهب تشیَع ٬ تطبیق می کرد ) و خود آن دختر ٬ جلوتر از آنها به مذهب تشیّع ٬ اعتقاد پیدا کرد. ۱ 

۱) معادشناسی علامه محمد حسین تهرانی ٬ ج۳ ٬ ص۱۱۰ -  داستان دوستان ٬ ج۵ ٬ ص ۲۱۷ 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عالم برزخ و تجسم اعمال

مطالب ذیل در مورد سفر به عالم برزخ است که مسافر این سفر، مشاهدات خود را بیان می دارد و در تأیید آنها متن عربی روایت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را هم در پاورقی کتاب می آورد که اینجا تنها به بیان مشاهدات این مسافر عالم برزخ که به نحوی ترجمه ی فارسی برخی عبارات حدیث شریف معراج است، بسنده می شود :
احوال بعضی از زنان مسلمان که در برزخ عذاب می شوند : (حدیث معراج در کتاب بِحارُ الأنوار، ج 8 ، ص 309 ، روایت 75 ، باب 24) :
1- زنانی که موهای سرشان را به نامحرمان نشان می دهند : آنگاه مرا به جایی برد که آنجا زنانی را دیدم که (آنها را) از موی سرشان آویزان کرده بودند در حالی که مغز سرشان می جوشید. از هدایت (راهنمای سفر) پرسیدم این زنان مگر چه کرده اند که ... ؟ فرمود : این عدّه از زنان، کسانی هستند که از نشان دادن موی سر خود به نامحرمان ابائی نداشتند. اینها با بیرون گذاشتن موی سر خود، در حالی که خداوند تبارک و تعالی به خاطر حفظ ارزش زن و امنیّت جامعه، حجاب را واجب نمود، امر الهی را زیر پا گذاشتند ... . ص 73 و 74
آیات مربوط به حجاب قرآنی و اسلامی که تنها مصداق آن چادر می باشد : آیه 59 سوره احزاب و آیه 31 سوره نور.

2- زنانی که شوهرشان را اذیّت می کنند : بعد از این ... مرا به نقطه ی دیگری برد که آنجا زنانی را نشان داد که (آنها را) از زبان های شان آویزان کرده بودند و از آب حَمیم در گلوی آنان می ریختند. گفت : این زن ها، زنانی بد خُلق و بد زبان بودند و با نیش زبانی که داشتند، شوهران شان را اذیّت می کردند ... . ص 76 امام صادق علیه السّلام فرمودند : مَلعُونَهً مَلعُونَهً إِمرَاَهٌ تُؤذِی زَوجُهَا وَ تَغمَه وَ سَعِیدَهً سَعِیدَهً إِمرَاَهٌ تَکرِمُ زَوجُهَا وَ لاَ تُؤذِیه وَ تُطِیعُهُ فِی جَمِیعِ اَحوَالِهِ (بحار الأنوار، ج 103، ص252، روایت 55، باب 4، نسخه ی بیروت) ؛ ملعون است ملعون است، زنی که شوهرش را آزار دهد و او را غمگین سازد و خوشخبت است خوشبخت است، زنی که شوهرش را احترام کند و او را نیازارد و در همه ی احوال از او اطاعت کند. ص 77

3- زنانی که شوهران شان را تمکین نمی کنند : در جایی دیگر از جهنّم زنانی را دیدیم که (آنها را) از پستان های شان آویزان کرده بودند. گفت : این ها را که می بینی، زن هایی بودند که بدون توجّه به خواسته های نفسانی شوهران شان به تمایلات آنها بی اعتنا بودند و این باعث به گناه افتادن شوهران شان می شدند و لذا هر وقت شوهران شان از آنها تمکین می خواستند، به بهانه ای مانع بودند. ص 77

4- زنانی که بدون اجازه ی شوهران شان بیرون می روند : در یکی دیگر از منازل جهنّم، زن هایی را دیدیم که (آنها را) از پاهای شان آویزان کرده بودند. گفت : این زن ها بدون اجازه ی شوهران شان به کوچه، بازار، خانه ی اهل فامیل و غیره رفته اند در حالی که شوهران شان راضی نبودند. پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند : فِیمَا اَوصِیَ بِهِ النَّبِیُّ صلّی الله علیه و آله و سلّم علیا لا َتَخرُج مِن بَیتِ زَوجِهَا إِلاَّ بِإِذنِهِ فَإِن خَرَجتَ بِغَیرِ إِذنِهِ لَعَنَهَا اللهُ وَ جِبرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ لاَ تُعطِی مِن بَیتِ زَوجُهَا شَیئاً إِلاَّ بِإِذنِهِ (بحار الأنوار، ج 103، ص257، روایت 2، باب 5، نسخه ی بیروت) ؛ پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند : زن نباید بدون اجازه ی شوهرش از خانه اش (خانه ی شوهرش) خارج شود و اگر بدون اجازه او خارج شد، خدا و جبرئیل و میکائیل، به او لعنت می فرستند و نباید بدون اجازه ی شوهرش، چیزی از خانه ی او به کسی عطا کند. ص 78 و 79

5- زنانی که آرایش می کنند و خودشان را به نامحرمان نشان می دهند : در ادامه، زنانی را دیدیم که گوشت بدن شان را می خوردند و آتش از زیر پاهای شان زبانه می کشید. گفت : اینها زنانی هستند که آرایش می کردند و بیرون از خانه به غیر از شوهران شان، (نامحرمان) آنها را می دیدند. این زن ها خود را با آرایش، زیبا جلوه می دادند تا نامحرمان ببینند و به گناه بیافتند. اینها کسانی هستند که بسیاری از خانواده ها را متلاشی کرده اند. اگر اینها خودشان را بَزَک نمی کردند و با حالت شیطانی بیرون نمی آمدند، مردان زیادی که دل به زندگی خانوادگی بسته بودند و به زن و فرزندان خود عشق می ورزیدند، از همسران خود دل سرد نمی شدند و (زندگی شان) به طلاق منجر نمی شد. اینها باعث نابودی بنیان خانواده ها شدند ... . زنانی که برای بیرون رفتن از خانه در جلوی آینه می ایستند و با وسایل آرایشی، سر و صورت شان را تزیین می کنند در حقیقت ظاهری که واقعی نیست، واقعی جلوه گر می شود و این پرده ای است باطل، که روی حقیقت می کشند و بیننده (دیگران)به خیال این که اینها زیبا یند، فریب می خوردند و به گناه می افتند ... . طبق شرع مقدّس اسلام، که دوری از نامحرم را برای زن و مرد مصونیت می داند و زینت زن را برای نامحرمان، حرام می داند ... و در غیر این صورت، زینت زنان برای شوهران شان ... در محیط خانه ی خود، عبادت محسوب می شود. ( البتّه تنها در محیط زناشویی). مردها نیز نباید نگاه کنند. حدیثی از امام صادق علیه السّلام است که ایشان فرمودند : النَّظَرُ سَهمٌ مِن سِهَامِ اِبلِیس مَسمُومٌ وَ کَم مِن نَظرَه اَورَثت حَسرَهً طَویلَه (بحار الأنوار، ج 101، ص40، روایت 46، باب 33، نسخه ی بیروت) ؛ نگاه (به نامحرم) تیری از تیرهای مسموم شیطان است و چه بسا نگاهی که حسرتی طولانی را به دنبال داشته باشد (و جسم و روح شخص را مریض می نماید و آرام آرام ایمانش را نابود می کند) . ص 79 - 81 (البتّه این نگاه در مورد هر دو طرف است یعنی مربوط به زن و مرد نامحرم، می شود. امّا با توجّه به زیبایی چهره ی زن، بیشتر هشدار به مرد است. و در مواردی هم در مورد نگاه زن و مرد محرم، نیز می باشد غیر از زن و شوهر و نگاه مرد به مرد و زن به زن نیز که از روی شهوت باشد، در مواردی شامل این روایت می شود که توضیحات بیشتر پیرامون نگاه کردن در رساله های توضیح المسائل آمده است.)

6- زنانی که به احکام شرع اهمّیت نمی دهند : از آن منزل به منزل دیگی از منازل جهنّم رفتیم و زنانی را دیدیم در حالی که پاهای شان را به دستان شان بسته بودند. مارها و عقرب ها به آنها هجوم آورده و آنها را نیش می زدند. گفت : بگذار کاملاً رفتار این زن ها را در دنیا شرح دهم تا بدانی مستحقّ عذاب اند. اینان زنانی بودند بی قید، یعنی به تکالیف شرعی اهمّیت نمی دادند. وضو می گرفتند تا نماز بخوانند امّا وضوئی بی طهارت می گرفتند و به نماز اهمّیت نمی دادند و آن را سبک می شمردند. گاهی می خواندند و گاهی نمی خواندند ... . لباس شان را تطهیر نمی کردند. غسل واجبی که به عهده شان بود، به جا نمی آوردند ( مثل غسل جنابت، غسل حیض و ... ) . زنانی کثیف و دور از نظافت بودند ... .ص 82 و 83

7- زنان زناکار که فرزندان حرام را به شوهرشان نسبت می دهند : برای دیدن احوال عدّه ی دیگری از زنان مسلمان که در جهنّم به سر می بردند، رفتیم . در آنجا زنانی را دیدیم که کر و لال و کور بودند و در جایگاهی از آتش قرار گرفته بودند. مثل کسی که او را در گودالی پر از آتش بیاندازند، در حالی که مغز سرشان از بینی بیرون می زد و بدن شان از جُزان و بَرَص، قطعه قطعه می شد. گفت : اینها زنانی زناکار بودند که فرزند حرام را که از زنا به دنیا می آوردند، به شوهرشان نسبت می دادند و می گفتند این فرزند فِراش توست. ص 84

8- زنانی که خود را به نامحرمان عرضه می کنند : مرا به منزلی برد که آنجا زنانی را دیدیم که با قیچی آتشین، گوشت بدن شان را از سر و پا و جاهای مختلف بدن، می بریدند و نعره ی صدای شان، گوش فلک را کر می کرد و کسی به فریادشان نمی رسید. گفت : این زن ها، زنان زناکار بودند و خود را برای مردهای اجنبی عرضه می کردند و حال، عذابِ لذّت زود گذر آن زمان را می بینند. ... و این عذاب، عذابی است که خودشان مهیّا کرده بودند. با این که خدا فرمود : وَ لاَ تُلقُوا بِاَیدِیکُم إِلَی التَّهلُکَهِ(سوره بقره ، آیه 195)؛ با دست خود، خود را به هلاکت نرسانید . با این حال، زندگی زود گذر دنیا را به زندگی ابدی آخرت ترجیح دادند ... . چقدر خداوند بزرگ فرمود : أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لاَّ تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ (سوره یس ، آیه 60 ) ؛ ای فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وی دشمن آشکار شماست . حالا این عذاب را که با ذرّه ذرّه ی لذّت های حرام بوجود آمده باید خریدار باشید و راه فرار و توبه دیگر، عالم برزخ نیست و راه توبه فقط در دنیا باز بود و بعد از مرگ هرگز . ص 86 – 88

9- زنانی که قوّادی می کنند : سپس زنانی را دیدیم که صورت و بدن شان می سوخت و أمعاء و أحشاء خودشان را می خوردند. گفت : این زن ها، زن هایی بودند که قوّادی می کردند. عرض کردم : قوّادی دیگر چیست ؟ گفت : قوّادی یعنی واسطه گری بین زن و مرد به صورت حرام ... اینها واسطه و دلاّل این کار بودند و زنان را می فریفتند و با مردها جمع می کردند. ص 89

10- زنانی که سخن چین و دروغ گو هستند : به جایی از جهنّم رسیدیم که در آنجا، عدّه ای را دیدیم که سر خوک داشتند و بدن الاغ و هزاران هزار از انواع عذاب ها را بر آنها وارد می کردند . گفت : اینها زنان سخن چین و نمّام و دروغ گو بودند و سخن این و آن را به نزد دیگری می بردند و دروغ می بستند. این زن ها با نقل سخن دیگران، ما بین مردم دشمنی ایجاد می کردند. ص 90 و 91

11- زنانی که خواننده و نوحه گر و حسود هستند : در یکی از منازل جهنّم، زنانی را دیدیم که صورت شان، شَکل سگ بود. از ناحیه ی پشت آنها آتش وارد می شد و از دهان شان بیرون می آمد و تازیانه های سهمگین ملائکه ی عذاب، هر لحظه بر سر آنها نواخته می شد ، نعره و صدای شان عالم را فرا گرفته بود. گفت : همین زن ها را می بینی، بارها و بارها، شنیدند که نباید صدای شان را نامحرم بشنود و همچنین شنیدند که با نامحرم بیش از حدّ ضرورت نباید صحبت کنند امّا گوش نکردند. تازه این زن ها برای نامحرمان، شعر و سرود می خواندند و هر لحظه که نامحرمان آنها را برای صدای خوش شان تشویق می کردند، سعی می کردند بهتر و بهتر بخوانند تا بیشتر محبوب واقع شوند. غافل از این که هر حرفی که خواندند، آتشی را برای خود بر افروختند. و بعضی از این زنان، صدای شان را ضبط می کردند تا علاوه بر مستمعین حاضر، دیگران هم استفاده کنند و چه بسیار جوانان دختر و پسر، که با (شنیدن) صدای اینها، مغلوب هوای نفس شده و برای همیشه گمراه شدند و وزر و وبال آنها نیز بر گردن اینها است.( هم خود این افراد گناه کار هستند و هم کسانی که باعث این گناه شدند) .آری این زنان، زنان رقّاص و خواننده بودند که برای نامحرم می خواندند. ص 92 و 93
هدایت گفت : تو را به جایی می برم که خیال نکنی هر چه عذاب است برای زنان مقرّر شده است. در ادامه ی این سفر به منازل دیگری جهنّم وارد شدند که به آنها اشاره می شود : 1- احوال ظالمین . 2- احوال کسانی که به نحوی به حاکم جَور کمک می کردند . 3- رباخواران معذّب . با شکم های بزرگ که از بزرگی شکم، قادر به حرکت نبوده و میخ کوب در زمین بودند. 4- احوال زناکاران . 5- لواط کاران . 6- شراب خواران . 7- حرام خواران . 8- عیب جوی هرزه زبان . 9- کسانی که اموال یتیم را به ناحق می خورند. 10- رشوه خواران و رشوه دهندگان و واسطه گران . 11- کسانی که نماز عشاء را نخوانند و ترک کنند. 12- یک لقمه نان به بی نماز، گناهش از کشتن هفتاد پیغمبر بیشتر است. 14- جایگاه منافقین . برای هر کدام از این موارد نیز عذاب هایی ذکر شده است . همچنین آیات و روایاتی هم آمده که در متن کتاب قرار دارد.
بعد وارد بهشت می شوند و منازلی از بهشت را نام برده از جمله منازل شهداء و مطالبی را پیرامون آنها بیان می دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

برزخ دریچه ای به بهشت و جهنم

در برزخ، آسمان هست و زمین هست چون عالَم صورت است، و موجودات و نفوس برزخیه اطلاع از دنیا دارند و از آسمانها و زمین مطلعند، البته حیات آنها در ملکوت آسمان و زمین است. و اما آن آیه مبارکه: «النارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوا وَ عَشِیا وَ یَوْمَ تَقُومُ الساعَةُ أَدْخِلُو´ا ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَد الْعَذَابِ؛ هر صبح و شام بر آتش عرضه می شوند و روزی که رستاخیز برپا شود (فرمان می رسد که) فرعونیان را در سخت ترین عذاب داخل کنید» (غافر/46) از چند جهت میتوان از آن استفاده نمود که راجع به عالم برزخ است نه عالم قیامت کبری:

اول از عنوان "غُدُو و عَشی" زیرا همانطور که ذکر شد در قیامت کبری، روز و شب نیست.

دوم از عنوان یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا زیرا که معنایش اینست که مشرکین را عرضه بر آتش میدارند، و معنی عرضه آن نیست که در آتش می افکنند، بلکه آنست که پهلوی آتش میبرند و در کنار آن قرار میدهند و آتش را به آنان می نمایانند بطوریکه لهیب و شعله آتش، آنانرا فرا نمی گیرد، ولیکن از حرارت آن اجمالاً به آنها میرسد و از منظره دهشتناک آن متألم و متأثر میگردند. بهشت و جهنمِ قیامتی در برزخ نیست بلکه راهروئیست برای قیامت و دریچه ایست برای آن. «یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إلَی الْجَنةِ وَ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إلَی النارِ؛ دری از برزخ بسوی بهشت، و دری از برزخ بسوی جهنم می گشایند و دریچه ای از عالم قبر به آن دو باز میکنند» (کافی ج3 باب المسأله فی القبر ص 240-236).

سوم آنکه در دنبال آیه میفرماید: «وَ یَوْمَ تَقُومُ الساعَةُ أَدْخِلُو´ا ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشدَ الْعَذَابِ». پس از آنکه هر صبح و شب بر آتش عرضه میشوند، این معنی ادامه دارد تا وقتیکه ساعت قیامت میرسد، در آن هنگام به ملائکه عذاب خطاب میشود که در حال، آل فرعون را در شدیدترین عذابی وارد کنید. پس معلوم میشود که قبل از قیامت، آنها در عذابی بوده اند که آن عذاب در درجه نهایت نبوده است و اینک آن عذاب غائی و نهائی به آنها میرسد. آن محل و عالمی که آل فرعون معذبند ـ نه به عذاب نهائی ـ آن را عالم برزخ گویند.

اما علت آنکه آیه: «لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکْرَةً وَ عَشِیا؛ و صبح و شام روزیشان در آنجا برقرار است» (مریم/ 62) اختصاص به برزخ دارد، آنستکه صبح و شب و تدریج زمان، از حرکت شمس و قمر و زمین یا فلک الافلاک و نسبت های خاصه بین آنها پیدا میشود، و یا از امتداد حرکت جوهریه که در باطن و ذات موجودات است پدید می آید؛ و در قیامت که آسمان و زمین نیست و أصلاً حرکتی نیست، بنابراین نسبت بین آنها نیز که از آن انتزاع زمان میشود وجود ندارد: «مُتکِـِینَ فِیهَا عَلَی الاْرَآئکِ لاَ یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَ لاَ زَمْهَرِیرًا؛ که در آنجا بر تخت ها تکیه زنند. در آنجا نه (گرمای) آفتاب بینند و نه سرما» (انسان/13).

و نیز میتوان برای اثبات و وجود عالم برزخ، به این آیه تمسک جست: «إِذِ الاْغْلَـلُ فِی ´ أَعْنَـقِهِمْ وَ السلَـسِلُ یُسْحَبُونَ * فِی الْحَمِیمِ ثُم فِی النارِ یُسْجَرُونَ؛ آن کسانیکه در آیات خدا مجادله میکنند و تکذیب کتاب خدا را می نمایند و به آنچه خداوند به پیامبرانش ارسال داشته است تکذیب میکنند، پس بزودی خواهند دانست، در زمانی که غلها و سلسله ها در گردنهای آنان آویخته شود و بسوی حمیم کشانده گردند و سپس در آتش، آتش زده شوند» (غافر/72و71).

 

حَمیم چیز گرم را گویند چون آب گرم، هوای گرم و امثال آن، و سَحْب به معنای کشاندن است، و سَجْر بمعنای آتش زدن است؛ سَجَرَ التنور یعنی تنور را آتش زد. و ثُم همانطور که ذکر کردیم بمعنای تراخی و انفصال است، یعنی پس از مدت و زمانی؛ و بنابراین معنای آیه اینطور میشود: «این افراد جدال کننده و تکذیب کننده، اول در هوای گرم و یا آب گرم کشانیده میشوند، و سپس در آتش افکنده و در آنجا آتش زده میشوند».

معلوم است که مراد از سحب در حمیم، عالم برزخ است که از گرمای آنجا ناراحتند، و مراد از سجر در نار، عالم قیامت است که در آنجا بتمام معنی الکلمه میسوزند و به کیفر نهائی میرسند و نیز میتوان به این آیه استدلال نمود: «حتی إِذَا جَآءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لاَ یُفَرطُونَ * ثُم رُدو´ا إِلَی اللَهِ مَوْلَاهُمُ الْحَق أَلاَ لَهُ الْحُکْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحَـسِبِینَ؛ تا چون زمانی که مرگ یکی از شما فرا رسد، جان او را فرشتگان قبض ارواح ما اخذ نموده و در این عمل هیچ کوتاهی نمی کنند، و سپس باز گردانیده شوند بسوی خداوند که مولای حق آنان است؛ آگاه باشید که منحصراً حکم بدست خداست و او با سرعت ترین حسابگران است» (انعام/62و61).

ثُم بمعنای فاصله است، این فاصله همان برزخ است. چون قیام مردم در مقام عَرْض در نزد پروردگار در عالم برزخ نیست، برزخ مانند دنیاست با تجردی بیشتر، که همان تجرد از ماده باشد؛ و قیام انسان در نزد حق و عالَم سؤال و میزان و حساب و مقام عَرْض، در عالم قیامت است که مقام قیامِ حقیقت نفس است به ذات خود و واقع خود، نه تنها به صورت و مثال خود. و لذا تعبیر به ثُم فرموده است: ثُم رُدوا. و نفرموده است: فَرُدوا، یعنی بین قبض روح فرشتگان و قیامت کبری فاصله ایست که پس از طی آن فاصله باید بسوی خدا که مولای حق است باز گردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

زندگی برزخی چگونه است؟

مؤمنین در برزخ یکدیگر را می‌بینند ، می‌شناسند و با یکدیگر انس داشته و مراوده دارند . شخصی که از دنیا می‌رود اگر بهشتی باشد به دور او جمع می‌شوند . از او سؤال کرده و راجع به فامیل می‌پرسند .


برزخ

کلاً در ارتباط با زندگی برزخی دست ما کوتاه است و تا زمانی که ما به آنجا نرویم نمی‌توانیم آن را درک کنیم . مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی نقل می‌کنند که استاد ایشان آیت الله سید احمد کربلایی که از عرفا بود زمانی که از دنیا رفت در یک حالتی ایشان را دید ( ظاهراً در حالت خواب بوده است ) دست ایشان را گرفت و گفت از آن طرف چه خبر دارید؟ او با یک حالتی دست خود را کشید و گفت باید اینجا بیایی تا ببینی چه خبر است . شبیه همین مطلب را نیز مرحوم آیت الله گلپایگانی که از مراجع بزرگ تقلید و همزمان با آیت الله بروجردی بود نقل می‌کنند .

ایشان مرحوم میرزای نائینی را در حالتی دید و از ایشان پرسید از عالم برزخ چه خبر؟ مرحوم نائینی فرمودند : یک چیزی می‌گوییم ، یک چیزی می‌شنوید و یک چیزی می‌شنویم . باید آن را ببینید . این واقعیت مسئله است. اما آن چیزی که از اهل بیت به ما رسیده و ما به غیر از این سند دیگری نداریم این است که بعد از مرگ زندگی برزخی به این شکل شروع می‌شود که روح که تا به حال با این بدن سنگین ، خاکی و گوشتی و استخوانی کار می‌کرد ، زندگی خود را با یک بدن سبک آغاز می‌کند .

بدن سبک همان بدن برزخی است که به آن بدن مثالی هم می‌گویند. چون شکل و مثل این بدن است .

از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند که بعد از مرگ چطور زندگی می‌کنیم ؟ حضرت در یک روایتی فرمودند : در یک بدن‌هایی مثل بدن‌های دنیایی . بهترین مثال شبیه همان چیزی است که در خواب می‌بینیم. در خواب بدن گوشتی زیر لحاف است و هیچ تحرکی ندارد ، اما آن بدن را می‌بینیم که کاملاً فعال است ، حرکت می‌کند ، می‌فهمد ، می‌خورد ، می‌آشامد ، درد می‌کشد و لذت می‌برد . البته بدنی که با آن در برزخ هستیم این بدن که ما در خواب می‌بینیم نیست . هزاران بار متکامل‌تر از این بدن است چون بدن در خواب هنوز متعلق به عالم دنیا است . اما بدن برزخی ، ما از عالم دنیا بیرون رفته‌ایم و به عالم کامل‌تری رسیده‌ایم .

در زندگی برزخی تکامل و رشد وجود دارد .اما تکامل برزخی ، تکامل عملی نیست . یعنی آن گونه نیست که ما آنجا بتوانیم اعمال انجام دهیم یعنی خیرات کرده ،نماز بخوانیم و بتوانیم کارهای خود را جبران کنیم .یعنی دار عمل و مزرعه همین دنیا است.اما تکامل معرفتی و علمی است .یعنی مرحله به مرحله حجاب‌ها کنار رفته و اسراری برای فرد کشف می‌شود . افرادی که اهل بهشت هستند با دیدن و فهمیدن لذت آن‌ها بیشتر می‌شود . افرادی که اهل عذاب هستند،حسرت و عذاب آن‌ها بیشتر می‌شود

در روایت دیگری امام صادق(علیه السلام) فرمود که وقتی بعد از مرگ ما وارد عالم به رخ می‌شویم در یک شکل و قالبی مانند همین قالب دنیا هستیم . پس شکل و صورت دارد اما جرم و سنگینی ندارد . بدن برزخی می‌خورد ، می‌آشامد ، لذت می‌برد و درک و فهم دارد . لذت و عذاب او یا درک و فهم او به مراتب قوی‌تر از درک و فهم و لذت و عذاب‌هایی است که در عالم دنیا می‌برد چون کامل‌تر بوده و حجاب‌هایی دنیایی برداشته شده است . شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید که بعد از مرگ ارواح کجا می‌روند ؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود : ارواح مؤمنین در یک اتاق‌هایی مربوط به بهشت برزخی از غذاهای آنجا می‌خورند . از نوشیدنی‌های آنجا می‌آشامند . البته خوردن و آشامیدن در بهشت مانند دنیا فقط تأمین غریزه نیست، آنجا قرب می‌آورد .

در این دنیا بدن ما نیاز دارد و یک تأمین غریزه است . حیوانات نیز می‌خورند و می‌آشامند . اما در آن جا خوردن برای شخص قرب به همراه می‌آورد . بعد حضرت فرمودند : مؤمنین در برزخ یکدیگر را می‌بینند ، می‌شناسند و با یکدیگر انس داشته و مراوده دارند . شخصی که از دنیا می‌رود اگر بهشتی باشد به دور او جمع می‌شوند . از او سؤال کرده و راجع به فامیل می‌پرسند .

طوفان جنسی در برزخ

البته نظام زندگی برزخی اجتماعی نیست و نظام فردی است . زندگی ما در عالم دنیا اجتماعی است . در جامعه همه به یکدیگر احتیاج داریم. ما به مشاغل مختلف احتیاج داریم و به تنهایی نمی‌توانیم نیازهای خود را برآورده کنیم . احتیاج به نانوا، قصاب ، پزشک و .. داریم . اما آنجا دیگر این‌گونه نیست . آنجا زندگی هر نفر فردی است . یعنی هر کسی در گرو اخلاقیات ، عقاید و اعمال خود است .

زندگی اجتماعی به این معنا که به یکدیگر وابسته بوده و به هم کمک کنیم وجود ندارد . اما می‌تواند به صورت جمعی بوده و در کنار هم جمع شویم و یکدیگر را ببینیم . یعنی خانواده‌ها می‌توانند یکدیگر را ببینند . جزو لذت‌های بهشت برزخی این است که افراد یکدیگر را دیده و با هم انس بگیرند . این یک لذتی است که شامل حال مؤمن می‌شود . از طرف دیگر شخصی که دچار جهنم و عذاب برزخی می‌شود هم خوردن و آشامیدن دارد اما این خوردن و آشامیدن برای او عذاب است .

در زندگی برزخی تکامل و رشد وجود دارد . اما تکامل برزخی ، تکامل عملی نیست . یعنی آن گونه نیست که ما آنجا بتوانیم اعمال انجام دهیم یعنی خیرات کرده ، نماز بخوانیم و بتوانیم کارهای خود را جبران کنیم . یعنی دار عمل و مزرعه همین دنیا است . اما تکامل معرفتی و علمی است . یعنی مرحله به مرحله حجاب‌ها کنار رفته و اسراری برای فرد کشف می‌شود . افرادی که اهل بهشت هستند با دیدن و فهمیدن لذت آن‌ها بیشتر می‌شود . افرادی که اهل عذاب هستند ، حسرت و عذاب آن‌ها بیشتر می‌شود .

در روایت دیگری است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: اطفال شیعیان ما که از دنیا می‌روند را حضرت زهرا (سلام الله علیها) تربیت می‌کند. این‌ها همه تکامل‌های برزخی است . به همین خاطر است که شما در دعاها صلوات برای اهل بیت فرستاده و ترفیع درجه برای آن‌ها می‌خواهید . در تشهد نماز شما می‌گویید که خدایا درجه‌ی پیامبر را بالا ببر. دعا برای ترفیع درجه نشان می‌دهد که درجات هنوز وجود دارد

در روایتی از امام موسی ابن جعفر(علیه السلام) در جلد دوم اصول کافی است که حضرت به یکی از افرادی که در کنار ایشان نشسته بودند فرمودند که دوست دارید در دنیا عمر شما طولانی شود ؟ آن شخص گفت بله. حضرت فرمود به چه دلیل؟ گفت خیلی سوره‌ی قل هو الله احد را دوست دارم و دوست دارم که این سوره را زیاد بخوانم . امام چند لحظه سکوت کردند و بعد فرمودند: شخصی از مؤمنین که از دنیا برود اگر در دنیا قرآن را نیاموخته باشد ( البته به شرطی که برای آموختن کوتاهی نکرده باشد) در عالم قبر به او تعلیم می‌دهند . بنابراین تعلیم و رشد علمی در آنجا وجود دارد . بعد حضرت فرمود : به این خاطر که درجه‌ی او را بالا ببرند . چون درجات بهشت به اندازه‌ی آیاتی است که خوانده‌اید و بر جان شما نشسته است ، به شما می‌گویند بخوانید و بالا بروید . لذا در آن دنیا به او تعلیم می‌دهند .

در روایاتی است که بچه‌های کوچکی که هنوز بالغ نشده و از دنیا می‌روند و یا حتی سقط شده و از دنیا رفته‌اند در یک روایت است که حضرت ابراهیم (علیه السلام) آن‌ها را در عالم برزخ تربیت کرده و از جهت معرفتی آن‌ها را رشد می‌دهد . پیامبر فرمود: من در معراج دیدم که بچه های زیادی به دور او نشسته بودند.

در روایت دیگری است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: اطفال شیعیان ما که از دنیا می‌روند را حضرت زهرا (سلام الله علیها) تربیت می‌کند. این‌ها همه تکامل‌های برزخی است . به همین خاطر است که شما در دعاها صلوات برای اهل بیت فرستاده و ترفیع درجه برای آن‌ها می‌خواهید . در تشهد نماز شما می‌گویید که خدایا درجه‌ی پیامبر را بالا ببر. دعا برای ترفیع درجه نشان می‌دهد که درجات هنوز وجود دارد .

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

دانلود فیلم و موزیک رایگان