۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جن» ثبت شده است

بررسی معظل رمالی و جن

دانلود فایل صوتی سخنرانی


سی امین جلسه از سلسله نشستهای روایت عهد با موضوع بررسی معضل رمالی و جن در تاریخ 3 بهمن 1392 برگزار شد. با توجه به پژوهش های استاد رائفی پور در این زمینه و مشاوره هایشان در پرونده های این چنینی و همچنین گسترش روز به روز این معضل در جامعه، نکاتی که در جلسه عنوان شد بسیار حائز اهمیت اند. در این همایش استاد رائفی پور با استناد به قرآن و روایات تأئید شده و ذکر مثالها، نکاتی در زمینه جن گیری و ماهیت جن را مورد بررسی قرار دادند، از جمله: آفرینش این موجودات قبل از انسان، عمر طولانی، توانایی ازدواج و زاد و ولد، تغذیه متفاوت با انسان، وجودشان در دنیای مادی، نامرئی بودن، توانایی دیدن انسانها، مذهب، مکان ها و اشیاء مورد علاقه یا مورد تنفرشان، توانایی جابه جایی اجسام، نداشتن قدرت آینده بینی، توانایی درمان یا ایجاد بیماری، قادر به ایجاد جدایی بین همسران، ازدواج و زنا با جن، القای ایده و فکر، برآوردن آرزوها، جایگاه پایین ترشان در کائنات نسبت به انسان (موجب تعالی انسان نمی شوند)، نداشتن پیامبران دارای شریعت، دسترسی به شبه غیب. همچنین موضوعاتی از قبیل سحر، تسخیرات و احضار ارواح نیز مورد بررسی قرار گرفت. در این جلسه علاقه غرب نسبت به این موضوعات و حتی سعی بر گسترش دیدگاه جن پرستی نوین در جهان از سوی آنها مطرح شد. جن پرستی نوین به این معنی که«یک انرژی هوشمند و یک آگاهی عظیم در جهان وجود دارد که انسان می تواند به وسیله موجودات غیر ارگانیک به این آگاهی عظیم وصل شود تا به همه خواسته هایش برسد». با جمع بندی همه ی این نکات می توان به مسئله ترویج دین نوین جهانی با ایجاد فرقه ها و عرفان های نو ظهور بر پایه جن پرستی نوین رسید که در همه آنها مشخصات واحدی وجود دارد، مانند: هماهنگ بودن همه اجزای جهان و انسان که جزئی از این مجموعه است، مادر زمین یا روح مقدس حاکم بر جهان، تناسخ، حذف نام خدا و دیدگاه «چنان کن آنچه خواهی کل شریعت بود». در پایان جلسه تصاویری از پرونده های رمالی و جن گیری در ایران و سکانس هایی از فیلم دوستی از جنس آتش مورد بررسی قرار گرفت. این فضا که در آخرالزمان به شدت پر رنگ می شود راه های مقابله ای نیز دارد : با رجوع به قرآن کریم و روایات مستند در این زمینه می توان به نتایجی راه گشا و مطمئن دست یافت. این جریان به شدت از ولایت الله و ولایت امیرالمؤمنین،علی (ع) هراس دارد. شیطان و مریدانش هیچ سلطه ای بر کسانی که مؤمن حقیقی به خدا و ولایت اهل بیت هستند، ندارند. پیامبر صلى‏ الله علیه ‏و ‏آله : اِنَّما مَثَلُ اَهْلِ بَیْتى فیکُمْ کَمَثَل سَفینَةِ نوحٍ علیه ‏السلام مَنْ(رَکِبَهَا) دَخَلَها نَجا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرِقَ؛ مَثَلِ اهل بیت من، همانند کشتى نوح است که هر کس سوار آن شد، نجات یافت و هر کس رهایش کرد، غرق گردید.










۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اثبات و جود جن

حقیقت امر این است که جن وجود دارد و در همین عالم ما و کره ی خاکی و کنار ما زندگی می کنند.آنان دارای قدرتهای عجیبی می باشند که انسان فاقد آن قدرتهاست و البته آنها در حالات عادی دیده نمی شوند.محکمترین دلیل برای اثبات وجود جن آیات نورانی قرآن و روایات صحیحه می باشد که نمی توان به آنها خدشه ای وارد نمود.آیات فراوانی وجود دارد که از جن صحبت نموده و یا اجنه را مورد خطاب قرار داده است،از جمله ی آن آیات عبارتند از:
آیه ی 100 و 112 و 128 و 130 سوره ی انعام
آیه ی 38 و 179 سوره ی اعراف
آیه ی 88 سوره ی اسراء
آیه ی 50 سوره ی کهف
آیه ی 17 و 39 سوره ی نمل
آیه ی 12 و 14 و 41 سوره ی سباء
آیه ی 29 سوره ی فصلت
آیه ی 18 و 29 سوره ی احقاف
آیه ی 56 سوره ی ذاریات
آیه ی 1 و 5 و 6 سوره ی الجن
آیه ی 27 سوره ی الحجر
آیه ی 15 و 39 و 33 و 56 سوره ی الرحمن
و خود سوره ی مبارکه ی الجن و.....
همچنین بعضی از مردم دنیا اجنه را مشاهده کرده اند،از جمله در ایران مردم شهرها و روستاهای مختلف این موجودات را دیده اند،اهل دربند از شهر های شروان همچنین مردم میانه ی آذربایجان شرقی بسیار اجنه را مشاهده کرده اند.(1) اینجانب نیز افرادی را میشناسم که می توانند اجنه را حاضر نموده و با آنان صحبت نمایند و به اصطلاح اجنه را به تسخیر خود درآوردند،اگر شخصی بتواند جنی را تسخیر کند می تواند جن تسخیر شده راببیند و با او صحبت کند.جن را بسیاری از مردم دیده اند،رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز ایشان را دیده است و همچنین دیگران پس از وی اجنه را مشاهده کرده اند.(2)


تقدم خلقت جن بر انسان:


روز شنبه تعلق به سیاره ی زحل دارد و روزی است که در چنین روزی ابوالجان پدر جنیان خلق گردید و عید یهودیان است.(3) طبق شواهد و معلوماتی که در دست است،شرارتها و گناهان جنیان از انسانها بیشتر است و در رأس تمام اشرار شیطان قرار دارد که از جنیان محسوب می شود،به آیه ی زیر توجه فرمایید:


سوره ی ذاریات - آیه ی  56- ترجمه:و جن و انس را نیافریدم مگر اینکه مرا به یکتایی پرستش کنند،بعضی از علما در تفسیر آیه ی فوق الذکر گفته اند که:مقدم شدن اسم جن بر انسان به خاطر این است که خلقت جنیان در خلقت بر انسان تقدم دارند. میان خلقت جان پدر جنیان و حضرت آدم (علیه السلام) شصت هزار سال فاصله بود.(4) حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند:هفت هزار سال قبل از خلقت آدم (علیه السلام) بر روی زمین دو طایفه مسکن داشتند و می زیستند:طایفه ی جن و طایفه ی نسناس،نسناس طایفه ای بودند که به انسان شباهت داشتند اما در زمره ی بنی آدم نبودند و مشخصات ظاهری آنان این بود که دارای یک دست و یک پا بودند و بجای دهان منقار داشتند و مانند چهار پایان می چریدند.(5) بقایای اجساد نسناس ها توسط دانشمندان از زیر خاک به دست آمده است که وجود آنها را در روزگاران بسیار کهن به ثبوت می رساند،اغلب اوقات این دو طایفه با هم در جنگ و نزاع بسر می بردند اما فساد و سرکشی جنیان بیشتر بود،خداوند عالم جمعی از فرشتگان را به جنگ با آنان گسیل داشت که در نتیجه ی این جنگ جنیان شکست خورده و جمع کثیری به هلاکت رسیده و جمعی اسیر و بسیاری نیز به جنگل ها و صحراها گریختند،کودکان و خردمندان جنیان به اذن خدای تعالی امان داده شدند.(6)


منابع و پی نوشت ها:
دنیای ناشناخته ی جن – جعفر حمزه
دنیای مرموز جن – ستار پور ابراهیم گلرودباری
1.کشکول – شیخ بهائی
2.تفسیر کبیر - فخر رازی
3.منهاج العارفین و معراج العابدین – علامه محمد حسن حسنی سمنانی
4.تفسیر منهج الصادقین – ملا فتح الله کاشانی
5.سماء العالم،بحارالانوار – علامه مجلسی
6.نثر طوبی یا دایرة المعارف لغات قرآن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دنیای اسرار آمیز جن

ابو علی سینا در رساله ی « حدود » نوشته : جن حیوانی است هوایی ، ناطق ، دارای جسمی لطیف و شفاف و دارای قدرت شکل دهی به جسم خود به اشکال مختلف است


انسان از چهار عنصر خاک ، اب ، باد و اتش تشکیل شده در حالی که جن فاقد عنصر خاک میباشد و عنصر غالب در جن اتش میباشد  به همین علت قوه ی جاذبه ی زمین روی انان اثر ندارد


در تفسیر  منهج الصادقین از تالیفات  ملا فتح الله کاشانی امده است : میان خلقت  جان « پدر جنیان » و حضرت ادم « پدر ادمیان » شصت هزار سال فاصله بوده و در روایتی دیگر ، علامه مجلسی در سماء العالمِ بحار الانوار از حضرت  امیر المومنین علی (ع) روایت کرده : هفت هزار سال قبل از خلقت ادم ، بر روی زمین دو طایفه  زندگی میکردند ، طایفه ی جن و طایفه ی نسناس


نسناس طایفه ای بودند که قدری به انسان شباهت داشتند و دارای یک دست و یک پا و بجای دهان ، منقار داشتند و مانند چارپایان  میچریدند ، اغلب این دو طایفه ، در جنگ و نزاع بودند اما فساد و سرکشی جنیان بیشتر بود و  خداوند  جمعی از فرشتگان را به جنگ  انان فرستاد


در این جنگ جمع کثیری از جنیان کشته شدند جمعی نیز اسیر  و تعدادی نیز به جنگل ها و صحرا ها گریختند . به اذن خداوند کودکان و خردسالان و زنان و مومنین  جنیان ، امان داده شدند . یکی از کودکان جنیان بنام « عزازیل » همین تخم جن ، شیطان لعنت الله علیه بود که خداوند دو فرشته را مامور نگهداری و تربیت او نمود


فرشتگان ، او را به اسمان ها بردند ، شیطان بواسطه ی تعلیماتی که گرفته بود و کثرت عبادت و بندگی خدا ، به درجه و مقامی رسید  که همچو فرشتگان مقرب درگاه الهی گردید ولی پس از هفت هزار سال عبادت ، هنگامی که حضرت ادم خلق گردید تمام فرشتگان که شیطان نیز در بین انان بود ، بر ادم سجده نمودند ولی شیطان ، بخاطر خباثت  و شرارت نهفته در ذاتش ، از امر خداوند سر پیچی کرد


جنیان چون مانند فرشتگان معصوم نیستند و دچار خطا و لغزش میشوند ، بهمین خاطر بود که ابلیس مغرور به جنس خود که از اتش بود به درگاه الهی عرض کرد : چگونه من که از جنس اتش و برترم بر ادم که از جنس خاک است سجده کنم


از حضرت امام صادق (ع) نقل شده (1) که : پس اینکه ابلیس از بارگاه الهی رانده شده ، قادر بود تا هفت اسمان بالا برود و به سخنان فرشتگان گوش کند و خبر های اسمانی را کسب کند ( استراق سمع = دزدیده گوش کردن )  اما با تولد حضرت مسیح (ع) از بالا رفتن به سه اسمان بالایی منع شد و فقط میتوانست تا چهار اسمان بالا برود و وقتی حضرت رسول اکرم (صل الله علیه و اله ) بدنیا امد ، ابلیس از صعود به تمام طبقات اسمان ها منع شد و از ان پس فرشتگان ، شیاطین جن را با تیر های شهاب از در های اسمان راندند و برای همیشه از صعود به اسمان ها محروم شدند


از پیامبر اکرم (ص) نقل شده (2) که فرمودند : خداوند جنیان را بر پنج گروه افریده ، گروهی از انان مانند باد در هوا در حرکتند و گروهی شبیه مار ها و گروهی عقرب ها و گروهی دیگر حشرات زمینی و گروهی دیگر همچون ادمیان هستند که ثواب و عقاب دارند


«شیرین یربوع» نوعی از جن است که به شکل زنان و در بیشه زار ها و بیابانها زندگی میکند این نوع جن اگر بر انسانی دست یابد با او بازی بازی میکند ، مانند گربه با موش ، تا او را بتدریج بکشد  و اگر ببیند  کسی زیبا روی است ، مفتون و شیفته ی او شده ولی همچنان به اذیت و ازار میپردازد


شیرین یربوع تا مدت زمان طولانی با « سعلات » همدم بود و زندگی میکرد . فرزندان سعلات را که از شیرین یربوع متولد شده اند بنی سعلات گویند


نوع دیگری از جن وجود دارد بنام «الزولاب» که در یمن بسر میبرد و گاها در اطراف مصر هم دیده شده و بسیار شهوت ران است و  همین عمل او باعث مرگ ادمیان میشود و اگر از ادمیان کسی از او نترسد قدرت ازار پیدا نخواهد کرد


نوع دیگری از جن بنام «الغدار» وجود دارد که در  جزایر دریا ها زندگی میکند و صدای بسیار مهیبی دارد شباهت بسیاری به ادمی دارد  و از قاتلین ادمیان است


نوع دیگری از جن بنام «وشق» میباشد که شکل او نیمی شبیه ادمی و نیمی شبیه نسناس است


از انواع دیگر جن میتوان از «منها» نام برد که کارش فریب و گمراه کردن  زاهدان و عابدان است و کاری میکند که پرهیزکاران چنین پندارند که صاحب کرامات شده اند و بدین نحو فرد را دچار عُجب و غرور میکند تا از صراط مستقیم گمراه گردند . میگویند زاهدی میهمان داشت و میهمان میدید که هر شب هنگام افطار ، اطراف زاهد چراغانی میشد و سفره ی رنگینی گسترده میشد و میهمان بسیار متعجب میگشت تا اینکه از ان زاهد دلیلش را سئوال کرد ، ابتدا زاهد از پاسخ گفتن طفره میرفت ولی وقتی اصرار میهمان خود را دید ، در جوابش گفت : مدتی است که هر شب چنین اتفاقی میافتد تا من گمان کنم اینها از کراماتی است که من بدست اوردم  اما من در همان وهله ی نخست  دانستم که از شیاطین جنیان است ولی به روی خودم نیاوردم تا گمان کند مرا اغوا نموده در حالی که من او را فریب داده بودم و تا سخن زاهد به اینجا رسید چراغ ها و سفره ی رنگین ناپدید شدند (3)


از انواع دیگر جن میتوان به جنی که در بلوچستان زندگی میکند و قدی کوتاه و پوشیده از مو دارد ، اشاره کرد که در کتاب « روح های  تسخیر شده » از این نوع جن نام اورده شده که شیار های چشمان انان عمودی و پاهای انان همچو چارپایان سم دار است و بسیار شبیه انسان ها میباشند و بیشتر در دل شب ها فعالیت دارند و مجالس بزم و عروسی خود را در حمام ها ، سرداب ها ، اب انبار ها و ... برپا میکنند 


 حتی بعضا  توسط افرادی  مشاهده شده که این نوع جنیان در خانه هایی به بازی مشغول بوده اند و چه بسا بارها از روی رختخواب  انسانهای بخواب رفته  نیز عبور کرده اند . گزارش شده که در بلوچستان بیشتر جنیان مردم ازار هستند (4) البته جنیان موجوداتی بسیار ترسو هستند و از سلاح سرد میترسند و وجود کارد بزرگ و یا شمشیری در خانه باعث فرار انها میشود (4)


شیاطین جن اقسام گوناگونی دارند که معروفترین انها بنام «غول» است و بیشتر در سر راه مسافرینی که تنها در بیابانها سرگردان شده اند ظاهر میشود و در نهایت قصد جان او را خواهد کرد (5)


سایر انواع جنیان میتوان به تیره های «آل» و «مرد آزما» و «بختک» اشاره کرد که  که شبیه به انسان هستند که دو گوش دو چشم و بینی و دهان مانند انسان دارند ولی بسیار قوی هیکل و نیرومند هستند (5)


جنیان مانند اتش سرخ رنگ هستند و در این رنگ شدت و ضعف دارند یعنی سرخ تیره ، سرخ روشن و غیره و نوعی از جنیان  خاکستری رنگ هستند و طبیعتی خشن دارند و نوع دیگری سفید رنگ و بسیار زیبا و مانند انسان سفید پوست هستند و چشمانشان مانند انسان افقی قرار دارد ، همه ی جنیان مو دارند ولی شاخ و دم ندارند ، صدا دارند و بیشتر از حواس پنجگانه ی ادمیان دارند و بر خلاف ادمیان ، دستگاه گوارش ندارند زیر فاقد عنصر خاک میباشند و از هوا استفاده میکنند و اب هم جز غذای انها نمیباشد ولی از بوی غذای ادمیان تغذیه میکنند ، شخصی نقل میکرد : برای سیاحت  به یکی از مناطق سر سبز  شمال رفته بود که شبانگاه با پختن غذا ، سنگ هایی به سویشان پرتاب میشد و دانست که از جانب جنیان و بخاطر بوی غذا بوده و بهمین خاطر ظرفی غذا به سمتی که احساس میکرد از انطرف سنگ ها پرتاب شده برده و در لابلای درختان نهاده و پس از بازگشت دیگر سنگی پرتاب نشده (5)


در بین منجمین ، روز شنبه متعلق است به سیاره ی زحل و روزی است که در ان پدر جنیان «ابوالجان» خلق گردید و همچنین عید یهودیان است (6) از انجایی که منجمین زحل را طالع نحس اکبر میدانند  و تعلق ان به روز شنبه ، لذا این روز نحس و بد است و بیشتر شرارت ها و امور بد در این روز اتفاق میافتد که در راس تمام اشرار « شیطان » از جنیان است      


در بین جنیان مانند ادمیان ، خوب و بد ، کافر و مومن وجود دارد و هر جنی زیر دست و در اطاعت روسا و پادشاهان  خود هستند  چنانکه هرگز از روسای خود نافرمانی نمیکنند . در هر روز از ایام هفته  یکی از جنیان بر تمامی جنیان  حکومت و پادشاهی میکند و پادشاهی این هفت جن همیشه ثابت است و حاکمان و پادشاهان جنیان عبارتند از :(7)


پادشاه روز شنبه  بنام میمون ابانوخ


پادشاه روز یکشنبه بنام سعید المذهب ابو عبدالله


پادشاه روز دوشنبه  بنام ابی الحارث


پادشاه روز سه شنبه بنام ابی محرز احمر


پادشاه روز چهار شنبه بنام برقان با کنیه ی ابوالعجایب


پادشاه روز پنج شنبه بنام شهمورس که قاضی جنیان نیز میباشد


پادشاه روز جمعه بنام ابیض با کنیه ی ابوالحسن زوبعه


در کتاب « اسفار حضرت ادم (ع) » امده : اسم پدر جنیان «‏ طارنوش » بوده و لقب ان  « جانّ »  میباشد


وقتی فرزندان و نسل طارنوش در روی زمین زیاد شد خداوند دینی برای انان برگزید و ابوالجان  و فرزندانش و جنیانِ پیروش  ، احکام شریعت را قبول کردند و مدتی بدین منوال زندگی کردند تا اینکه بنای عصیان و نافرمانی گذاشتند و خداوند پس انکه حجتش را بر انان تمام کرد، به عذابی دردناک گرفتارشان گردانید و همه را بغیر از مؤمنان هلاک گردانید


پس از ان خداوند ، جن دیگری بنام « حلیایش » را شریعت جدیدی عطا نمود اما چون اساس فکر جنیان بر شرّ بود ، دوباره راه نافرمانی در پیش گرفتند و مجدداْ خداوند بر انان عذاب نازل نمود . سپس خداوند جن دیگری بنام « ملیقا » را حاکم بازماندگان از جنیان نمود ولی این طایفه همچنان به راه نادرستی گام بر میداشتند و باعث شدند تا خدواند بار دیگر بر انان عذاب نازل کرد


پس از ان عذاب ، جن دیگری بنام « هاموس »  که به زیور فضل و دانش و سداد  اراسته بود حاکم جنیان گردید . پس از فوت هاموس ، اشرار بنی جانّ ، کفران نمودند و خداوند بر انان رسولانی دیگر فرستاد ولی جنیان هدایت پذیر نبودند و حکمت الهی مقدّر گردید  که بار دیگر  انان را عذاب نماید


بفرمان خداوند لشگری از فرشتگان به جنگ جنیان رفتند و همه را بغیر از مومنین و کودکان را به هلاکت رساندند . شیطان نیز کودکی باز مانده از ان عذاب بود و در قسمت قبلی گفته شد که چطور با فرشتگان همنشین و مقرب درگاه الهی شد


از سویی دیگر جمعیت جنیان پس گذشت مدتی افزوده شد و بتدریج از جزایر و مواضع غیر مسکونی  بیرون امده و در سرزمین های اباد سکنا گزیدند . با زیاد شدن جمعیت جنیان ، بر تعداد کافران و نافرمانان از امر الهی افزوده شد تا جایی که شیطان که در ان موقع از مقربین بارگاه الهی بود از خداوند اجازه خواست به منظور هدایت و ارشاد جنیان بر زمین فرود اید و خداوند نیز او را با جمعی از فرشتگان به زمین فرستاد و گروهی اندک نیز به اطاعت انان در امدند


از جانب شیطان « سهلوب بن ملاتب » ماموریت یافت تا به نزد بزرگان جنیان رفته و به هدایت و ارشاد انان مشغول گردد ولی جنیان از بس یاغی بودند او را که از مؤمنین جنیان بود ، کشتند


پس از اینکه غیبت سهلوب طولانی گشت ، شیطان یکی دیگر از پاکان جن را مامور ارشاد کرد که او را نیز کشتند و همینطور رسولان متعددی از جانب شیطان فرستاده شد که همگی بدست ان ناپاکان کشته شدند . اخر الامر شیطان بنا بر حکم الهی ، « یوسف بن یاسف » را مسئول هدایت  جنیان یاغی نمود .


جنیان قصد جان یوسف را نموده بودند که یوسف به لطایف الحیل از چنگ  انان گریخت و تمام واقعه را برای شیطان گزارش کرد . خداوند به عزرائیل دستور داد با جمعی دیگر از فرشتگان به جنگ جنیان رفت و کافران و همه ی اهل طغیان را کشت و تعدادی نیز به اکناف عالم پراکنده شدند (1)


در بحار الانوار از حضرت علی علیه السلام نقل است که : خداوند  پیامبری بنام  یوسف برای جنیان فرستاد ( در نسخه ای دیگر بنام یوسف بن یانان و در جایی دیگر بنام یوسف بن یاسف امده ) که ان پیامبر ، جنیان را به خدا پرستی و اعمال نیک دعوت کرد  ولی ان نافرمانان پیامبر خود را کشتند و این واقعه قبل از خلقت بشر بوده


اطلاعات تکمیلی در مورد سایر خصوصیات جنیان :


روش زندگی انان مانند  حیوانات است و احتیاج به  لباس ندارند ، در سراسر نقاط زمین پراکنده هستند ، دارای نیروی خاصی هستند که مانع از برخورد اشیاء با انان میشود ، بصورت خانوادگی زندگی میکنند ، جا و مکان خاصی ندارند ، مانند انسان ها نر و ماده دارند ، دارای دستگاه تناسلی و جفتگیری هستند ، بچه در شکم مادر پرورده میشود و مدت بارداری انان کمتر از انسان است و در هر  شکم تنها یه بچه متولد میشود و وضع حمل جنیان بسیار راحت است و رشد بچه نیز سریعتر است ، قدرت دافعه نسبت به انسان دارند یعنی هر جا انسانی پیدا شود ، جنیان بدونه اینکه خودشان متوجه بشوند از انسان دور میشوند ، قدرت دیدشان از ماده عبور میکند ، یعنی میتوانند اعماق زمین یا پشت کوه ها را مشاهده کنند ، بسیار دروغگو هستند بخصوص اگر توسط انسان ها برای کسب خبر و اعمال غریبه تسخیر و احضار شوند ، جنیان تمامی میتوانند انسان ها را ببینند ولی انسانها نمیتوانند انها را ببینند مگر معدودی که در هر زمان تعدادشان به اندازه انگشتان دو دست هم نخواهد شد که اینان نیز خود دو گروه هستند یکی انانی که تحت تعلیمات امور غریبه قرار گرفته اند و دسته دیگر کسانی هستند که از بدو تولد بنا بر موهبت الهی و ذاتی ، قادر به دیدن جنیان میباشند ، حیوانات تمامی جنیان را  میبینند ولی برایشان بدلیل نداشتن قوه ی شعور امری عادی است ، دارای قوه ی ایجاد وهم و گمان در انسان ها هستند یعنی میتوانند خود را در ذهن انسان ها به شکل ها و اندازه های مختلفی ظاهر نمایند و یا به شکل حیواناتی که با انسان ها مانوس هستند در می اورند  ، قدرت تلقین به ادمی را دارند و همین وسوسه های شیطانی از نوع تلقین است ، اعمال زشت و پلید انسان ها موجب صدمه ی جنیان و همین عمل باعث ازار رساندن جنیان به انسان ها میشود ، بدلیل نداشتن عنصر خاک میتوانند طی الارض نمایند ولی سرعت سیر انان کمتر از سرعت روح ادمیان است ؛؛ رسد ادمی به جایی که بجز خدا نبیند (2)

زندگی جنیان به شرحی که قبلاْ گفته شد ادامه داشت تا وقتی که پیامبر مکرم اسلام (ص) به رسالت برگزیده شدند .نه نفر از رؤسای جنیان وقتی کلمات آسمانی قران را از زبان حضرت شنیدند اسلام اوردند و هر یک قوم خود را به قبول دین محمدی (ص) فرا خواندند و سپس قوم خود را به نزد رسول اکرم اوردند و دسته جمعی  به شرف اسلام نائل شدند (1)


در کتاب جنات الخلود امده که دونفر از جنیان به حضور پیامبر (ص) امدند و اسلام را برگزیدند و حضرت نیز نام یکی را «عبدالرّحمان» و نام دیگری را «عبدالقادر» گذاشتند . همانطور که گفته شد بعثت خاتم النبیّین بر همه ی جن و انس بوده است


وقتی که « بسم الله » گفته میشود اثر بد جن های کافر خنثی میشود و خود را کنار میکشند اما مؤمنان جنیان چون با بشر دشمنی ندارند ، فرار نمیکنند


حضرت امام علی (ع) فرموده : وقتی که لباس خود را از بدن در میاورید بسم الله بگویید تا جنیان ان را نپوشند و اگر نگویید  انرا تا صبح به تن خواهند کرد و حضرت امام زین العابدین (ع) فرموده : گوشت را از استخوانش بطور کامل پاک نکنید که جنیان از ان بهره میبرند و اگر پاک کنید انان چیزی از خانه ی شما خواهند برد و از حضرت امام موسی الکاظم (ع) نقل شده : خوردن سیب برای زهر ، سِحر ، رفع استیلای جنیان و غلبه ی بلغم نافع است و هیچ چیز برای دفع شر جنیان مفید تر از سیب نیست (2)


 حضرت امام حسن عسگری(ع) فرموده : روزی حضرت امام موسی بن جعفر (ع) در خدمت پدر بزرگوارشان حضرت امام صادق (ع) بودند که شخصی بنام «اشجع سلمی» وارد شد و قصیده ای را در مدح ان بزرگوار خواند . ان حضرت خواستند انعامی بدهند اما او تقاضای دیگری نمود و گفت  : مولای من ، گاهی در سفرهایم در بیابانهای تاریک و وحشتناکی قرار میگیرم که خوف تمام وجودم را میگیرد ، چیزی به من بیاموز تا باعث ارامش قلبم شود . حضرت فرمود : هر گاه از امری ترسیدی ، دست راست خود را بالای سر بگذار و با صدای بلند بگو : اَفَغَیرَ دینِ الله یَبغُونَ وَ لَهُ اَسلَمَ مَن فی السّماواتِ وَ الاَرض طَوعاً وَ کَرهاً وَ اِلیهِ یُرجَعُون ( ایه ی شریفه ی 83 سوره ی مبارک آل عمران ) . پس از تعلیم این ایه ، اشجع سلمی میگوید در بیابانی به جنی برخوردم و صدایی شنیدم که میگفت : او را بگیرید !! و منکه خوف کرده بودم  فوراْ این ایه ی شریفه را خواندم و شنیدم که صدای دیگری گفت : چگونه او را بگیریم در حالی به قران توسل جسته است ؟! (3) 


میگویند جنیان از خادمانِ حضرت سلیمان (ع) بودند و ان حضرت را در کارهایشان یاری میدادند (4)


همیشه از کودکی با خود فکر میکردم چرا پدرِ خدابیامزم همیشه مرا از نزدیک شدن و دست زدن به سگ ها پرهیز میداد ، در بین حیوانات چرا میگفت سگ  « عین النجس » است


در حدیثی موثق از حضرت امام صادق (ع) امده که : سگی که تمام مو های بدنش یکدست سیاه رنگ است ، جن است و از حضرت رسول (ص) نقل است که : سگ ها از ضعیفان جن هستند و اگر به شما نزدیک شدند چون نفس های بدی دارند از خودتان دورشان کنید . حضرت امام صادق (ع)  فرموده: سگی که یکدست سیاه رنگ است یا سفید رنگ  یا سرخ رنگ ، از جنیان است . در حدیثی از ابو حمزه امده است که : در بین راه  مکه و مدینه در خدمت امام صادق (ع)بودم  که ناگهان دیدم سگ سیاه یکرنگی به ان حضرت نزدیک شد و ایشان رو به سگ کرده و فرمودند : تو را چه میشود که اینچنین دوان دوان میروی ؟ .... و من ناگهان دیدم ان سگ شبیه مرغی شد و پرواز کرد و رفت . از حضرت پرسیدم شما هم دیدید ؟ یعنی این چه بود ؟ حضرت در جواب گفت : ابو حمزه ،  نام او «عثم» و پیک جنیان  می باشد و میرود که خبر مرگ هشام را به جنیانِ اکناف زمین برساند  (5)


یادتونه که گفتیم جنیان به اشکال مختلف هستند و از جمله شبیه مار ؟! مرد هیزم فروش و امینی بود و ماری را که لابه لای هیزم های خود دیده بود کشته بود . جنیان او را ربودند و به نزد بزرگ قوم خودشون بردند و گفتند ، این مرد ، پسر عمه ی ما را کشته و ما میخواهیم او را قصاص کنیم . هیزم فروش میگوید کسی را نکشته و نمیداند اینان چه میگویند و من هیزم فروشی بیش نیستم و امروز فقط ماری را که سد راهم شده بود با تبر کشتم ... ناگهان جنیان با خشم فریاد زدند ان مار  پسر عمه ی ما بوده و .... در حال جدل بودند  که بزرگ جنیان گفت : او را رها کنید و به همان جایی که ربوده بودین باز گردانید چرا که شما نمیتوانید او را قصاص کنید زیرا من از رسول الله (ص) شنیدم که به ما جنیان میفرمود : هر کس از شما در غیر صورت اصلی خود درآید و پس از ان کشته شود هیچ دیه و قصاصی ندارد و چون پسر عمه ی شما خودش را به شکل مار در اورده بود و مار نیز از دشمنان انسان ها محسوب میشود پس او خطایی نکرده و ... مرد هیزم فروش به ان بزرگ جنیان گفت شنیدم از رسول الله (ص) اسم اوردی  مگر ایشان را ادراک نموده ای ؟ وی گفت  آری من یکی از جنیانی هستم که در پیشگاه مبارک ایشان قرار گرفته و سخنان گوهر بارشان را شنیده ام (6)


در قسمت های گذشته از قتل ادمیان به دست جنیان نوشته بودیم که گفتید خیلی ترسیدید خوب حالا از قتل جنیان به دست ادمیزاد هم نوشتم که بدهکار جنایتکارا نباشم و شما هم دلتون خنک بشه اما نه صبر کنید جایی نرید هنوز از این داستان های شیوا بازم دارم


در بحرین فردی شتر خود را گم کرده بود وقتی در بیابان انرا یافت ، ریسمانی به گردنش انداخت و بطرف منزل خود روان شد و در بین راه ، در حال گذر از قبرستان «عجمان» بود که ناگهان دختری را در کمال زیبایی و لطافت دید و حیران بود که ان دختر کیست در قبرستان چه میخواهد که ناگهان ان دختر، صاحب شتر را به اسم صدا زد و گفت : برای برگشت خیلی تاخیر داشتی و میدانی من چه مدت انتظار تو را میکشم ؟ هم اکنون ارزوی وصلت با تو را دارم و ...... از انجایی که ان دختر بی نهایت زیبا رو و خوش اندام بود ان مرد صاحب شتر نیز به او رغبت نشان داد و شتر خود را بر زمین خوابانید تا ..... وقتی که تمام اعضای دختر را نگاه میکرد  متوجه شد که پاهای او مانند پا های ادمیان نیست و از مو پوشیده شد و کثیف میباشد ، بسرعت متوجه شد که ان دختر از جنس جنیان است و فی الفور یک سرِ ریسمان شتر را به قطب شتر و سر دیگر ریسمان را حلقه کرده به گردن دختر جنی میاندازد و بسرعت سوار شتر شده و او را تا دروازه های بحرین میتازاند و وقتی مطمئن شد دختر جنی مرده  ، همه را خبر دار میکند و مردم میبینند که چه موجود زشت و نفرت انگیزی است (7)


ببینم از ازدواج متقابل انسان و جن چیزی شنیدید ؟


در کتاب قصص العلما و همچنین در کتاب دارالسلام عراقی امده  که مرحوم شیخ الفقها ، شیخ جعفر کبیر در لاهیجان بود و شخصی نزدش امد و گفت : میخواهم که با شما در خلوت امر مهمی را در میان بگذارم .... وقتی مجلس را خلوت کردند ان شخص گفت : من در حباله ی خود دو زن دارم ، روزی به صحرا رفتم و در زمینی خالی از اغیار ، دختری را دیدم که بی  نهایت زیبا بود که ابتدا از دیدن او در ان بیابان وحشت کردم . ان دختر وقتی حال پریشان مرا دید گفت نترس من دختری از طایفه ی جنیان هستم و عاشق تو شده ام . به خانه ی خود برو و برایم جای خاصی مهیا کن ، من هر شب پیش تو می ایم و هر چیزی از مال دنیا که بخواهی  برایت میاورم اما دو شرط دارد  اول اینکه از این به بعد از زنان خود بکلی کناره گیری کنی و دوم اینکه این راز را به هیچ کس نگویی و اگر هر کدام از دو شرط را رعایت نکنی تو را خواهم کشت و اموالی که برایت اورده ام را پس خواهم گرفت ...... من بر طبق گفته ی ان جنیّه  عمل کردم و تاکنون از زنان خود بریده و با او همخوابی داشته ام و او نیز به قول خود عمل کرده و اموال بسیاری برایم اورده است  اما نزدیکی با او مرا بشدت ضعیف کرده و مرگ خود را نزدیک میبینم و جرات هم ندارم از شرط هایش تخطی کنم . ای شیخ مرا از گردابی که در ان افتاده ام نجاتم بده ..... شیخ بزرگوار وقتی خوف و استیصال ان جوان را دید دو رقعه دعا نوشت و به ان جوان داد و گفت : یکی را بر روی اموالی که جنیّه برایت اورده بگذار و دیگری را در دست خود نگه دار و بر در خانه ات بنشین و هنگامی که ان دختر امد رقعه ای را که در دست محکم نگه داشته ای به او نشان بده و بگو این را  شیخ جعفر نجفی نوشته و .... جوان طبق انچه راهنمایی شده بود عمل کرد وقتی دختر جنی امد و رقعه را در دستان ان جوان دید  از او دور شد و به سمت اموالی که برایش اورده بود رفت ولی وقتی رقعه ی دوم را روی اموال دید برگشت به جوان گفت اگر ان رقعه ها را شیخ ننوشته بود ،  تو را بخاطر اشکار کردن اسرارمان حتما میکشتم و اموال را با خود میبردم  اما چاره ای جز اطاعت از دستور شیخ را ندارم و قادر به ایستادگی در مقابل ان بزرگوار را ندارم و این را گفت و از نظر ناپدید شد و ان جوان دیگر او را ندید (7)

1- پژوهشی در سحر و جادو  صفحه ی 82 که بنقل از بحار الانوار ذکر شده (ولی ننوشته از کدوم جلد بحار) و همچنین گوهر شب چراغ صفحه ی 73 که به نقل از مجمع البیان ذکر شده ( و او نیز ننوشته از کدام جلد مجمع البیان )


2- حلّیة المتقین صفحات 23 و 67 و 97 و 98


3- جن ، افسانه یا واقعیت ؟ صفحات 36 و 37


4- منهاج الصادقین جلد هفتم پاورقی  صفحه ی 15


5- دنیای اسرار امیز جن صفحات 43 و 44


6- آئینه ی سالکان  صفحات 113 و 114 به نقل از فتوحات مکیه جلد سوم باب 312 صفحه ی 49 ( این حکایت با کمی اختلاف در کتاب گلزار اکبری و لاله زار منبری نیز امده است ) 


7- گلزار اکبری و لاله زار منبری  صفحات 357 و 358 نویسنده : مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی ( مطالعه ی این کتاب را به همگان توصیه میکنم )



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

زندگانی جنیان

از ابن عباس روایت شده که اسم ابوالجنّ (جان = پدر جن) است و جانّ لقب اوست.در کتاب اسفار حضرت آدم علیه السلام آمده است که اسم پدر جن طارنوش بود و روزگاری که فرزندان و نسل های او بر روی زمین زیاد شدند خداوند دینی را برای آنان قرار داد و همه ی جن ها را به اطاعت و عبادت خود مامور و مکلف کرد.طارنوش و فرزندان و پیروانش احکام شریعت را قبول کردند و به آسودگی و خوشی روزگار می گذراندند و مدتی بدین منوال گذشت تا اینکه بنای عصیان و نافرمانی خداوند را پی انداخته و گناهکاری و خود بینی را در پیش گرفتند.خداوند پس از اتمام حجت بر آنان همه را به عذاب دردناک گرفتار نموده و هلاک گردانید بجز مومنان و ضعیفان که همچنان بر طریق راست و درستی بودند.

سپس خداوند از آنان شخصی به نام حلیایش را والی گردانید و شریعتی جدید عطا کرد.وقتی که یک دوره ی دیگری را طی کردند چون اساس فکری جنیان بر شر بود دوباره راه نافرمانی را پیش گرفتند و به همین دلیل دچار خشم الهی شدند و جز عده ای که به راه راست مانده بودند بقیه به هلاکت رسیدند.پس از آن شخصی از جنیان به نام ملیقا حاکم آنان شد اما آنان نیز پس از گذشت روزگاری راه ناراستان را در پیش گرقتند و از اینرو عذاب الهی بر آنان نازل شد و جز قلیلی از آنان که صالحان و کودکان جنیان بودند،همگی منقرض شدند.کم کم از بقایای جن ها نسلهایی زیاد گردیدند و هاموس که به زیور فضل و دانش و سداد آراسته بود حاکم جنیان شد و در طول عمرش به امر به معروف و نهی از منکر و اجرای احکام شریعت مشغول بود.پس از وفات هاموس اشرار بنی جان کفران نموده و نافرمانی کردند خداوند رسولانی را نزد آنان فرستاد ولی هر چه تلاش کردند جنیان همچنان نافرمانی کرده و هدایت نپذیرفتند و حکمت الهی اقتضاء کرد که آنان را عذاب کند.

خداوند گروهی از فرشتگان را به جنگ با آنان فرستاد و با بنی جان به جنگ پرداختند و بیشتر جنیان کشته شده و بقایای آنان در جزایر،جنگل ها و صحاری متفرق شدند.بعضی از جنیان در این جنگ به اسارت ملائکه درآمدند که از آن جمله کودکانی بودند که هنوز به سن تکلیف و تمیز نرسیده بودند.ابلیس یا شیطان نیز از دیگر اسرای جن بود.وی توسط فرشتگان به آسمان برده شد و در میان آنان ماند و توسط فرشتگان نشو و نما یافت و روز به روز ترقی کرد تا آنجایی که به مقام تعلیم فرشتگان رسید.صاحب کتاب کلمة اللطایف نوشته است که مجلس وعظ شیطان در پای عرش خداوند برگزار می شد و او بر منبری از یاقوت می نشست و علمی از نور بر بالای سر او نصب می کردند.در مجلس او چندان فرشته حاضر می شدند که تعداد آنان را کسی جز خدا نمی دانست.شیطان بنابر قولی شش هزار سال به طاعت و عبادت خداوند پرداخت یعنی تا آن زمان که هنوز امر الهی مبنی بر سجده بر آدم علیه السلام صادر نشده بود.از سوی دیگر جمعیت جنیان پس از گذشت مدتی بسیار شد و به تدریج از جزایر و خرابه ها و مواضع نامسکون بیرون آمده و در سرزمینهای مسکونی و آباد روی آوردند و از اطاعت خدا و دین الهی دور افتادند.

ابلیس از خداوند تقاضا کرد تا به هدایت جنیان بر زمین فرود آید.خداوند تقاضای او را پذیرفت و شیطان با جمعی از فرشتگان آسمان به زمین آمد و گروهی اندک به اطاعت او در آمدند.سهلوب بن ملاتب ماموریت یافت تا برای هدایت و ارشاد جنیان،نزد بزرگان آنان رفت.وی به موجب فرامین الهی عمل نمود ولی جنیان از بس که طاغی و بیباک بودند،او را به شهادت رساندند.همچنین رسولان دیگری نیز متعاقبا ماموریت ارشاد یافته و به سوی جنیان رفتند اما آن ناپاکان و عاصیان همه را شهید کردند.آخرالامر شیطان یوسف بن یاسف را به هدایت جنیان مامور ساخت و او خود را به آن قوم یاغی رساند.جنیان قصد جان او را کردند اما یوسف بن یاسف به لطایف الحیل از چنگ آنان امان یافت و برگشت و صورت واقعه را به تفضیل به شیطان عرض کرد.عزرائیل علیه السلام پس از اجازه از درگاه خداوند بزرگ با جمعی از فرشتگان به جنگ با جنیان شتافت و بیشتر اهل طغیان و کافران را کشت و بقیه ی جنیان در عالم پراکنده شدند.3


قدرت و مشخصات جنیان و روش زندگی،عمر و...

ابن سینا نوشته است جن حیوانی است هوایی ناطق دارای جسم و دارای قدرت شکل یابی به اشکال مختلف،4 توضیح اینکه وقتی فلاسفه می گویند که جن و انسان حیوانی ناطق هستند منظور نطق باطن یعنی فکر کردن اندیشیدن است ورنه تمامی حیوانات دیگر نیز بظاهر ناطقند و زبان همدیگر را می فهمند اما قدرت فکر کردن و اندیشیدن را ندارند و همین مورد فصل ممیزه ی جن و انسان از سایر حیوانات است.جنیان دارای اجسامی لطیف،شفاف و هوایی هستند یعنی زندگی در هوا نیز برای آنان امکان پذیر است زیرا عنصر آنان از آتش است،همانگونه که عنصر انسان ها از خاک می باشد.جنیان قادر هستند کارهای طاقت فرسایی را انجام دهند که آدمی قادر به انجام دادن آن کارها نیست.جنیان با وجود اینکه در حالات کلی نامرئئ هستند(در عالم مادی از چشم ما)اما چنانچه خود بخواهند می توانند در انظار آشکار شوند که در اینصورت حتما ظهورشان برای آدمی بنا به مصالحی خواهد بود.

جن ها از نسل ابوالجن=پدر جن می باشند خلقت جن از سه عنصر آب،باد و آتش ترکیب یافته است اما خلقت انسان و حیوانات دیگر از چهار عنصر است که علاوه بر سه عنصر مذکور شامل خاک نیز می شود.نظر به اینکه جنیان عنصر خاک را ندارند ،به همین علت قوه ی سنگینی و جاذبه ی زمین روی آنان اثر ندارد.آل،مرد آزما و بختک نیز تیره هایی دیگر از جنیان به حساب می آیند که هیکل و قامتشان تقریبا به اندازه ی انسان است.شکلهای کلی آنان مثل انسان است.دو چشم،دو گوش،بینی،دهان و غیره دارند.جنیان مثل آتش سرخ رنگ هستند و در این نوع رنگ شدت و ضعف دارند یعنی سرخ روشن،سرخ تیره و غیره.چشم هایشان عمودی (الفی) و پاهایشان کوتاه و گرد است و چیزی مانند سم می باشد نه اینکه سم واقعی باشد(مثل خیلی سایتها که می نویسن جن سم داره عین اسب ولی اینطور نیست).نوعی از جن ها خاکستری رنگ هستند و طبیعتی خشن دارند و معمولا تعرضات و حملاتی که از سوی جنیان در مواضعی چون جنگلها،بیابانها و کوهستانها به انسانها صورت می گیرد از این تیره از جن ها می باشد.نوع دیگری از جنها سفید رنگ و بسیار زیبا هستند،مانند انسان سفید پوست و چشمهایشان نیز مثل چشمهای انسان افقی قرار دارند.

همه ی جنیان مو دارند و مثل بشر رنگهای مختلف دارند،سفید،سیاه،سرخ و غیره.هیچ کدام از جنیان دم و شاخ ندارند.صدا دارند و بیشتر از پنج حس ما را دارا هستند.بر خلاف انسان دستگاه گوارش ندارند چون عنصر خاک در آنان وجود ندارد.مایعات جزء غذاهای آنان نیست و از هوا تغذیه می کنند علاوه بر این از بوی غذاهای انسان نیز می توانند استفاده کنند.از یکی از اشخاص بزرگوار و موثق شنیدم که گفت:برای سیاحت و تفریح به یکی از مناطق سرسبز و خوش شمال رفته بودیم که شبانگاه به پخت غذا مشغول بودیم.ناگهان سنگهایی به سمت ما پرتاب شد.من دانستم که این سنگها از سوی جن ها پرتاب می شود و به خاطر این است که بوی غذای ما به آنان رسیده است فورا مقداری از غذا را برداشته و به سمت و سویی که سنگها پرتاب می شد بردم و در آن قسمت هایی که حدس میزدم سنگها از آنجاها پرتاب می شوند نهاده برگشتیم.فی الفور پرتاب سنگها متوقف شد چرا که جنیان از بوی غذا استفاده می کردند.

جنیان هم مانند انسانها ازدواج می کنند.روش زندگی آنها مثل سایر حیوانات است و احتیاج به لباس و تهیه ی غذا ندارند و آزادند.هم در زمین و هم در فضا بسر می برند و در سراسر نقاط زمین زندگی می کنند.جنیان دارای نیروهای خاصی هستند که مانع از برخورد اشیاء با آنان است.بعضی از آنان اجازه دارند به بعضی از کرات بروند.اگر به کرات دیگری نمی روند برای این است که یا اجازه ندارند یا شرایط جوی آن کرات برایشان مناسب و مساعد نیست.جنیان به صورت خانوادگی زندگی می کنند و جا و مکان برایشان مطرح نیست.مانند انسان نر و ماده دارند و دارای دستگاه تناسلی می باشند و جفتگیری می کنند.بچه در شکم مادر پرورده می شود و مدت بارداری کمتر از انسان است و معمولا از هر شکمی بیشتر از یک بچه متولد نمی شود.وضع حمل جنیان آسانتر از بشر است و رشد بچه نیز سریعتر صورت می گیرد.زاد و ولد آنها از انسانها کمتر است.

ابوبکر خضرمی نقل کرده است که حضرت امام صادق علیه السلام به من فرمود:مردم درباره ی ازدواج اولاد آدم علیه السلام چه عقیده ای دارند؟عرض کردم:مردم می گویند که خداوند از حضرت حوا در هر زایمان یک دختر و یک پسر به دنیا آورد و در هنگام ازدواج پسر اول با دختر دوم ازدواج می کرد.حضرت فرمود:این مطلب صحیح نیست.بلکه مطلب درست این است که وقتی فرزندی از آدم علیه السلام به نام هبة الله به دنیا آمد و بزرگ شد حضرت آدم علیه السلام از خداوند در خواست کرد تا او را تزویج دهد.خداوند نیز حوریه ای از بهشت آورد و با او ازدواج کرد و نتیجه ی آن ازدواج چهار پسر بود.پس از آن حضرت آدم علیه السلام در مورد ازدواج فرزند دیگر خود به نام یافث از خداوند راهنمایی خواست که در نتیجه خداوند تعالی دستور داد در طایفه ی جن ازدواج کند که سرانجام حاصل آن ازدواج چهار دختر بود.سپس از جانب درگاه الهی دستور رسید که پسر های هبة الله با دختر های یافث که پسر عمو و دختر عمو بودند،ازدواج کنند.

بر این اساس است که مردم نیز متفاوتند چنانکه بعضی خوشرو،بعضی بد قیافه و بعضی خوش اخلاق و برخی هم بد اخلاق هستند.چون خوبی ها از حوریه و بدی ها از جنیه می باشد.5   درباره ی طول عمر جنیان چنانکه بعضی از استادان علوم غریبه و افراد متقی و بزرگواری که جنیان را دیده یا مدتی با آنان همنشین بوده اند، شنیده شده که در حدود 500 تا 700 سال و برخی نیز حدود 1000 سال عمر می کنند!پس طول عمرشان به مراتب بیشتر از آدمی است.پس از مرگ جسم مادی جنیان از بین می رود و نیازی به گورستان ندارند.(به نظر خودم فکر کنم ماده ی اتری)آنان سرما،گرما و درد ندارند اما از لذت و خوشی بهره مندند.با همدیگر الفت خارجی و خانوادگی دارند.کار و شغلی ندارند و مثل سایر حیوانات برای خودشان به صورت آزاد می گردند.جنیان نوعی قوه ی دافعه دارند که وقتی بشر به آنان نزدیک می شود،بدون اینکه خودشان نیز بفهمند از بشر دور می گردند.

قدرت دیدشان از ماده عبور می کند مثلا می توانند اعماق زمین یا پشت دیوارها را ببینند یا اینکه از طرف زمین،طرف دیگر را مشاهده کنند.گفته می شود که بعضی از جویندگان گنج ها برای دستیابی به دفائن و کنوز تحت العرض از جنیان استفاده می کنند اما در اغلب اوقات و موارد این کار غیر ممکن است و تنها توسط جنیانی صورت می گیرد که پس از مدتها تحمل ریاضتهای سخت و شاقه به تسخیر انسان در آیند لذا بعضی از جنیانی که از طریق ارتباط یا احضار مورد سوال قرار می گیرند تا نقطه ی گنجهای مدفون را افشا کنند،تقریبا در همه ی موارد خدعه و دروغ است و جنیان انسانها را به قول معروف سرکار می گذارند و دنبال نخود سیاه می فرستند و در آن هنگام که انسانها گول دروغ و فریب آنها را میخورند و پس از کندوکاو و خاک برداری یا حفاری های پی در پی و زحمت و مرارتهای بی نتیجه ناراحت شده و با هم جر و بحث می کنند،جنیان لذت برده و به آنان می خندند.

جنیان ما انسانها را میبینند هر چند که ما قادر به دیدنشان نیستیم بعضی از انسانها می توانند آنان را ببینند اما این عده در هر عصر و روزگاری از شمار انگشتان دو دست به ندرت تجاوز می کند که به هر حال همین تعداد معدود نیز بر دو دسته اند:تعدادی از بدو تولد بنا بر موهبت الهی و ذاتی جنیان را میبینند و عده ای دیگر با تحمل پاره ای از ریاضات یا انجام امور غریبه به این مهم یعنی رویت جنیان نائل می گردند اما از انسانها که بگذریم،بیشتر حیوانات آنان را میبینند و این امر برایشان عادی است و از این جهت به جنیان حمله ور نمی شوند.جنیان می توانند به هر صورتی که باعث وحشت بشر نشوند،خود را به انسانها نشان دهند.گفته می شود که اگر جنیان به کرات دیگری بروند دیده می شوند.جنیان دارای قوه ای هستند که می توانند خود را در نظر انسان بزرگ و کوچک جلوه دهند البته این تغییر در ماهیت نیست بلکه اینطور به نظر می رسد.جنیان می توانند خود را به صورت حیوانات در آورند یا خود را به صورت انسان نشان دهند و یا به صورت حیواناتی در آیند که با آدمی مانوس هستند.6   مانند گربه ها و به خصوص گربه های سیاه!
شبح هایی که در منازل به مردم آسیب می رسانند،جن هستند.اصولا اعمال زشت بشر سبب صدمه ی جنیان می شود و از طرف خداوند اجازه می یابند که بشر را اذیت کنند.اذیتشان از قبیل نفاق انداختن،ترساندن،آفت و بلا و مریض کردن و غیره است.جن زدگی سبب مریضی،دیوانگی و غیره می شود.همانطور که اگر جسم انسان ضعیف شود میکروبها راحتتر می توانند به انسان حمله ور شوند،وقتی که روح نیز ضعیف شود،جنیان بنا به مصالحی که اقتضا کند می توانند در جسم رخنه کنند.برای دفع موارد فوق الذکر که توسط جنیان به انسان سرایت کند،از آیاتی خاص از قرآن،تعاویذ،اذکار و اعمالی ویژه استفاده می شود.جنیان می توانند از در و پنجره ی بسته عبور کنند و به علت نداشتن عنصر خاکی قدرت طی الارض دارند یعنی در یک لحظه می توانند از یک طرف زمین به طرف دیگر بروند اما سرعت سیر آنان کمی از روح کمتر است.جنیان با اینکه می توانند به کراتی نظیر زمین که شرایط مناسب برای زیست دارند بروند،مع هذا نمی توانند به خورشید نزدیک شوند. چرا؟ زیرا اشعه ی خورشید نابودشان می کند و بهر حال جنیان موجوداتی مادی هستند.از هر جایی که هوا بتواند عبور کند،جنیان هم می توانند عبور کنند.آنان می توانند از بعد زمان فراتر روند.افکارشان بسیار قوی است و با نوعی تلپاتی افکار را می خوانند.اما آینده ی آدمی را نمی توانند پیش بینی کنند.

در صورتی که اجازه داشته باشند،قدرت تلقین به آدمی را دارند و می توانند روی افکار یک فرد تاثیر گذاشته و هر چه دستور دهند انجام گیرد.وسوسه های شیاطین جن به آدمی خود از نوع تلقین هستند.هوششان بسیار زیاد است و جنبه ی تقلیدشان نیز خیلی قوی است.از آنجایی که همیشه با ما در تماسند به همه ی زبانهای انسانها آشنایی دارند و احتیاج به تحصیل ندارد.آنان نیز با هم چون انسانها شوخی و مزاح دارند اما معایبی دارند بدتر از بشر با این وجود معایبی که بشر دارد آنان ندارند.وقتی که خداوند بشر را خلق کرد،فاصله ای بین بشر و جنیان قرار داد که جنیان بدون اذن خداوند نمی توانند به آدمیان نزدیک شده و به آنان آسیب برسانند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

انواع جن

تقسیم بندی اجنه به نوع شاید تقسیم بندی منطقی به نظر نرسد زیرا نوع آنها همان جن است اما چون اختلاف در شکل و شمایل ، مرام ، طریقه زندگی و نیروهای آنها بسیار متفاوت است ما از لفظ عامیانه انواع استفاده منمائیم

جن از ابعاد مختلف شامل تقسم بندی مختلف است

·         تقسیم بر اساس ماهیت : آتش ، هوا ، دود       

·         تقسیم بندی از لحاظ مکان زندگی                   

·         تقسیم بندی بر اساس دین و آئین                   

·         تقسیم بر اساس طوایف و مرام                       

تقسیم بر اساس ماهیت......................................................................

جن ها از لحاظ ماهیت یا بهتر بگوییم غالب بودن خواص به سه دسته تقسیم میشوند:

جنهایی که به رنگ تیره رویت میشوند که در آنها دود آتش بر دیگر مواد غالب است : که سرعت آنها به نسبت انواع دیگر متوسط است .

جنهایی که سرخ رنگ هستند و در آنها شعله و رخشندگی غالب بر مواد دیگر است : آنها دارای قدرت خاصی هستند و ارتباط با آنها باعث عوارض و بیماریهای بیشتری در انسانها میشود از جمله کم سو شدن سریع چشم به عنوان مثال ع.احمدی از اساتید علوم غریبه درباره ارتباط با این نوع اجنه میگویند به علت مداوت زیاد به این کار در حال حاضر نمیتوانند عقربه های ساعت را که در فاصله یک متری شان قرار دارد تشخیص دهند ایشان میگویند هر گاه میخواهم به اطراف نگاه کنم حرارت ، گوشه  چشمانم را اذیت میکند.

جنهایی که به رنگ سفید و گاهی شفاف دیده میشوند در آنها هوا و حرارت (انرژی حاصل از آتش )غلبه دارد ، از لحاظ قدرت بسیار قوی و دارای قابلیتهای بالایی هستند و تسخیر آنها حتی توسط مجربین اهل احضار بسیار خطرناک و پرضرر است به گفته اساتید گاهی پس از گذراندن ریاضتهای طاقت فرسا برای تسخیر این نوع از جن ، انسان در هنگام رویت ابتدا دچار احساس راحتی شده و حالت سرخوش به او دست میدهد و پس از دقایقی با جاری شدن خون از بینی ، احساس خواب آلودگی کامل کرده و از هوش میرود و با تجدید ملاقات ، اختلالات مغزی بر او عارض میشود گاهی اوقات در ابتدای امر شخص به علت سکته مغزی یا ایست قلبی جان خود را از دست میدهد.

تقسیم بر اساس طوایف و رفتارها ..............................................................

همانطور که انسانها دارای طوایف گوناگون و قبایل بیشمار هستند، اجنه ، به علت جمعیت زیادشان به نسبت انسانها دارای طوایف بسیار میباشند که قابل شماره نیست .

 ((شیرین یربوع))نوعی از جن است که به شکل زنان است و در بیشه زارهای بیابانها از این نوع جن زیاد بسر می برند.

این نوع از جن اگر بر کسی از انسانها دست یابد ، با او به بازی می پردازد ، همانطوری که گربه با موش بازی می کند و بتدریج او را می کشد و اگر ببیند که کسی زیبا و خوبرو است ، مفتون و شیفته ی او شده و به ایذاء و اذیت او     می پردازد .

((شیرین یربوع)) تا مدت زمان طولانی با ((سعلات)) همراه و همدم بود تا اینکه در شبی از شبها ، سعلات برقی را دید و قصد آن کرد و رفت.فرزندان سعلات را که از شیرین یربوع متولد شده بودند ، بنی سعلات می گویند.نوعی دیگر از جن وجود دارد که بنام الزلاب معروف است و در سرزمین یمن بسر می برد و گاها در اطراف مصر هم دیده شده است.اگر این جن به کسی دست یابد ، با او مجامعت می کند و اهالی آن سرزمین ها این جن را می شناسند. این جن چنانچه به  هر کس تجاوز کند به او زحمت می دهد تا حدی که ممکن است موجب هلاک وی شود زیرا قضیب او مانند سر گاو است.مردم وقتی که او را می بینند از خود بی خود می شوند .اما گاها نیز ممکن است که مردی شجاع با این نوع از جن برخورد کند که در این موقع جن قصد او  نمی کند. به عبارت دیگر جرأت جسارت به او را ندارد!نوعی دیگر از جن بنام الغدار وجود دارد که در جزایر دریاها زندگی می کند. شکل این جن مانند آدمی است که چنین به نظر می رسد که بر موجودی چون شتر مرغ سوار است و اگر به کسی دست یابد ، هلاکش می کند.

گفته شده که قومی در سفر با او به جنگ پرداختند و همگی با وی درگیر شدند که ناگهان جن بانگی برآورد و همگی را هلاک نمود. از انواع دیگر جنها که از او نام می بریم ، جنیست که (( وشق )) نام دارد و شکل او مثل یک نیمه ی آدمی است و می گویند که نسناس از این نوع جن به وجود آمده است.

نسناس طایفه ای بودند که به انسان شباهت داشتند و پیش از خلقت بشر ، در زمین میزیستند و سپس منقرض شدند.گفته می شود که دانشمندان بقایای جسد   نسناس هایی را از زیر خاک به دست آورده اند.

اگر وشق ، کسی را دربیابانها و جنگلها و مناطقی نظیر اینها مشاهده کند،به شخص حمله ور می گردد.در یکی از سفرها ، علقمة بن سفیان ، وشق را دید. هر دو به جانب همدیگر حمله ور شدند و علقمة ضربتی با شمشیر بر او وارد ساخت وشق نیز هم زمان با ضربت علقمة ، ضربتی بر علقمة وارد ساخته بود که در نتیجه ی آن هر دو به هلاکت رسیدند.

علاوه بر جن های نام برده در فوق از جنی بنام « منها » یاد می کنیم که کارش فریب و گمراه کردن زاهدان و عابدان می باشد. این جن مسائلی عجیب از خود بروز می دهد تا پرهیزگاران و عابدان چنین پندارند که صاحب کرامات شده اند و آنچه از آنها صادر می شود واقعا" از خودشان است و بدین نحو بتدریج دچار عجب و غرور شده تا از صراط مستقیم گمراه گردند و در گمراهی بمیرند.

حکایتی را در این باب جهت روشن شدن موضوع ذکر می کنیم:

می گویند که یکی از زاهدان صومعه ای داشت و مهمانی نزد آن زاهد آمد.مهمان می دید که هر شب هنگام افطار نزد زاهد ، چراغ و چراغدان و سفره ای حاضر می شود. مهمان متعجب می شد لذا از زاهد پرسید که این وسایل از کجا می آیند؟ زاهد در جواب دادن به مهمان روی گردانید. مهمان در سئوال خود اصرار ورزید. زاهد گفت: مدتی است که هر شب چنین می شود تا من گمان کنم که اینها از کرامات من است اما من در همان وهله ی اول دانستم که او شیطان است.به محض اینکه سخن زاهد به اینجا رسید ، فورا" چراغ خاموش شد .  جناب آقای پورابراهیم صاحب کتاب دنیای مرموز جن

البته طوایفی دیگر از جنیان نیز وجود دارند.

معقولات جن

جن از‏نظر بعضی از قدرتها بر انسان می‏چربد و تواناییهایی دارد که انسان ندارد ولی از نظر درجه وجودی از انسان پست‏تر است ، و حتی آن کارهایی که بعضی ز افرادی که سر و کارشان با جن است - البته آنهایی که راست می‏گویند -انجام می‏دهند ، اینها را اهل معنا نمی‏پسندند ، یعنی سروکار داشتن انسان با جن روح انسان را تعالی نمی‏دهد ، تنزل می‏دهد و تعالی نمی‏دهد . حال بهیک معنای دیگر ( که ) اساسا آنها خود به خود مسخر باشند آن مسأله دیگری است .  استاد مطهری

 

 

معلومات جن

ما در اصطلاح، جن به مخلوقی از مخلوقات خدای متعال اطلاق می شود که نامرئی است و از حواس ظاهری انسان پنهان است، جن را به این جهت جن نامیده اند که به چشم نمی آید مگر در موقعی که بخواهد قدرتی را که خدای متعال در او قرار داده به نمایش بگذارد.(جنّه) جمع جن است و (جانّ)«تشدید نون»ابوالجن یعنی پدر جن هاست.

شکل و شمایل جن 

در این قسمت به چند مورد که مربوط به مسئله شکل و شمایل میشود میپردازیم:

جن پس از تکاثف و تراکم جسمیت پیدا کرده و به اشکالی مختلف ( هر طور که بخواهد) در میآید ، اما بدون اینکه بخواهد به شکلی در آید ، یک شکل و شمایلی که خاص خودش میباشد (شکل واقعی خودش) دارد که در این قسمت ما در مورد آن صحبت میکنیم.

صورت و اندام

در کتاب دانستنیهایی در باره جن آمده:جن در شکل اصلی خود حالت سیال و انرژی دارد . در صورت واقعی دارای جسم نیست .

اما از نظر شکل کلی شبیه انسان است .لایه رویی بدن او حالت سیال اما تاحدی چروکیده دارد. سر او بیضی شکل ، چشمانش گرد و بدون هیچ برآمدگی و پلک و ابروست. مردمک ریزی دارد که بسیار تند در حدقه میچرخد .گوشهای او هم بلند و در دو طرف سرش به بالا رفته است. اما در حالت عادی ، جسم آنها باریک و کاملا سیال و شبیه امواج در هوا هستند .

صدا و طریقه صحبت و تکلم

تکلم - به فتح تاء و ضم لام -  در کلیه فرهنگهای لغت به معنای همکلامی و سخن گفتن آورده شده است.

همکلامی یعنی استفاده از کلمه ، و کلمات دارای صدا و آهنگ خاصی هستند منظور از صدا و آهنگ ، همان صوت است.

توضیح : در صحبت کردن  هوای داخل ششها از میان دو پرده نازک در نای به تمام تارهای صوتی عبور می کند این دو پرده نازک که مرتعش شده و هوا را جبهه جبهه ( کپه کپه )‌به بیرون می فرستد. در هر ثانیه صدها و گاهی اوقات هزاران جبهه هوا ساخته می شود بطوریکه هوا بین گلو و دهان با مکانیزم لوله ها ی صوتی مرتعش می شود این ارتعش تحت تاثیر چگونگی قرار گرفتن زبان ـ دندانها ـ لب و سایر عوامل قرارمی گیرد .این هوای مرتعش باعث تغییرات جزئی در اطراف شخص صحبت کننده می شود که به آن صوت یا صدا می گوییم .

حال همین صدا یا صوت دارای فرکانسی خاص است .

برای انسان اصوات در فرکانس بین ۲۰ تا ۲۰۰۰ هرتز را می شنود و خارج از آن توانایی شنیدن ندارد.ولی سگ‌ها توانایی شنیدن بیش از ۲۰ کیلوهرتز را دارند.

صدای جنیان فرکانسی خاص دارد که شنوایی آن برای نوع انسان امکان پذیر نیست حال در مسئله صدای جن ، بعضی از افراد اعتقاد بر فرکانسی بالاتر از حد شنوایی انسان دارند و بعضی دیگر اعتقاد بر پایین تر بودن فرکانس صوتی اجنه دارند.

واکنش جسمی و روانی مغز انسان بر صدا بسیار سریع و متفاوت است . یکی از جدید ترین تکنولوژی هایی که برای تجمع های خیابانی و اعتراضات توسط بعضی از کشورها بکار برده میشود استفاده از دستگاههایی است که صدا را با طول موج خاص در فضا پراکنده  کرده و باعث حالت سردرد شدید و بهم خوردن وضعیت معده (استفراغ) میشود .

در روایتی آمده: حکیمه خاتون خواهر امام رضا(ع) خدمت حضرت بودند متوجه شدند حضرت با کسی سخن میگویند ، هر چه جستجو کردند، مخاطب حضرت را ندیدند . با تعجب از امام پرسیدند: شما با چه کسی سخن میگویید ؟

امام فرمودند: این عامر زهرایی، یکی از  جن ها است که با من درد دل میکند.حکیمه خاتون عرض کرد : دوست دارم سخن او را بشنوم . امام فرمودند :اگر صدای او را بشنوی تا یکسال تب میکنی ، ولی حکیمه خاتون اصرار کردند.

حضرت ناچار اجازه دادند و او صدای عامر را که شبیه سوت بود شنید ، بعد از آن تا یکسال تمام گرفتار تب شد .(اصول کافی جلد 2 ص 244)

صدای جنیان چیزی شبیه سوت انسانها با فرکانسی بالاتر است اما جن این قابلیت را دارد که صدای خود را همانند جسمش تغییر و یا تقلید کند به تمام اشکال یعنی حیوانات و انسانها .

واینکه در بعضی کتب و سایتها آمده است که صدای جن در فضا میپیچد و یا همانند کند شدن صدای نوار یا زیر و بم است مردود میباشد و این عقلانی نیست که جن بتواند صدای خود را تغییر دهد اما بطور کامل از عهده تغییر آن بر نیاید .

اگر صدای جن همانطور که بعضی کتب و سایتها آورده اند شنیده شده به خواست خودش بوده.

جنیان در بسیاری از مکانها تردد دارند و به شکل انسان و مانند انسان تمام خصوصیات خود را شامل : شکل و شمایل ، طریقه راه رفتن ، رفتارها ، صدا و غذا خوردن و...  به طور باور نکردنی با سرعت حیرت آور تغییر میدهند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دانلود فیلم و موزیک رایگان