پیامبر از جبرئیل پرسید: آیا ملائکه خنده و گریه هم دارند؟
جبرئیل گفت: بله. در 3 جا تعجب می کنند و در 3 جا از روی ترحم گریه.
تعجب
از کسانی که تمام روز را به لهو و لعب مشغولند و شب بعد از نماز عشاء به
لهو و لعب دوباره مشغول می گردند، ملائکه تعجب می کنند و می گویند: ای
غافل! سیر نشده ای از صبح تا شب به هوی و هوس مشغول بودی؟
دومین به
زارعیست که به بهانه اصلاح مرز زمین خود و همسایه اش، آنرا می تراشد تا
زمینش وسیع تر گردد. ملائکه تعجب می کنند و می گویند: سیر نشدی از بزرگی
این زمین؟ آیا با این مقدار کم سیر می شوی؟
و در حالت سوم از زنی که
حجاب و پروایی در زندگی ندارد که بعد از مردن، در پرده ای قرار می گیرد تا
چشم نامحرم به او نیفتد. ملائکه می خندند و می گویند: آن زمان که دلخواه
مردم بودی، مستور نمی داشتی خودت را، حال که منفور شده ای، مستورت کرده
اند برای چه؟
و مواردی که گریه می کنند آنست: اول، هر گاه غریبی برای
تحصیل علم از موطن خود خارج شود و در غربت بمیرد، آنگاه ملائکه بر او زاری
کنند....
دوم، زمانیست که زن و شوهری از خدا طلب فرزند نمایند و خدا به
آنان فرزندی عنایت نماید، آنان شاد گردند و گویند، این فرزند عصای دست ما
در پیریست، ولی فرزند زودتر از خودشان بمیرد و ملائکه به حال آندو
بگریند....
و سوم به حال آن یتیمی که از خواب بیدار شود و بگرید و
نامادری او را با لحن تند اجابت کند که او را به یاد مرگ مادر و یتیمی
بیندازد و رویش را بر زمین گذارد و دوباره با ناله بخوابد. آنجاست که
ملائکه بر حال وی نیز بگریند....