حضرت یعقوب فرزند حضرت اسحاق علیه السلام و نوه حضرت ابراهیم علیه السلام از پیامبران است وسرسلسله ملتی به نام بنی اسرائیل می باشد.

نام او در قرآن کریم 16 مرتبه در سوره های بقره، آل عمران، نساء، انعام، هود و یوسف آمده و در سوره های آل عمران و مریم هم دو مرتبه به نام اسرائیل آمده است. چنان چه یکی از نام های او هم اسرائیل می باشد. نام مادر او رفقه و نام دو همسر او لیا و راحیل است. این پیامبر بزرگ، دارای علم و دانش زیادی بود که از طرف خدا به صورت "علم لدنی" به او داده شده بود. حضرت یعقوب با برادر خود عیسو دو قلو بودند. او نسبت به یعقوب که از هر جهت ممتاز بود ،حسادت داشت، از این رو یعقوب به شهر فدان آرام نزد دائی خود "لابان" رفت و بیشتر عمرش را در آن جا به چوپانی گذراند و دو همسرش که دو خواهر بودند، دختران همان دائی بودند. (البته این جریان، قبل از اسلام بود و بعد از اسلام دیگر به این امر اجازه داده نشد، اگرچه در بعضی از اخبار آمده که یعقوب، خواهر دوم را بعد از فوت همسر اول خود گرفته است.) او از همسرانش دوازده پسر داشت که یکی ازآنها، حضرت یوسف علیه السلام می باشد که پدر به او شدیدا علاقه داشت و همین محبت زیاد، باعث شد که پسران دیگرش به او حسادت کنند. آن ها یوسف را به بیابان بردند و در چاه انداختند و نزد پدر برگشتند و به دروغ چنین گفتند که گرگ یوسف را خورد.

یعقوب علیه السلام، سالیان درازی در فراق یوسف گریه کرد و سوخت تا این که نابینا شد. در تاریخ گفته شده که این فراق 50 سال بود که بعد از جریانات مفصلی که برای یوسف پیش آمد، این پدر و پسر، به وصال یکدیگر رسیدند. او پس از رنجها و ناملایمات و مشقات زیادی که در زندگی دید، درسن 140 یا 147 سالگی در مصر از دنیا رفت.

حضرت یعقوب قبل از فوتش، فرزندانش را جمع کرد و در حق همگی آنها دعا کرد و آنها را به یکتا پرستی و توحید خدا و دین و آئین جدش، ابراهیم سفارش نمود و از آنها بر این آئین اقرار گرفت و به حضرت یوسف وصیت کرد که جنازه او را به بیت المقدس ببرد و در کنار قبر پدر و پدربزرگش دفن کند. یوسف هم به این وصیت عمل کرد. وقتی که پدرش ازدنیا رفت، مدت زیادی برای او عزاداری کردند. سپس با غلامان مصری خود، او را به فلسطین حرکت دادند و در کنار همان قبور، دفن کردند و بعد به مصر برگشتند.

اسرائیل لقب یعقوب است. در اینکه چرا او را اسرائیل گویند اختلاف است.

مفهوم

یعقوب به معنی تعقیب کننده است . [۷] و [۸]هر چند به معنی ریشه کن کننده نیز آمده است .[۹]

نظر اسلام

نام یعقوب ۱۶ بار در قرآن تکرار شده است.لقب اسرائیل نیز، در قرآن چند جا برای یعقوب آمده است.[۱۰] همچنین سوره‌ای به نام "اسراء" در قرآن وجود دارد که نام دیگر آن "بنی اسرائیل" است.

طبری روایتی نقل کرده و آن را مشتق از سری(به معنی حرکت در شب) دانسته و می‌گوید:چون در داستان اختلاف میان یعقوب و برادرش عیص ایجاد شد یعقوب از فلسطین گریخت و به سوی (فدان آرام) رهسپار شد و شبها راه می‌رفت و روزها مخفی می‌شد اسرائیل نامیده شد. ولی امام جعفر صادق در روایتی گفته‌است: اسرائیل به معنای عبدالله است زیرا (اسرا) به معنای عبد است و (ایل) هم نام خدای عزوجل می‌باشد. در روایت دیگر آمده است که (اسرا) به معنای قوِّت است و ایل هم نام خداست و معنای اسرائیل نیروی خداست. همچنین در دعای سمات یعقوب، اسرائیلِ خدا نامیده شده است.[۱۱]

کشتی گرفتن حضرت یعقوب با فرشته در باور یهود

در سِفر پیدایش فصل ۳۲ فقرات ۲۴ تا ۳۰ چنین آمده است: ۲۴ و یعقوب تنها ماند و مردی با وی تا طلوع فجر کشتی میگرفت. ۲۵ و چون او دید که بر وی غلبه نمی‌یابد کف ران یعقوب را لمس کرد و کف ران یعقوب در کشتی گرفتن با او فشرده شد. ۲۶ پس گفت: مرا رها کن زیرا که فجر میشکافد. گفت: تا مرا برکت ندهی تو را رها نکنم. ۲۷ به وی گفت: نام تو چیست؟ گفت: یعقوب. ۲۸ گفت: از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه اسرائیل زیرا که با خدا و با انسان مجاهده کردی و نصرت یافتی. ۲۹ و یعقوب از او سؤال کرده گفت: مرا از نام خود آگاه ساز. گفت: چرا اسم مرا میپرسی؟ و او را در آنجا برکت داد. ۳۰ و یعقوب آن مکان را فنیئیل نامیده (گفت: ) زیرا خدا را روبرو دیدم و جانم رستگار شد.. چند مطلبی که در این آیات آمده است: ۱. خدا با بنده‌اش کشتی می‌گیرد. ۲. خدا مغلوب این کشتی می‌شود. ۳. یعقوب به زور از خدا برکت می‌گیرد. این موارد در شأن خدا و پیامبر نیست؛ از این رو یهودیان را به توجیه وا داشته است. در سایت انجمن کلیمیان تهران آمده است: «ماجرای کشتی گرفتن حضرت یعقوب با فرشته، یکی از سوء تفاهماتی است که نسبت به یهودیت ناشی از ترجمه اشتباه برخی مترجمین غیر یهودی کتاب مقدس پیش آمده است. که بطور غلط آنرا کشتی با خد-ا ترجمه کرده اند. در تورات سفر پیدایش فصل ۳ آیه ۲۴ می فرماید: و یعقوب تنها ماند و مردی با وی تا طلوع فجر کشتی گرفت. در آیه صریحاً تا کید می گردد که مردی با او کشتی گرفت. و البته در چند آیه بعد (آیه ۲۸) می فرماید: زیرا با الوهیم و انسان مجاهده کردی و نصرت یافتی. کلمه الوهیم به مفهوم فرد یا شخصی که دارای قدرت می باشد. از صفات و کنیه های خداواند نیز می باشد و به معنای خدایی که همه نیروها از او منشا گرفته، بکار می رود. در ضمن الوهیم به معنای فرشته، قاضی، حاکم و . . . نیز می باشد که در ترجمه های غلط موجود در بازار کلمه الوهیم در این آیه خداوند معنی شده است که با توجه با آیه ۲۴ که صراحتاً مردی قید می کند اشتباه است و معنای صحیحی فرد قدرتمند یا فرشته می تواند باشد که با توجه به کتاب هوشع نبی فصل ۱۲ آیه ۴ و ۵ که در مورد همین واقعه در آیه ۴ کلمه الوهیم و در آیه ۵ کلمه مَلاخ به معنای فرشته را بکار میبرد الوهیم در این عبارات به معنای فرشته می باشد که طبق باور یهود این فرد، فرشته حامی برادر حضرت یعقوب میباشد. در نهایت این را هم باید اضافه کنیم که بر اساس اصول دین یهود خداوند جسم نیست و به ماده نیز شبیه نمی‌باشد.» http://www.iranjewish.com/FAQ/FAQ40_Hazrat_Yaghob.htm چند نکته: ۱. آدرس آیه اشتباه است. ۲. ترجمه کینگ جیمز از آیه نیز همانی است که در متن فارسی آمده است: And he said, Thy name shall be called no more Jacob, but Israel: Gen.‎ 35.‎10 for as a prince hast thou power with God and with men, and hast prevailed.‎ ۳. بنا به چه مبنایی ترجمه دیگران غلط و ترجمه انجمن کلیمیان صحیح است و بنا به ترجمه انجمن کلیمیان، الوهیم صفت خداوند است نه خود خداوند؛ این توجیه نیز مشکل را حل نمی‌کند؛ زیرا به هر حال یعقوب یا با خدا و یا با صفت خدا کشتی گرفته است. ۴. بنا به نظر انجمن کلیمیان، یعقوب با فرشته کشتی گرفته است و خدا چون جسم نیست نمی‌توان با او جنگید. خوب آیا فرشته جسم است که بتوان با او جنگید؟ و آیا می‌توان برکت را با کشتی و درگیری کسب کرد؟ اینها نشان از ضعف کتاب مقدس است و توجیهات اینها کار را نه تنها بهتر نمی‌کند بلکه بدتر می‌کند.[۱۲]

استفاده کلمه الوهیم بمعنی فرشته در کتاب هوشع نبی

با توجه به کتاب هوشع نبی فصل ۱۲ آیه ۴ و ۵ که در مورد همین واقعه در آیه ۴ کلمه الوهیم و در آیه ۵ کلمه مَلاخ به معنای فرشته را بکار می‌برد الوهیم در این عبارات به معنای فرشته می‌باشد که طبق روایات یهود این فرشته، فرشته حامی برادر حضرت یعقوب می‌باشد.

ماهیت خداوند از دیدگاه یهود

بر اساس اصول دین یهود خداوند جسم نیست و به ماده نیز شبیه نمی‌باشد.[۱۳]

نام دوم یا لقب حضرت یعقوب

اسرائیل یا ییسائل در عبری از ترکیب دو کلمه سر و اِل تشکیل شده است. سر = رئیس، سردار، حاکم، امیر اِل = خدا که در مجموع به معنای سردار الهی یا خلیفه اله است. و نام دیگر حضرت یعقوب (ع) می‌باشد.[۱۴]

سایر روایات

اسرائیل به معنی «آن که با اِل (خدا) کشتی گرفت»، «آنکه بر اِل (خدا) پیروز شد» و از این رو «آنکه همراه اِل (خدا) حکم روایی کرد» [۱۵] لقب یعقوب پسر اسحاق پسر ابراهیم بود. داستان نامگذاری وی عهد عتیق، پیدایش ۳۲:۲۸ چنین آمده است:

و یعقوب تنها ماند و مردی با وی تا طلوع فجر کشتی می‌گرفت.

و چون او دید که بر وی غلبه نمی‌یابد، کف ران یعقوب را لمس کرد، وکف ران یعقوب در کشتی گرفتن با او فشرده شد. پس گفت: «مرا رها کن زیرا که فجرمی شکافد.» گفت: «تا مرا برکت ندهی تو را رهانکنم.» به وی گفت: «نام تو چیست؟» گفت: «یعقوب.» گفت: «از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه اسرائیل، زیرا که با خدا(الوهیم) و باانسان مجاهده کردی و نصرت یافتی.» ویعقوب از او سوال کرده، گفت: «مرا از نام خودآگاه ساز.» گفت: «چرا اسم مرا می‌پرسی؟» و او رادر آنجا برکت داد.

و یعقوب آن مکان را «فنیئیل» نامیده، گفت: «زیرا خدا(الوهیم) را روبرو دیدم وجانم رستگار شد.»

پیشتر در پیدایش ۲۸:۲۰ یعقوب چنین نذر کرده بود:

و یعقوب نذر کرده، گفت: «اگر خدا(الوهیم) با من باشد، و مرا در این راه که می‌روم محافظت کند، و مرا نان دهد تابخورم، و رخت تا بپوشم، تا به خانه پدر خودبه سلامتی برگردم، هرآینه یهوه، خدای من خواهد بود.

بعداً در شعری که موسی برای بنی اسرائیل می خواند به صورت گلایه چنین گفته می‌شود:

برای دیوهایی که خدایان(اله) نبودند، قربانی گذرانیدند، برای خدایانی(الوهیم) که نشناخته بودند، برای خدایان (الوهیم) جدید که تازه به وجود آمده، وپدران ایشان از آنها نترسیده بودند. تثنیه