۲۷ مطلب با موضوع «جهنم و بهشت دائمی» ثبت شده است

پرتاب و سقوط از اهل آتش به قعر جهنم

امام باقر (ع) می فرماید:
در پاسخ خداوند متعال که در عذاب اهل آتش خطاب به ملائکه عذاب فرموده:«خُذُوهُ فَغُلُوهُ ثُمّّ الجَحیمَ صَلُّوهُ »۱
هفتاد هزار ملائکه غلاظ و شداد از جای خود حرکت می نمایند و استخوانهای اهل آتش را خرد و گوشتهایشان را متلاشی می کنند.اهل آتش می گویند:آیا بر ما رحم نمی کنید؟آنان می گویند:ای اشقیا!چگونه ما بر شما رحم کنیم و حال آنکه خداوند ارحم الراحمین بر شما رحم نکرده. آنگاه آنان را به طرف جهنم پرتاب می کنند که هفتاد سال به طرف ته جهنم فرو می روند و در حال سقوط ٬ سنگهای آتش زا به پهلوهای راستشان می بندند و از طرف چپشان هم شیطانی با ایشان قرین می شود . هفتاد پوست در بدن ایشان قرار می دهند که کلفتی هر پوستی بیش از اندازه است اما تا به ته جهنم برسند همه آنها خواهند سوخت و در بین راه و سقوط به جهنم مارها و عقربهای آتشین ٬ ایشان را خواهند گزید تا جایی که سرشان از هیبت نیش آنها به اندازه کوه و لبهایشان به اندازه خرطوم فیل می شود و آتش به مقعدشان داخل می شود و تمام امعا و احشایشان را می سوزاند و از سر دماغشان چرک و خون جاری می شود و وقتی به ته جهنم برسند هفتاد جامه از آتش بر بدنشان بپوشانند و کلاهی آتشین بر سرشان بگذلرند و چنان جهنم برایشان تنگ شود که گویا میخی را به زور چکش به دیوار فرو کرده اندو و از هیبت و شدت عذاب جهنم روحهایشان سیاه گردد و بدمشان بدمنظره گردد و ناخن هایشان مثل ناخن حیوانات دراز شود ٬ اینجاست که ملائکه غلاظ و شداد با گرزهای آهنین و آتشین بر سرشان بکوبند که بار دیگر به دره های عمیق جهنم فرو روند . و این حالت همچنان ادامه دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ویل چیست؟

امیرالمومنین (ع) می فرماید : روزی پیامبر اکرم (ص) فرمود:
ای علی ! جبرئیل به من خبر داد که امت من بعد از من با تو حیله و نیرنگ می کنند وای بر آنان باد . و سه بار این جمله را تکرار کرد . عرض کردم : یا رسول الله ویل چیست ؟ فرموذ : یک وادی است در جهنم که اکثر اهل آن وادی ٬ دشمنان تو و قاتل) ان فرزندان تو و پیمان شکنان با تو هستند

.بحار- ج۸ - ص ۳۱۲    ٬   با تفسیر فرات بن ابراهیم- ص۷۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عذاب کافران در جهنم

رسیدن سنگ پس از 70 سال به قعر جهنم

 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند که فرمودند :
« (در معراج ) صدایی را شنیدم که مرا ترساند ٬ جبرئیل به من گفت : ای محمد ! آیا می شنوی ؟ گفتم : آری . گفت : این سنگی بود که ۷۰ سال پیش از لبه جهنم پرتاب شده بود هم اکنون رسید به قعر جهنم .» پیامبر اکرم (ص) دیگر نخندید تا از دنیا رحلت کرد . ۱

۱) بحار٬ ج۸ ٬ مبحث نار

مارهای جهنم

«جهنم هفت در دارد و در هر دری هفتاد هزار کوه است و در هر کوهی هفتاد هزار شعبه است و در هر شعبه ای هفتاد هزار وادی است و در هر وادی هفتاد هزار شقه است و در هر شقه هفتاد هزار خانه است و در هر خانه هفتاد هزار مار است که بلندی هر مار به اندازه سه روز راه است و نیشهای آنها به اندازه درخت خرماست.این مارها به انسانها حمله می آورند و می درند و گوشتهای بدن ایشان را متلاشی می کنند . اهل عذاب با مشاهده این مارها به نهرهایی از آتش که در روی زمین جهنم در جریان است و مملو‌ء از زهر مار و عقرب است پناهنده می شوند و خودشان را به درون این نهرها می اندازند. این نهرها هم به قدری عمیق هستند که اهل عذاب وقتی داخل این نهرها می افتند ۷۰ جریف پایین می روند و هر جریفی ۷۰ سال راه است. ۱»

۱) کفایة الموحدین ـ مبحث جهنم

آبهای جهنم

۱. ماء حمیم :

« لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمیمٍ وَ عَذابٌ اَلیمٌ »۱
ماء حمیم یعنی آب جوشان که در آیه فرموده :
« وَ اِنْ یَسْتَغیثُوا یُغاثَوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشوِی الْوُجوُهَ بِئسَ الشَّرابُ »
این آب ٬ مثل « مُهل » است ٬ مفسرین گفته اند : « مُهْل » یعنی فلز ذوب شده یا مس گداخته شده یا آب سیاه رنگ در حال جوش یا ماده سمی در حال گداخته شدن که وقتی به این آب نزدیک می شوند ٬ پوست صورتشان می ریزد . خداوند می فرماید : « چه بد نوشیدنی است این آب »
وقتی این آب را خوردند ٬ ملائکه عذاب ٬ مقداری هم روی سرشان می ریزند :
« یُصَبُّ مِنْ فَوقِ رُوُسِهمُ الْحَمیمُ »۲
ماء حمیم به صورت نهری در روی جهنم جاری است تا همیشه در دسترس جهنمیان باشد .
« فَشارِبُونَ شُرْبَ الحَمیمِ »۳
شتر معمولا دیر تشنه می شود ٬ چون ذخیره آب دارد ام وقتی ذخیره اش تمام شود خیلی تشنه می شود مخصوصا که به مرض تشنگی و استسقا مبتلا باشد ٬ وقتی به آب برسد با هیجان تمام آب می خورد .
خداوند می فرماید : اهل جهنم نیز از حرارت جهنم و خصوصا بعد از خوردن زقوم و ضریع به قدری تشنه می شوند که وقتی به آب حمیم می رسند مثل شتر تشنه آب می خورند .
« فَنُزُلٌ مِنْ حَمیمٍ » ۴
« با آب جوشان حمیم از او پذیرایی می شود . »
در بخش طعام و غذای جهنم نیز گفتیم که کلمه « نُزُل » به معنای پذیرایی از مهمانان است یعنی چیزهایی را که معمولا آماده می کنند تا به محض ورود میهمانان ٬ از ایشان پذیرایی نمایند را عرب ٬ « نُزُل » می گوید ٬ در اینجا نیز کلمه «نُزُل» به کار رفته یعنی آنچه برای جهنمیان قبلا آماده شده که به محض ورودشان به جهنم از ایشان پذیرایی نمایند ٬ زقوم و حمیم است .
کلمه حمیم در ۱۵ آیه به کار رفته که عبارتند از :
انعام/۷۰ ٬ یونس /۴ ٬ حج/۱۹ ٬ صافات/۶۷ ٬ ص/۵۷ ٬ مومن/۱۸ و ۷۲ ٬ دخان/۴۶ و ۴۸ ٬ الرحمن/۴۴ ٬ واقعه/۴۲٬۵۴ و  ۹۳ ٬ محمد/۱۵ ٬ و نبا/۲۵ .

 

۲. ماء صدید :

«وَ خابَ کُلُّ جَبّارٍ عَنیدٍ مِنْ وَرائِهِ جَهَنّمُ و یُسْقی مِنْ وماءٍ صَدیدٍ یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسیغُهُ و یاتیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍ وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلیظٌ »۵
« گردن کشان و جباران ٬ نومید و نابود می شوند و در جهنم ٬ جرعه جرعه از ماء صدید خورانده می شوند ٬ چون خودشان مایل به خوردن آن نیستند وقتی این آب متعفن را خوردند حاضرند بمیرند اما مرگی در کار نیست بلکه باید آماده شوند برای عذاب شدیدتر ٬ و فرشتگان عذاب ٬ آنان را با غل و زنجیر به طرف آتش می برند . »
« ماء صدید » خون و چرک که از فروج زنان زانیه در جهنم خارج می شود که هم خیلی کثیف است ٬ هم بدبو و هم در حال جوش ٬ که پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : « وقتی این آب را به اهل جهنم نزدیک می کنند از شدت حرارتش پوست سر و صورتشان در آن آب می ریزد و وقتی بیاشامند اندرونشان قطعه قطعه شود . »۶

 

۳. غسّاق :
« لا یَذوقُونَ فیها بَرْداً و لا شراباً الّا حَمیماً وَ غَسّاقاً »۷
« جهنمیان آب خنک و گوارا نمی چشند بلکه آب حمیم و غسّاق می نوشند .»
مفسرین می گویند : غسّاق ٬ چشمه ای است در جهنم که آبش در نهری جاری است که زهر کشنده و سمومات مارها و عقربهای جهنم به آن ریخته می شود و حتی چرک دیده های اهل جهنم هم داخل آن می ریزد و از نظر داغی هم مثل مس گداخته است ٬ چون با آتش جهنم داغ شده که اگر ذره ای از آتش جهنم به روی کوههای دنیا گذاشته شود همه کوها آب می شود .
و در آیه دیگر فرموده : « هذا فَلْیَذُوقُوهُ حَمیمٌ وَ غَسّاقٌ »۸
« این حمیم و غسّاق است ( دو مایع سوزان و تیره رنگ ) که باید از آن بچشند . »
در روایت است که پیامبر اکرم (ص) می فرماید : « اگر یک دلو از ماء غسّاق جهنم را در دنیا بریزند ٬ بوی گند و تعفن آن ٬ متعفن و نابود خواهد شد . »

 

۴. آنیه :
« تَصلی ناراً حامِیَهً تُسقی مِنْ عَیْنٍ آنِیَهٍ »۹
« در آتش سوزان وارد می گردند و از چشمه ای بسیار داغ نوشانیده می شوند .»
«آنیه» ٬ چشمه ای است سوزناک در جهنم که امام باقر (ع) می فرماید : « اشتعال شعله های جهنم از این چشمه است ٬ همه وادی های آتش گاهی خاموش می شود ٬ اما آتش این چشمه همیشه فروزان است و همیشه آبش در حال جوش است . »
«یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمیمٍ ءَانٍ »۱۰
امام باقر (ع) می فرماید : :چشمه آنیه به دریایی می ریزد و چشمه حمیم به دریایی دیگر و اهل جهنم داخل این دریاها غوطه ورند گاهی به دریای حمیم می ورند و گاهی به دریای آنیه و بین اینها در حال طوافند .
حتی ابرهایی بالای این دریاها هست که وقتی شدت تشنگی و حرارت اینها به اوج می رسد ٬ ملائکه عذاب به اینها می گویند : چه می خواهید ؟ می گویند : آب سرد و خنک .
در این هنگام از این ابرها ٬ سنگهای آتش زا و کرمها و حیوانات و درندگان آتش زا برایشان می بارد که بدنشان می سوزد و شکسته و متلاشی و خرد می گردد ٬ پناه بر خدا .

۱) انعام/۷۰ ٬ یونس/۴.           ۲)حج/۱۹.                 ۳)واقعه/۵۵.
۴)واقعه/۹۳.                         ۵)ابراهیم/۱۷-۱۵        ۶)کفایه الموحدین٬باب النار.
۷)نبا/۲۴-۲۵                         ۸)ص/۵۷.                 ۹)غاشیه/۴-۵
۱۰)الرحمن/
هر فرد با رهبرشان در جهنم
 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

« به یاد آورید روزی را که هر گروهی را با پیشوایان می خوانیم ٬ کسانی که در دنیا کور بوده اند در آخرت نیز کورند و گمراه تر.»( اسراء/۷۱ و ۷۲ .)
در اول جلد هشتم بحار الانوار بابی هست به این عنوان :
« هر گروهی از مردم در روز قیامت با رهبرشان وارد می شوند. » و روایات متعددی در این رابطه آورده که هر کس در دنیا با هر چه دوست بوده و هر چیزی را می پرستیده با همان محشور می شود ٬ مثلا بت پرستان با بتشان ٬ شیطان پرستان با شیطانشان ٬ هواداران و طرفداران افراد گمراه و پست فطرت با همانها ٬ و طرفداران و دوستان پیامبران و ائمه و صالحان نیز با ایشان . و هر گروه ٬ پشت سر امام و رهبرش قرار می گیرد تا سرانجام خوبان با رهبرشان وارد بهشت می شوند و بدان با رهبرشان وارد جهنم.
هرکس که در دنیا کور بوده و با رفقای کور و کر و لال نشست و برخاست داشته در آخرت نیز کور است و در جهنم نیز رفقایش همانها هستند که در دنیا با آنها بوده.
در ذیل آیه « یَوْمَ نَذْعو کُلَّ اُناسٍ بامامِهِم » روایتی است که می گوید : در روز قیامت منادی ندا می کند که پیروان ابراهیم و موسی و پیامبر اکرم در یک صف قرار گیرند و پیروان شیطان و سران گمراه و رهبران فاسد نیز در یک صف قرار گیرند.
آری این است معنای آیه « یَوْمَ نَذْعو کُلَّ اُناسٍ بامامِهِم ».

آسیاب انسان در جهنم

 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

« در جهنم آسیابی است که بعضی از اهل جهنم را به داخل آن می اندازند ٬ مثل آرد ٬ خرد می کند و بیرون می ریزد دوباره آنان به حالت اول بر می گردند ٬ باز ملائکه غلاظ و شداد آنان را به داخل آسیاب می ریزند و این حالت همچنان ادامه دارد . بعضی از افراد مخصوص این آسیاب ٬ ظالمین و ستمگران و زورگویان هستند ٬ و بعضی دیگر وزرا و وکلا و افرادی هستند که دستشان به جایی می رسد و در حق مردم خیانت می کنند و بیت المال را حیف و میل می نمایند »۱

۱) خصال ج ۲ ٬ ص ۱۴۲ ٬ نهج البلاغه ٬ خطبه ۱۶۴

چاه فلق

 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

فلق چاهی است در جهنم که اهل جهنم از شدت حرارت و خوف و ترس آن چاه به خداوند پناه می برند. این چاه از خداوند اذن خواست که نفس بکشد خداوند هم به آن اذن داد ، وقتی نفس کشید جهنم پر از آتش شد .
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است : در جهنم یک وادی از آتش است که اهل جهنم از حرارت آن روزی ۷۰ هزار بار به خداوند پناه می برند . و در آن وادی ، اتاقی از آتش است و در آن اتاق ، چاهی از آتش است و در داخل آن چاه ، تابوتی از آتش است و در داخل آن تابوت ، ماری از آتش است که ۱۰۰۰ نیش دارد و طول هر نیش آن ۵۰۰ متر است ، و لذا خداوند به پیامبر می فرماید : بگو پناه می برم به آفریدگار فلق.
یک طایفه از کسانی که اهل این چاه هستند ، شرابخواران می باشند.
«فلق یعنی صدع ، صدع به معنای سوراخ در یک چیز سفت و محکم است و مراد این است که در جهنم ، چاهی است که در آن ۷۰ هزار خانه است و در هر خانه ۷۰ هزار اتاق است و در هر اتاق ۷۰ هزار سیاهی است و در هر سیاهی ۷۰ هزار ظرف سم است که همه اهل جهنم باید از اینجا عبور کنند.۱»

۱)  بحار ـ ج۸ ـ مبحث جهنم ـ کفایه الموحدین ـ مبحث نار

 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

« فَالَّذینَ کَفَروا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابُ مِنْ نارٍ »۱
« وَ تَرَی الْمُجْرِمینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنینَ فِی الْاَصْفادِ سَرابیلُهُمْ مِنْ قطِرانٍ وَ تَغْشی وُجوهُهُمُ النّارُ »۲

« کسانی که کافر شدند لباسهایی از آتش برای آنها بریده می شود . و در روز قیامت مجرمان را باهم در غل و زنجیر می بینی که لباسهایشان از ماده چسبنده بدبوی اشتعال زاست و صورتهایشان را آتش می پوشاند . »
« قطران » نوعی ماده سیاه رنگ قابل اشتعال است ٬ چیزی شبیه مخلوطی از قیر و بنزین که خیلی هم بدبو و بدمنظر است و در آتش دوزخ سریعا آتش می گیرد و شعله ور می شود .

عذاب زنان در جهنم

 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

امیرالمومنین علی (ع) می فرماید : « روزی با فاطمه (س) محضر پیامبر خدا (ص) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند .
گفتم : پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله ! چرا گریه می کنی ؟
فرمود : یا علی ! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم . ( و اکنون گریه ام برای ایشان است . )
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.
زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند.
زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند.
زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند .
 زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.
زنی را دیدم که ٬ که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویران است.
زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند .
زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد.
زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود.
و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند.
حضرت فاطمه (س) عرض کرد : پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟!
رسول خدا (ص) فرمود :
دخترم ! زنی که از موی سرش آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.
زنی که از پستانش آویزان بود ٬ زنی است که از حق شوهرش امتناع می ورزیده.
و زنی که از زبانش آویزان بود ٬ شوهرش را با زبان اذیت می کرد ...
و زنی که گوشت بدن خود را می خورد ٬ خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت.
و زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ٬ به وضو و طهارت لباس و غسل جنابت و حیض اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد ٬ و نماز را سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد.
و زنی که کر و کور و لال بود ٬ زنی است که از راه زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است.
و زنی که گوشت بدن او را با قیچی می بریدند ٬ خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت.
و زنی که صورت و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد ٬ زنی است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت .
و زنی که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود ٬ او زنی سخن چین و دروغگو بود.
و اما زنی که در قیافه سگ بود و آتش از نشیمنگاه او وارد و از دهانش خارج می شد ٬ زنی خواننده و حسود بود.
سپس فرمودند: وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد. »۱

۱) داستانهای بحارالانوار ٬ ج۵ ٬ص۶۹   -   زبده القصص ٬ ص۲۰۲ .

اهل جهنم از نظر امام باقر (ع)

 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

عمرو بن ثابت از امام باقر (ع) نقل می کند می کند که حضرت فرمود:
« اهل آتش جهنم در آنجا از شدت عذاب دوزخ همانند سگ وگرگ عوعو می کنند و زوزه می کشند . ای عمرو ! نظر و گمانت چیست در مورد قومی که مرگی برایشان نیست و عذابشان تخفیف پیدا نخواهدکرد؟ بسیار تشنه اند . بسار گرسنه اند . چشمشان کور ٬ گوششان کر و زبانشان لال است . صورتشان سیاه است. بسیار نادم و پشیمان هستند . مورد غضب واقع شده اند . از عذاب ٬ رحم نمی شوند و عذابشان کم نمی گردد . در آتش دوزخ شعله می کشند و می سوزند . از ماء الحمیم خواهند نوشید و از زقوم خواهند خورد.
با گرزهای آهنین و آتشین زده خواهند شد و ملائکه غلاظ و شداد هیچ رحمی به آنان نخواهند کرد . آنان به رو به آتش کشیده خواهند شد. با شیاطین همنشین و رفیق خواهندشد . در غل و زنجیر بسته خواهند شد.
هر چه داد و فریاد کنند کسی جوابشان را نخواهد داد. اگر چیزی بخواهند حاجتشان برآورده نخواهد شد.این است حال کسی که داخل در آتش جهنم و دوزخ گردد.»

لباس های جهنمیان


لباس اهل جهنم یا قطعه هایی از مس و آهن گداخته و سرخ شده است و یا قطران است.
امام باقر (ع) می فرماید : « به اهل جهنم هفتاد جامه از آتش می پوشانند و کلاهی از آتش بر سرشان می گذارند.
جبرئیل هم به پیامبر اکرم (ص) عرض کرد که : اگر یکی از پیراهن و سرابیل اهل جهنم بین زمین و آسمان آویزان شود ٬ تمام اهل زمین از بوی بد و حرارت آن می میرند .پیامبر اکرم (ص) با شنیدن این حرف گریه کرد.۳ 

۱) حج/۱۹      ۲) ابراهیم / ۵۰ -۴۹
۳) اقتباس از بحار ٬ ج۸ ٬ باب النار

عذاب متکبران در آتش جهنم

 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

رسول خدا (ص) بر زنی که آتش در تنور روشن کرده بود و نان می پخت گذشتند ٬ این زن طفلی داشت که پهلوی خود نشانیده بود . همین که چشمش به آن حضرت افتاد عرض کرد : یا رسول الله (ص) شنیده ام شما فرموده اید : « خداوند مهربانتر است به بنده خود از مادر نسبت یه فرزند خود » ایا راست است ؟  فرمودند : بلی.
زن عرض کرد : مادر طفل خود را در این تنور نمی اندازد خدا چگونه بنده خود را به جهنم می برد ؟!
پس رسول خدا (ص) ینا کرد گریه کردن و فرمود : خدا با آتش کسی را عذاب نمی کند مگر اینکه تکبر کند و از گفتن « لا اله ال الله » پرهیز کند.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

وسعت بزرگی بهشت

 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

دوستان عزیز طبق قراری که ما با شما عزیزان داشتم موضوع زیبای بهشت را به این وبلاگ اضافه کردم٬ که این را به امام عصر حضرت امام مهدی (عج) تقدیم می کنم که طاووس اهل بهشت است.
منابع : ۱) بهشت و نعمتهای بهشتی از حیدر قنبری
          ۲) آرامش ابدی از علیرضا زکی زاده رنانی

خداوند خالق و آفریننده بهشت است در مورد بزرگی بهشت چنین می فرماید : « بشتابید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن ٬ آسمان ها و زمین است که برای پرهیزگاران آماده شده است. » ( آل عمران / ۱۳۳ ) مشابه این تعبیر در آیه ۲۱ سوره حدید نیز آمده است با این تفاوت که در آنجا گفته : آماده شده برای کسانی که به خدا و رسولش ایمان آورده اند اما اینجا گفته برای پرهیزگاران آماده شده و در آیه ۲۰ سوره انسان هم فرموده : « و هنگامی که آنجا را ببینی نعمتها و ملک عظیمی را می بینی. »
وقتی خود خداوند فرموده بزرگی بهشت به اندازه آسمانها و زمین است دیگر ما چه بگوییم.
در تفسیر این آیات آمده است که : مکان پایین ترین فرد بهشتی از لحاظ مقام و رتبه ٬ به اندازه هزار سال راه است و ملک و مقامش دائمی و زوال ناپذیر است و فرشتگان هنگام دخول ٬ اذن می گیرند و با سلام و تحیت بر آنان وارد می شوند و بهشتیان هر چه اراده کنند به آن دست می یابند.
همچنین در حدیثی آمده است که بوی بهشت از هزار سال راه به مشام می رسد و پایین ترین فرد بهشتی از نظر جا و مکان و امکانات به قدری است که اگر تمام جن و انس میهمان او شوند ٬ قدرت پذیرائی دارد و هر مقدار هم بخورند و بیاشامند چیزی از آن کم نمی شود.
خداوند کلید ورود بر بهشت عظیم و ملک کبیر را در هر دو آیه سوره آل عمران و حدید ٬ سرعت گرفتن و سبقت کردن بر مغفرت و آمرزش الهی دانسته است.۱
در اینجا دو سوال مطرح است : اول این که : این مقدار جا را انسان می خواهد برای چه؟
جوابش این است که : وقتی انسان در شکم مادر بوده اگر می گفتند بعد از این دنیایی است که به اندازه میلیاردها برابر اینجاست می گفت این مقدار جا را می خواهم برای چه ؟ اما وقتی به دنیا می آید هر مقدار زمین می خرد باز احساس می کند کم دارد. در بهشت نیز چنین است اما خداوند نخواسته انسان در آنجا حرص و ولع بورزد. لذا به قدری به او داده که سیر شود.۲
سوال دوم اینکه : اگر بهشت به اندازه همه آسمانها و زمین است پس جهنم کجاست ؟
جواب : چندین پاسخ برای این سوال داده شده یکی اینکه : عالم آخرت بسیار بزرگتر از عالم دنیاست و بهشت به اندازه آسمانها و زمین دنیاست و جهنم جدای از آن است. دوم اینکه : عالم آخرت مثل دنیا مزاحم هم نیست ٬ می شود یک جا برای کسی بهشت باشد و برای دیگری جهنم و هر دو کل عالم را گرفته باشند مثل اینکه موج رادیویی که صدای خوب و خوش و دلنواز پخش می کند کل دنیا را گرفته باشد و همزمان آن ٬ موج رادیویی دیگری هم که صدای خشن و وحشتناک پخش می کند باز دنیا را گرفته باشد و هیچکدام هم مزاحم دیگری نباشد.
در عین حال خداوند بهتر می داند که وضع بهشت و جهنم به چه ترتیب است.

۱) تفسیر نمونه ٬ ذیل سه آیه مورد بحث  -  بحار٬ ج۸٬ ص۱۲۰ .
۲)معاد آقای قرائتی٬ ص ۴۰۲.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بهشت شداد

 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین

حضرت هود (ع) در زمان پادشاهی شخصی به نام شداد ٬ زندگی می کرد و پیوسته او را دعوت به یکتاپرستی و ایمان آوردن به خدای یگانه می نمود.
روزی شداد گفت : اگر من ایمان بیاورم ٬ خدا به من چه خواهد داد ؟
هود در پاسخ گفت : جایگاه تو را در بهشت برین قرار می دهد و زندگی جاوید به تو خواهد بخشید .
شداد اوصاف بهشت را از هود پرسید . آن حضرت خصوصیاتی از بهشت را برایش بیان نمود . شداد گفت : این که چیزی نیست . من خودم می توانم بهشتی بهتر از آنچه تو گفتی ٬ تهیه نمایم !
به همین علت در صدد ساختن شهری برآمد که شبیه بهشت برین باشد.
یک نفر را پیش ضحاک تازی که خواهرزاده او بود فرستاد  - در آن زمان ضحاک بر مملکت جمشید ( ایران ) حکومت می کرد - و از او خواست که هر چه می تواند طلا و نقره فراهم سازد.
ضحاک بنا به دستور شداد ٬ هر چه توانست زر و زیور تهیه کرده و به شام فرستاد.
شداد به اطراف مملکت خویش نیز اشخاصی فرستاد و در تهیه طلا و نقره و جواهر و مشک و عنبر کوشش فراوان نمود و استادان و مهندسین ماهر برای ساختن شهر بهشتی آماده کرد و در اطراف شام ٬ محلی را که از نظر آب و هوا بی مانند بود انتخاب نمود . دستور داد که دیوار آن شهر را به بهترین اسلوب بساززند و در میان آن ٬ قصری از طلا و نقره به وجود آورند و دیوارهای آن را با جواهرات گوناگون بیارایند و در کف جویهای آن شهر ٬ به جای ریگ و سنگریزه ٬ جواهر بریزند . و درختهایی از طلا ساختند که بر شاخه های آن مشک و عنبر آویخته بود و هر وقت باد می وزید ٬ بوی خوشی از آن درختها در فضا منتشر می شد.
نوشته اند ٬ دوازده هزار کنگره از طلا که به یاقوت و جواهر آراسته بود ٬ بر گرد قصر او ساختند و پانصد سرهنگ داشت که برای هریک ٬ فراخور مقامش ٬ در اطراف قصر ٬ کوشک بلند مناسب با آن قصر تهیه نمودند و زنان بسیاری را از اطراف جمع نموده و در بهشت مصنوعی خود جای داد و از هر نظر وسایل استراحت و خوشگذرانی را فراهم کرد.
در مدت پانصدسال هر چقدر سیم و زر و قدرت بود ٬ برای ایجاد آن شهر بکار برده شد . تا اینکه یه شداد خبر دادند بهشتی را که دستور داده بودید آماده است.
شداد در محلی به نام « حضرموت » به سر می برد ٬ پس از اطلاع با لشکری فراوان برای دیدن آن شهر حرکت کرد ٬ وقتی به یک منزلی شهر رسید ٬ آهویی به چشمش خورد که پاهایش از نقره و شاخهایش از طلا بود . از دیدن چنین آهویی در شگفت شد و اسب از پی آن تاخت تا از لشکر خود جدا گردید.
ناگاه در میان بیابان ٬ سواری مهیب و وحشت آور پیش او آمد و گفت : ای شداد ! خیال کردی با این عمارت که ساختی از مرگ محفوظ می مانی ؟!
از این سخن لرزه بر اندام شداد افتاد. پرسید که : تو کیستی ؟
جواب داد : من عزرائیل هستم.
پرسید : با من چه کار داری و در این بیابان چرا مزاحم من شده ای ؟!
عزرائیل گفت : برای گرفتن جان تو آمده ام !
شداد التماس کرد که مهلت بده تا فقط برای یکبار باغ و بستان خود را ببینم ٬ آنگاه هر چه می خواهی بکن!
عزرائیل در پاسخ گفت : به من این اجازه را نداده اند و در آن حال شداد از اسب در غلتید و روحش از قالب تن جدا شد . و تمام لشکر او نیز با بلایی آسمانی از میان رفتند و آرزوی دیدار بهشت را به گورستان بردند.۱

۱) مثل آباد ٬ ج۲ ٬ ص ۵۱.

بعضی از دوستان می پرسن مگه می شه شداد ۵۰۰ سال عمر کند؟
باید بگم که بله ٬ در زمانهای قدیم میانگین عمر مردم خیلی بالا بوده ٬ مصداق آن را در حضرت نوح (ع) دیدیم. چیز دیگری که می خواستم بگم اینه که من تمام این مطالب را از منابع معتبر می نویسم.
متشکرم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دانلود فیلم و موزیک رایگان