۱۷۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۴ کار برای نجات میت از وحشت شب اول قبر

شب اول قبر

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: شدیدترین ساعات بر میت شب اول قبر است. این همان شب اولی است که او را دفن می کنند. اما چون تحیری دارد که هنوز خود را نیافته و نمی‌خواهد در آن قبر زندگی کند ترس دارد.

در توصیه‌های دینی ما اکیداً گفته شده که مراعات حالات اولیه‌ی میت را بکنید. که او خود را بیابد و در درک آن حالات و رفع سردرگمی و گیجی او را کمک بدهید.

۴ گام در همراهی با میت در شب اول قبر

۱ـ در قدم اول گفته شده که هنگام غسل آب داغ بر روی فرد نریخته و ادب بدن را حفظ کنید. در روایت داریم که با او مدارا کرده و مهربان باشید. چون شخص میت در آن جا حضور داشته و گمان می‌کند که همان بدن است. چه بسا زمانی که می‌خواهند او را چپ و راست کنند اذیت می‌شود. او مانند تنه‌ی درخت نیست که هر کاری خواستند بکنند و آب داغ هم بر روی او بریزند!

در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که خدا غضب می‌کند بر کسی که با مؤمن ضعیفی مدارا نمی‌کند. این میّت الان مؤمن ضعیف است و دست او از همه جا کوتاه بوده و کاری از او بر نمی‌آید بنابراین باید مراعات او را کرد.

۲ـ در قدم دوم گفته شده وقتی او را تشییع می‌کنید و به سمت قبر می‌برید، آهسته آهسته ببرید. با شتاب نبرده و ناگهان او را وارد قبر نکنید. چون او هنوز خود را نیافته و خیلی سخت است که بدن او وارد حفره شود.

امام صادق علیه السلام فرمودند که میّت را در چند قدمی قبر بر روی زمین بگذارید، چند لحظه صبر کنید. بعد بلند کنید و یک مقدار جلوتر ببرید، برای بار دوم بر روی زمین بگذارید. باز یک مقدار جلوتر ببرید و برای بار سوم همین کار را تکرار کنید. در آخر در کنار قبر بر روی زمین بگذارید، چون قبر وحشت‌های زیادی دارد. بگذارید آمادگی پیدا کند. برای بار چهارم او را بلند کنید و بدن را وارد قبر کنید.

چقدر خوب است افرادی که این آداب را می‌دانند و می‌خواهند این کارها را بکنند در موقع دفن زیارت عاشورا بخوانند. یا صدای قرآن و ذکر و صلوات بلند شود. ما نمی‌دانیم ارتباط آن چیست ولی فقط می‌دانیم که ذکر به میت کمک می‌کند که در شب اول قبر زودتر خود را بیابد.

۳ـ در قدم سوم گفته شده که وقتی اورا داخل قبر می‌گذارید تلقین همراه با تکان دادن بکنید.

یعنی شخصی که وارد قبر می‌شود میت را تکان داده و به او تفهیم کند که کجا است. به او بگوید توجه داشته باش، حواس خود را جمع کن و نترس. وقتی که دو ملک می‌آیند و از تو سؤال می‌کنند به آن‌ها این جواب‌ها را بده.

۴ـ در قدم چهارم گفته شده که وقتی روی قبر را پوشاندند، نزدیکان میت که او در زمان حیات با آن‌ها انس داشته و صدای آن‌ها برای او آشنا است در کنار او بمانند. یک بار دیگر از روی قبر و در قسمت بالای سر او را تلقین کنند. حضرت زهرا علیها السلام در وصیت خود به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که بعد از مرگ من بالای سر من بنشین.

به درستی که این ساعتی است که میت نیاز دارد که افراد زنده یک انسی با او داشته باشند. یک دفعه نرفته و او را تنها نگذارند. متأسفانه گاهی اوقات در این زمان برخی از افراد به زور بستگان میت را از سر قبر دور می‌کنند. درست است که امکان دارد برخی از بستگان خیلی بی تابی کنند ولی این بی‌تابی کردن‌ها در آن زمان باید به گونه‌ای باشد که بیشتر به درد فرد متوفی بخورد. یعنی انسان فقط نخواهد که غم خود را تخلیه کند. چند نفر از آشنایان او بمانند و این تلقینات را انجام دهند. این کارها قدم به قدم باعث می‌شود که فرد متوفی انس بگیرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

در زمان مرگ شرایط همه انسان ها یکسان است؟

انسان ها به هنگام مرگ و لحظات غم انگیز تشییع جنازه، حالت یکسان و یکنواختی ندارند، بلکه به تناسب ایمان و کفر و نیز شدت و ضعفی که در این زمینه دارند، حالات گوناگونی خواهند داشت.


مرگ قبر تابوت انسان

« و المرءُ فی سَکرَةٍ مُلهثَةٍ ، وَ غَمرَةٍ کارثَةٍ، و أنّةٍ مُوجِعَةٍ ، وجَذبَةٍ مُکرِبَةٍ ، و سَوقَةٍ مُتعِبَةٍ . ثم اُدرجَ فی أُکفانِهِ مُبلساً ، و جُذب مُنتقاداً بَسلِساً ، ثُمَّ أُلقِیَ علی الأعواد رجیع وصبٍ ، و نِضوَ سَقَمٍ ، تَحمِلُهُ حفدةُ الوِلدان ، وحشدةُ الاخوان ، الی دار غربته ، و منقطع زورته ، و َمُفرَدِ وحشته ... »1

 

شرح گفتار

بی تردید در دنیا حوادث تلخ و رنج آوری وجود دارد که هر یک به نوبه خود می تواند بار سنگینی از مصیبت را بر دوش آدمی نهاده و آینه ی دلش را از طوفان غم و غصه غبار آلود نماید.

در این میان آنچه از هر حادثه ای برای انسان ، تلخ تر و غم انگیز تر است، حادثه ای انکار ناپذیر مرگ است.

مرگ بگونه ای است که با آن کام وجود بازماندگان تلخ و خاطرشان آزرده می شود، چرا که آنها به اندازه ای به عزیز خود دل بسته اند که جدایی از او برایشان امری است غیر منتظره، که پذیرش آن به سختی در صفحه ی ذهنشان نقش خواهد بست.

اما این یک روی سکّه است، روی دیگر آن که از اهمیت والایی برخوردار است، خود میّت و احساساتی است که به هنگام مرگ و لحظاتی پس از آن به او دست می دهد، احساساتی برخاسته از جان که درک آن برای ما زنده ها امکان پذیر نیست.

امیر متقیان علی (علیه السلام) در فرازی از خطبه 83 نهج البلاغه صحنه غم انگیز مرگ وجان کندن را در قالب گفتار به زیبایی به تصویر کشیده و در این باره می فرماید: «انسان در حالت بیهوشی و سکرات مرگ، و غم و اندوه بسیار، و ناله ی دردناک، و درد جان کندن، با انتظاری رنج آور، دست به گریبان است.پس از مرگ او را مأیوس وار در کفن پیچانده، در حالی که تسلیم و آرام است، برمی دارند و بر تابوت می گذارند، خسته و لاغر به سفر آخرت می رود، فرزندان و برادران او را به دوش کشیده، تا سر منزل غربت، آنجا که دیگر او را نمی بیند، و آنجا که جایگاه وحشت است، پیش می برند...»

هنگامی که جنازه ی انسان را دفن می کنند، دو فرشته به نام نکیر و منکر نزد او می آیند، که صدایشان مانند رعد غرّنده، و چشم هایشان مانند برق خیر کننده است که زمین را با نیش های خود می شکافند، و پاهای خود را همراه با موهای خود به شدت بر زمین می کوبند و به سوی مرده می آیند

نکته ی حائز اهمیت پیرامون کلام امیر بیان علی (علیه السلام) آن است که انسان ها به هنگام مرگ و لحظات غم انگیز تشییع جنازه، حالت یکسان و یکنواختی ندارند، بلکه به تناسب ایمان و کفر و نیز شدت و ضعفی که در این زمینه دارند، حالات گوناگونی خواهند داشت. مطابق روایات معتبری که در این باره وجود دارد، انسانهای مومن و پرهیزکار، در این لحظات حساس، بسیار خوشحال و شادمان بوده، و از اینکه رخت از این جهان بسته و به دیار باقی سفر می نمایند، سر از پا نمی شناسند، چرا که دنیا برای آنها قفس تنگ و تاریکی بوده که بودن در آن، خاطرشان را آزرده و روح و جانشان را معذّب می ساخته است، و لذا مطابق روایاتی که از پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) در این زمینه وارد شده است، هنگامی که جنازه ی او را حرکت می دهند، صدا می زند که مرا زودتر به منزلم برسانید، و نیز هنگام غسل دادن در جواب فرشته ای که به او می گوید: آیا دلت می خواهی به دنیا بازگردی؟! می گوید: خیر، دیگر نمی خواهم به سختی و تعب دنیا برگردم.

اما در مقابل کافران و نیز گنهکارانی که عمری در مسیر ضلالت و گمراهی قدم نهاده اند و غرق در شهوت و هواپرستی دنیا بوده اند، از اینکه مرگ به سراغشان آمده، و قصد شکارشان را دارد بسیار خشمگین و ناراحتند، زیرا دنیا در منظرشان همچون کاخ زیبا و دلربایی بوده که در آن بزم عیش و شادی به راه انداخته، و به خیال خام خود از این طریق لحظات شیرین و لذت بخشی را برای خود دست و پا کرده اند، و لذا از مرگ که بساط عیش و نوش آنها را بر هم زده، و کاخ آرزوهایشان را ویران ساخته است، بسیار غمگین و هراسانند.

مرگ مرده قبر قبرستان

پرسش و پاسخ های عالم قبر

در موضوع مرگ و رخدادهای پیرامون آن، آنچه بر سختی و رنج فراوان این پدیده انکارناپذیر می افزاید، پرسش و پاسخ هایی است که انسان در عالم قبر با آنها مواجه می شود.

امیر متقیان علی (علیه السلام) در ادامه ی همین فراز از خطبه ی نورانی 83 به این مهّم پرداخته و در این باره به زیبایی فرموده است: «هنگامی که تشییع کنندگان بروند و مصیبت زدگان بازگردند، او را برای پرسش های حیرت آور، و امتحان لغزش زا، در گودال قبر می نشانند»2 با دقت در کلام امیر بیان علی (علیه السلام) می یابیم که موضوع پرسش و پاسخهای عالم قبر حقیقتی است که هیچ گونه شک و تردیدی در موردش روا نیست. در روایتی که از ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، امام صادق (علیه السلام) در این زمینه وارد شده است، آن حضرت می فرماید: «هنگامی که جنازه ی انسان را دفن می کنند، دو فرشته به نام نکیر و منکر نزد او می آیند، که صدایشان مانند رعد غرّنده، و چشم هایشان مانند برق خیره کننده است که زمین را با نیش های خود می شکافند، و پاهای خود را همراه با موهای خود به شدت بر زمین می کوبند و به سوی مرده می آیند.»3

البته چگونگی برخورد آنها با میّت، براساس میزان ایمان و انحراف او متفاوت خواهد بود، و آنها متناسب با وضعیت ایمان و عقیده ی میت با او رفتار خواهند نمود.

مطابق روایات فراوان، این دو فرشته هنگامی که به سراغ مرده می آیند، با طرح سوألاتی او را مورد بازجویی قرار داده و از این طریق است که نخستین دادگاه الهی پس از مرگ انسان، آغاز می شود.

اما اینکه آن دو فرشته  الهی از چه می پرسند و چه اموری را مورد بازجویی قرار می دهند، امری است که با مراجعه به گفتار پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) کاملاً واضح و روشن می شود.

به طور کل روایات موجود در این موضوع، حکایت از این دارد که از مواردی که در ذیل به آنها اشاره می شود، سوأل می کنند:

1- خدایت کیست؟ 2- پیامبرت کیست؟ و رهبر و امامت کدام است؟ 3- دینت چیست؟ 4- عمرت را در چه راهی صرف کرده ای؟ 5- اموالت را از چه راهی به دست آورده ای و در چه راهی به مصرف رسانده ای؟ 6- قبله ات کجاست؟ 7- کتاب آسمانی ات چه نام دارد؟ 8- نماز. 9- زکات. 10- روزه. 11- حج

 

مژده به شیعیان واقعی!

مطابق آنچه بیان شد، انسان پس از مرگ با حوادث هولناک و صحنه های غم انگیزی مواجه خواهد بود، حوادثی که هر یک به تنهایی می تواند به راحتی آرامش روحی آدمی را بر هم زده، و راحتی و آسایش را از او سلب نماید.

اما در این میان باید این مژده را به شیعیان واقعی امامان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) داد، که آنها در این باره ترسی به دل راه ندهند و با خاطری آسوده و خیالی راحت به حیات خویش ادامه دهند، چرا که خالق هستی به پاس ولایت پذیری و پیروی واقعی از امامان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) حساب آنها را از سایرین جدا نموده و با آغوشی گرم و محبّت آمیز از آنها استقبال خواهد نمود.

در حقیقت شیعه ی واقعی بودن، وسیله ای است نجات بخش که همچون پناه گاهی مستحکم و استواری می تواند آدمی را در گردنه های صعب العبور یاری رسانده و آنها را از خطرات کمر شکن عالم قبر و قیامت ایمنی بخشد. در حدیث معروف، رسول گرامی اسلام پرده از روی این حقیقت کنار زده، و در این باره به صراحت فرموده است: «مَثَلُ أهل بَیتی فیکم کمثل سفینة نوح فی قَومِهِ، مَن رکبها نجی و مَن تخلّف عَنها غَرِقَ.» 4

مثل اهل بیت من، در میان شما مردم همچون کشتی نوح در قومش می باشد کسی که سوار بر این کشتی شد نجات یافته و کسی که از آن جا بماند غرق شده است.

انسان در حالت بیهوشی و سکرات مرگ، و غم و اندوه بسیار، و ناله ی دردناک، و درد جان کندن، با انتظاری رنج آور، دست به گریبان است.پس از مرگ او را مأیوس وار در کفن پیچانده، در حالی که تسلیم و آرام است، برمی دارند و بر تابوت می گذارند، خسته و لاغر به سفر آخرت می رود، فرزندان و برادران او را به دوش کشیده، تا سرمنزل غربت، آنجا که دیگر او را نمی بیند، و آنجا که جایگاه وحشت است، پیش می برند...

بنابراین طبق فرمایش پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) دشمنان و مخالفین امر امامت و ولایت، در طوفان بلا، و مصیبت از کشتی حمایت اهل بیت محروم، و از عذاب و سختی های طاقت فرسای پس از مرگ در امان نخواهند بود.

 

گرز آتشین بر سر مخالف علی (علیه السلام)

مرحوم علامه طباطبایی از قول استاد برجسته خود «حاج میرزا علی آقا قاضی» داستان تکان دهنده ای را در زمینه سزای مخالفت با امامت علی (علیه السلام) را بیان می کند که ما در اینجا به گزیده ای از آن اشاره می کنیم: ایشان می فرماید: در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما مادری از دنیا رفت، به هنگام دفن آن ما در، دخترش درا ثر شدت علاقه ای که به مادر داشت فریاد می زد: «من از مادرم جدا نمی شوم»

بازماندگان هرچه تلاش کردند تا او را آرام کنند، نتوانستند، سرانجام تصمیم بر آن شد که او نیز همراه مادرش در قبر بخوابد. اما روی قبر را نپوشاندند، بلکه تخته ای روی آن قرار دادند تا هرگاه بخواهد از آن بیرون آید.

آن شب دختر کنار جنازه ی مادر در قبر خوابید، فردای آن شب به سراغ آن قبر آمدند تا از احوال آن دختر مطلع شوند، هنگامی که تخته را برداشتند، ناگهان دیدند تمام موهای سر او سفید شده است! از او سوأل کردند چرا این طور شده ای؟ در پاسخ گفت: آن شب درکنار جنازه ی مادر خوابیدم، ناگهان دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف من ایستادند، و یک شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول بازجویی از عقاید مادرم شدند مادر به آن سوألات پاسخ درست می داد. تا اینکه رسیدند به این پرسش که امام تو کیست؟ آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود، فرمود: «لَستُ لها بإمام» من امام او نیستم. آن مرد محترم امام علی (علیه السلام) بود.

در آن هنگام آن دو فرشته، چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه کشید، من در اثر وحشت و ترس زیاد، به این وضع که می بینید در آمدم...5

گر مهر علی به سینه داری خوش باش           ویرانه صفت، دفینه داری، خوش باش

روزی که شوند غرق یَمّ، ناخلفان           تو نوح صفت، سفینه داری خوش باش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عالم برزخ و تجسم اعمال

مطالب ذیل در مورد سفر به عالم برزخ است که مسافر این سفر، مشاهدات خود را بیان می دارد و در تأیید آنها متن عربی روایت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را هم در پاورقی کتاب می آورد که اینجا تنها به بیان مشاهدات این مسافر عالم برزخ که به نحوی ترجمه ی فارسی برخی عبارات حدیث شریف معراج است، بسنده می شود :
احوال بعضی از زنان مسلمان که در برزخ عذاب می شوند : (حدیث معراج در کتاب بِحارُ الأنوار، ج 8 ، ص 309 ، روایت 75 ، باب 24) :
1- زنانی که موهای سرشان را به نامحرمان نشان می دهند : آنگاه مرا به جایی برد که آنجا زنانی را دیدم که (آنها را) از موی سرشان آویزان کرده بودند در حالی که مغز سرشان می جوشید. از هدایت (راهنمای سفر) پرسیدم این زنان مگر چه کرده اند که ... ؟ فرمود : این عدّه از زنان، کسانی هستند که از نشان دادن موی سر خود به نامحرمان ابائی نداشتند. اینها با بیرون گذاشتن موی سر خود، در حالی که خداوند تبارک و تعالی به خاطر حفظ ارزش زن و امنیّت جامعه، حجاب را واجب نمود، امر الهی را زیر پا گذاشتند ... . ص 73 و 74
آیات مربوط به حجاب قرآنی و اسلامی که تنها مصداق آن چادر می باشد : آیه 59 سوره احزاب و آیه 31 سوره نور.

2- زنانی که شوهرشان را اذیّت می کنند : بعد از این ... مرا به نقطه ی دیگری برد که آنجا زنانی را نشان داد که (آنها را) از زبان های شان آویزان کرده بودند و از آب حَمیم در گلوی آنان می ریختند. گفت : این زن ها، زنانی بد خُلق و بد زبان بودند و با نیش زبانی که داشتند، شوهران شان را اذیّت می کردند ... . ص 76 امام صادق علیه السّلام فرمودند : مَلعُونَهً مَلعُونَهً إِمرَاَهٌ تُؤذِی زَوجُهَا وَ تَغمَه وَ سَعِیدَهً سَعِیدَهً إِمرَاَهٌ تَکرِمُ زَوجُهَا وَ لاَ تُؤذِیه وَ تُطِیعُهُ فِی جَمِیعِ اَحوَالِهِ (بحار الأنوار، ج 103، ص252، روایت 55، باب 4، نسخه ی بیروت) ؛ ملعون است ملعون است، زنی که شوهرش را آزار دهد و او را غمگین سازد و خوشخبت است خوشبخت است، زنی که شوهرش را احترام کند و او را نیازارد و در همه ی احوال از او اطاعت کند. ص 77

3- زنانی که شوهران شان را تمکین نمی کنند : در جایی دیگر از جهنّم زنانی را دیدیم که (آنها را) از پستان های شان آویزان کرده بودند. گفت : این ها را که می بینی، زن هایی بودند که بدون توجّه به خواسته های نفسانی شوهران شان به تمایلات آنها بی اعتنا بودند و این باعث به گناه افتادن شوهران شان می شدند و لذا هر وقت شوهران شان از آنها تمکین می خواستند، به بهانه ای مانع بودند. ص 77

4- زنانی که بدون اجازه ی شوهران شان بیرون می روند : در یکی دیگر از منازل جهنّم، زن هایی را دیدیم که (آنها را) از پاهای شان آویزان کرده بودند. گفت : این زن ها بدون اجازه ی شوهران شان به کوچه، بازار، خانه ی اهل فامیل و غیره رفته اند در حالی که شوهران شان راضی نبودند. پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند : فِیمَا اَوصِیَ بِهِ النَّبِیُّ صلّی الله علیه و آله و سلّم علیا لا َتَخرُج مِن بَیتِ زَوجِهَا إِلاَّ بِإِذنِهِ فَإِن خَرَجتَ بِغَیرِ إِذنِهِ لَعَنَهَا اللهُ وَ جِبرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ لاَ تُعطِی مِن بَیتِ زَوجُهَا شَیئاً إِلاَّ بِإِذنِهِ (بحار الأنوار، ج 103، ص257، روایت 2، باب 5، نسخه ی بیروت) ؛ پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند : زن نباید بدون اجازه ی شوهرش از خانه اش (خانه ی شوهرش) خارج شود و اگر بدون اجازه او خارج شد، خدا و جبرئیل و میکائیل، به او لعنت می فرستند و نباید بدون اجازه ی شوهرش، چیزی از خانه ی او به کسی عطا کند. ص 78 و 79

5- زنانی که آرایش می کنند و خودشان را به نامحرمان نشان می دهند : در ادامه، زنانی را دیدیم که گوشت بدن شان را می خوردند و آتش از زیر پاهای شان زبانه می کشید. گفت : اینها زنانی هستند که آرایش می کردند و بیرون از خانه به غیر از شوهران شان، (نامحرمان) آنها را می دیدند. این زن ها خود را با آرایش، زیبا جلوه می دادند تا نامحرمان ببینند و به گناه بیافتند. اینها کسانی هستند که بسیاری از خانواده ها را متلاشی کرده اند. اگر اینها خودشان را بَزَک نمی کردند و با حالت شیطانی بیرون نمی آمدند، مردان زیادی که دل به زندگی خانوادگی بسته بودند و به زن و فرزندان خود عشق می ورزیدند، از همسران خود دل سرد نمی شدند و (زندگی شان) به طلاق منجر نمی شد. اینها باعث نابودی بنیان خانواده ها شدند ... . زنانی که برای بیرون رفتن از خانه در جلوی آینه می ایستند و با وسایل آرایشی، سر و صورت شان را تزیین می کنند در حقیقت ظاهری که واقعی نیست، واقعی جلوه گر می شود و این پرده ای است باطل، که روی حقیقت می کشند و بیننده (دیگران)به خیال این که اینها زیبا یند، فریب می خوردند و به گناه می افتند ... . طبق شرع مقدّس اسلام، که دوری از نامحرم را برای زن و مرد مصونیت می داند و زینت زن را برای نامحرمان، حرام می داند ... و در غیر این صورت، زینت زنان برای شوهران شان ... در محیط خانه ی خود، عبادت محسوب می شود. ( البتّه تنها در محیط زناشویی). مردها نیز نباید نگاه کنند. حدیثی از امام صادق علیه السّلام است که ایشان فرمودند : النَّظَرُ سَهمٌ مِن سِهَامِ اِبلِیس مَسمُومٌ وَ کَم مِن نَظرَه اَورَثت حَسرَهً طَویلَه (بحار الأنوار، ج 101، ص40، روایت 46، باب 33، نسخه ی بیروت) ؛ نگاه (به نامحرم) تیری از تیرهای مسموم شیطان است و چه بسا نگاهی که حسرتی طولانی را به دنبال داشته باشد (و جسم و روح شخص را مریض می نماید و آرام آرام ایمانش را نابود می کند) . ص 79 - 81 (البتّه این نگاه در مورد هر دو طرف است یعنی مربوط به زن و مرد نامحرم، می شود. امّا با توجّه به زیبایی چهره ی زن، بیشتر هشدار به مرد است. و در مواردی هم در مورد نگاه زن و مرد محرم، نیز می باشد غیر از زن و شوهر و نگاه مرد به مرد و زن به زن نیز که از روی شهوت باشد، در مواردی شامل این روایت می شود که توضیحات بیشتر پیرامون نگاه کردن در رساله های توضیح المسائل آمده است.)

6- زنانی که به احکام شرع اهمّیت نمی دهند : از آن منزل به منزل دیگی از منازل جهنّم رفتیم و زنانی را دیدیم در حالی که پاهای شان را به دستان شان بسته بودند. مارها و عقرب ها به آنها هجوم آورده و آنها را نیش می زدند. گفت : بگذار کاملاً رفتار این زن ها را در دنیا شرح دهم تا بدانی مستحقّ عذاب اند. اینان زنانی بودند بی قید، یعنی به تکالیف شرعی اهمّیت نمی دادند. وضو می گرفتند تا نماز بخوانند امّا وضوئی بی طهارت می گرفتند و به نماز اهمّیت نمی دادند و آن را سبک می شمردند. گاهی می خواندند و گاهی نمی خواندند ... . لباس شان را تطهیر نمی کردند. غسل واجبی که به عهده شان بود، به جا نمی آوردند ( مثل غسل جنابت، غسل حیض و ... ) . زنانی کثیف و دور از نظافت بودند ... .ص 82 و 83

7- زنان زناکار که فرزندان حرام را به شوهرشان نسبت می دهند : برای دیدن احوال عدّه ی دیگری از زنان مسلمان که در جهنّم به سر می بردند، رفتیم . در آنجا زنانی را دیدیم که کر و لال و کور بودند و در جایگاهی از آتش قرار گرفته بودند. مثل کسی که او را در گودالی پر از آتش بیاندازند، در حالی که مغز سرشان از بینی بیرون می زد و بدن شان از جُزان و بَرَص، قطعه قطعه می شد. گفت : اینها زنانی زناکار بودند که فرزند حرام را که از زنا به دنیا می آوردند، به شوهرشان نسبت می دادند و می گفتند این فرزند فِراش توست. ص 84

8- زنانی که خود را به نامحرمان عرضه می کنند : مرا به منزلی برد که آنجا زنانی را دیدیم که با قیچی آتشین، گوشت بدن شان را از سر و پا و جاهای مختلف بدن، می بریدند و نعره ی صدای شان، گوش فلک را کر می کرد و کسی به فریادشان نمی رسید. گفت : این زن ها، زنان زناکار بودند و خود را برای مردهای اجنبی عرضه می کردند و حال، عذابِ لذّت زود گذر آن زمان را می بینند. ... و این عذاب، عذابی است که خودشان مهیّا کرده بودند. با این که خدا فرمود : وَ لاَ تُلقُوا بِاَیدِیکُم إِلَی التَّهلُکَهِ(سوره بقره ، آیه 195)؛ با دست خود، خود را به هلاکت نرسانید . با این حال، زندگی زود گذر دنیا را به زندگی ابدی آخرت ترجیح دادند ... . چقدر خداوند بزرگ فرمود : أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لاَّ تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ (سوره یس ، آیه 60 ) ؛ ای فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وی دشمن آشکار شماست . حالا این عذاب را که با ذرّه ذرّه ی لذّت های حرام بوجود آمده باید خریدار باشید و راه فرار و توبه دیگر، عالم برزخ نیست و راه توبه فقط در دنیا باز بود و بعد از مرگ هرگز . ص 86 – 88

9- زنانی که قوّادی می کنند : سپس زنانی را دیدیم که صورت و بدن شان می سوخت و أمعاء و أحشاء خودشان را می خوردند. گفت : این زن ها، زن هایی بودند که قوّادی می کردند. عرض کردم : قوّادی دیگر چیست ؟ گفت : قوّادی یعنی واسطه گری بین زن و مرد به صورت حرام ... اینها واسطه و دلاّل این کار بودند و زنان را می فریفتند و با مردها جمع می کردند. ص 89

10- زنانی که سخن چین و دروغ گو هستند : به جایی از جهنّم رسیدیم که در آنجا، عدّه ای را دیدیم که سر خوک داشتند و بدن الاغ و هزاران هزار از انواع عذاب ها را بر آنها وارد می کردند . گفت : اینها زنان سخن چین و نمّام و دروغ گو بودند و سخن این و آن را به نزد دیگری می بردند و دروغ می بستند. این زن ها با نقل سخن دیگران، ما بین مردم دشمنی ایجاد می کردند. ص 90 و 91

11- زنانی که خواننده و نوحه گر و حسود هستند : در یکی از منازل جهنّم، زنانی را دیدیم که صورت شان، شَکل سگ بود. از ناحیه ی پشت آنها آتش وارد می شد و از دهان شان بیرون می آمد و تازیانه های سهمگین ملائکه ی عذاب، هر لحظه بر سر آنها نواخته می شد ، نعره و صدای شان عالم را فرا گرفته بود. گفت : همین زن ها را می بینی، بارها و بارها، شنیدند که نباید صدای شان را نامحرم بشنود و همچنین شنیدند که با نامحرم بیش از حدّ ضرورت نباید صحبت کنند امّا گوش نکردند. تازه این زن ها برای نامحرمان، شعر و سرود می خواندند و هر لحظه که نامحرمان آنها را برای صدای خوش شان تشویق می کردند، سعی می کردند بهتر و بهتر بخوانند تا بیشتر محبوب واقع شوند. غافل از این که هر حرفی که خواندند، آتشی را برای خود بر افروختند. و بعضی از این زنان، صدای شان را ضبط می کردند تا علاوه بر مستمعین حاضر، دیگران هم استفاده کنند و چه بسیار جوانان دختر و پسر، که با (شنیدن) صدای اینها، مغلوب هوای نفس شده و برای همیشه گمراه شدند و وزر و وبال آنها نیز بر گردن اینها است.( هم خود این افراد گناه کار هستند و هم کسانی که باعث این گناه شدند) .آری این زنان، زنان رقّاص و خواننده بودند که برای نامحرم می خواندند. ص 92 و 93
هدایت گفت : تو را به جایی می برم که خیال نکنی هر چه عذاب است برای زنان مقرّر شده است. در ادامه ی این سفر به منازل دیگری جهنّم وارد شدند که به آنها اشاره می شود : 1- احوال ظالمین . 2- احوال کسانی که به نحوی به حاکم جَور کمک می کردند . 3- رباخواران معذّب . با شکم های بزرگ که از بزرگی شکم، قادر به حرکت نبوده و میخ کوب در زمین بودند. 4- احوال زناکاران . 5- لواط کاران . 6- شراب خواران . 7- حرام خواران . 8- عیب جوی هرزه زبان . 9- کسانی که اموال یتیم را به ناحق می خورند. 10- رشوه خواران و رشوه دهندگان و واسطه گران . 11- کسانی که نماز عشاء را نخوانند و ترک کنند. 12- یک لقمه نان به بی نماز، گناهش از کشتن هفتاد پیغمبر بیشتر است. 14- جایگاه منافقین . برای هر کدام از این موارد نیز عذاب هایی ذکر شده است . همچنین آیات و روایاتی هم آمده که در متن کتاب قرار دارد.
بعد وارد بهشت می شوند و منازلی از بهشت را نام برده از جمله منازل شهداء و مطالبی را پیرامون آنها بیان می دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

روایت امام صادق(ع) از مرگ

ازریلا
"امام صادق علیه السّلام مى فرمایند: یاد مرگ شهوات را در نفس مى میراند و مراکز روئیدن غفلت را نابود مى کند و قلب را به وعده هاى خدا، تقویت مى نماید و طبع را رقیق کرده و نشانه هاى هوى را مى شکند"
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

برزخ دریچه ای به بهشت و جهنم

در برزخ، آسمان هست و زمین هست چون عالَم صورت است، و موجودات و نفوس برزخیه اطلاع از دنیا دارند و از آسمانها و زمین مطلعند، البته حیات آنها در ملکوت آسمان و زمین است. و اما آن آیه مبارکه: «النارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوا وَ عَشِیا وَ یَوْمَ تَقُومُ الساعَةُ أَدْخِلُو´ا ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَد الْعَذَابِ؛ هر صبح و شام بر آتش عرضه می شوند و روزی که رستاخیز برپا شود (فرمان می رسد که) فرعونیان را در سخت ترین عذاب داخل کنید» (غافر/46) از چند جهت میتوان از آن استفاده نمود که راجع به عالم برزخ است نه عالم قیامت کبری:

اول از عنوان "غُدُو و عَشی" زیرا همانطور که ذکر شد در قیامت کبری، روز و شب نیست.

دوم از عنوان یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا زیرا که معنایش اینست که مشرکین را عرضه بر آتش میدارند، و معنی عرضه آن نیست که در آتش می افکنند، بلکه آنست که پهلوی آتش میبرند و در کنار آن قرار میدهند و آتش را به آنان می نمایانند بطوریکه لهیب و شعله آتش، آنانرا فرا نمی گیرد، ولیکن از حرارت آن اجمالاً به آنها میرسد و از منظره دهشتناک آن متألم و متأثر میگردند. بهشت و جهنمِ قیامتی در برزخ نیست بلکه راهروئیست برای قیامت و دریچه ایست برای آن. «یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إلَی الْجَنةِ وَ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إلَی النارِ؛ دری از برزخ بسوی بهشت، و دری از برزخ بسوی جهنم می گشایند و دریچه ای از عالم قبر به آن دو باز میکنند» (کافی ج3 باب المسأله فی القبر ص 240-236).

سوم آنکه در دنبال آیه میفرماید: «وَ یَوْمَ تَقُومُ الساعَةُ أَدْخِلُو´ا ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشدَ الْعَذَابِ». پس از آنکه هر صبح و شب بر آتش عرضه میشوند، این معنی ادامه دارد تا وقتیکه ساعت قیامت میرسد، در آن هنگام به ملائکه عذاب خطاب میشود که در حال، آل فرعون را در شدیدترین عذابی وارد کنید. پس معلوم میشود که قبل از قیامت، آنها در عذابی بوده اند که آن عذاب در درجه نهایت نبوده است و اینک آن عذاب غائی و نهائی به آنها میرسد. آن محل و عالمی که آل فرعون معذبند ـ نه به عذاب نهائی ـ آن را عالم برزخ گویند.

اما علت آنکه آیه: «لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکْرَةً وَ عَشِیا؛ و صبح و شام روزیشان در آنجا برقرار است» (مریم/ 62) اختصاص به برزخ دارد، آنستکه صبح و شب و تدریج زمان، از حرکت شمس و قمر و زمین یا فلک الافلاک و نسبت های خاصه بین آنها پیدا میشود، و یا از امتداد حرکت جوهریه که در باطن و ذات موجودات است پدید می آید؛ و در قیامت که آسمان و زمین نیست و أصلاً حرکتی نیست، بنابراین نسبت بین آنها نیز که از آن انتزاع زمان میشود وجود ندارد: «مُتکِـِینَ فِیهَا عَلَی الاْرَآئکِ لاَ یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَ لاَ زَمْهَرِیرًا؛ که در آنجا بر تخت ها تکیه زنند. در آنجا نه (گرمای) آفتاب بینند و نه سرما» (انسان/13).

و نیز میتوان برای اثبات و وجود عالم برزخ، به این آیه تمسک جست: «إِذِ الاْغْلَـلُ فِی ´ أَعْنَـقِهِمْ وَ السلَـسِلُ یُسْحَبُونَ * فِی الْحَمِیمِ ثُم فِی النارِ یُسْجَرُونَ؛ آن کسانیکه در آیات خدا مجادله میکنند و تکذیب کتاب خدا را می نمایند و به آنچه خداوند به پیامبرانش ارسال داشته است تکذیب میکنند، پس بزودی خواهند دانست، در زمانی که غلها و سلسله ها در گردنهای آنان آویخته شود و بسوی حمیم کشانده گردند و سپس در آتش، آتش زده شوند» (غافر/72و71).

 

حَمیم چیز گرم را گویند چون آب گرم، هوای گرم و امثال آن، و سَحْب به معنای کشاندن است، و سَجْر بمعنای آتش زدن است؛ سَجَرَ التنور یعنی تنور را آتش زد. و ثُم همانطور که ذکر کردیم بمعنای تراخی و انفصال است، یعنی پس از مدت و زمانی؛ و بنابراین معنای آیه اینطور میشود: «این افراد جدال کننده و تکذیب کننده، اول در هوای گرم و یا آب گرم کشانیده میشوند، و سپس در آتش افکنده و در آنجا آتش زده میشوند».

معلوم است که مراد از سحب در حمیم، عالم برزخ است که از گرمای آنجا ناراحتند، و مراد از سجر در نار، عالم قیامت است که در آنجا بتمام معنی الکلمه میسوزند و به کیفر نهائی میرسند و نیز میتوان به این آیه استدلال نمود: «حتی إِذَا جَآءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لاَ یُفَرطُونَ * ثُم رُدو´ا إِلَی اللَهِ مَوْلَاهُمُ الْحَق أَلاَ لَهُ الْحُکْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحَـسِبِینَ؛ تا چون زمانی که مرگ یکی از شما فرا رسد، جان او را فرشتگان قبض ارواح ما اخذ نموده و در این عمل هیچ کوتاهی نمی کنند، و سپس باز گردانیده شوند بسوی خداوند که مولای حق آنان است؛ آگاه باشید که منحصراً حکم بدست خداست و او با سرعت ترین حسابگران است» (انعام/62و61).

ثُم بمعنای فاصله است، این فاصله همان برزخ است. چون قیام مردم در مقام عَرْض در نزد پروردگار در عالم برزخ نیست، برزخ مانند دنیاست با تجردی بیشتر، که همان تجرد از ماده باشد؛ و قیام انسان در نزد حق و عالَم سؤال و میزان و حساب و مقام عَرْض، در عالم قیامت است که مقام قیامِ حقیقت نفس است به ذات خود و واقع خود، نه تنها به صورت و مثال خود. و لذا تعبیر به ثُم فرموده است: ثُم رُدوا. و نفرموده است: فَرُدوا، یعنی بین قبض روح فرشتگان و قیامت کبری فاصله ایست که پس از طی آن فاصله باید بسوی خدا که مولای حق است باز گردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دانلود فیلم و موزیک رایگان