سه چیز انسان را سنگدل می کند:

1-     بدون مشاهده چیز تعجب آوری ، خندیدن

2-     بغیر گرسنگی ، غذا خوردن

3-     بغیر ضرورت ، حرف زدن

چهار چیز انسان را از خندیدن باز میدارد:

یحیی بن معاذ (رض) فرمودند چهار چیز انسان را از خندیدن و خوشحال شدن باز می دارد

1-     فکر آخرت

2-     مشغله کسب رزق و روزی

3-     ندامت و غم بر گناهها

     4 - مبتلا شدن به مصائب
اجر (پاداش) هفت چیز بعد از موت نیز می رسد :

حضرت انس بن مالک (رض) می فرماید : ثواب هفت چیز بعد از مرگ نیز به انسان می رسد .

1-     حفر و بازسازی چاه و غیره (تا آنگاه که مردم از آن استفاده کنند به آنشخص که چاه را تعمیر نموده اجر و پاداش می رسد )

2-     تعمیر و بناء مسجد ( تا آنگاه که در آن نماز بخوانند پیوسته ثواب میرسد)

3-     چاپ و نوشتن قرآن ( تا آنگاه که تلاوت شود به او ثواب می رسد) قرآن را برای تلاوت به مسجد هدیه دادن نیز شامل این مزیت و ثواب خواهد بود .

4-     چشمه . تا آنگاه که انسانها و جانوران از آن استفاده کنند به او ثواب می رسد

5-     باغ تا آنگاه که موجودات از آن استفاده حاصل کنند به صاحب آنثواب می رسد

6-     اولا نیک به والدین به اندازه حسنات او اجر می رسد

7-     شاگرد نیک به استاد به اندازه حسنات او اجر می رسد .

سه حق اولاد بر والدین :

رسول الله(ص) فرمودند : اولاد سه حق بر والدین دارند :

1-     بعد از خلقت نوزاد نام خوبی که معنی خوبی داشته باشد بر او بنهند

2-     هنگامیکه به درک و فهم رسید او را قرآن یاد دهد.

3-     بعد از بلوغ همسری را به نکاح او در آورد.

با توبه گناهها به نیکی تبدیل می گردد :

حضرت ابوهریره (رض) می فرماید : " یکمرتبه بعد از عشاء من بهمراه (یعبارت دیگر) پشت سر رسول الله (ص) می رفتم که در مسیر راه زنی از من سوال کرد ای ابوهریره ! من مرتکب گناه بزرگی شده ام آیا هیچ راهی برای توبه موجود است؟ من درباره گناه از او پرسیدم گفت: من مرتکب عمل شنیع زنا شدم و در نتیجه آن بچه ای پیدا شد که آن بچه را بقتل رساندم . ابوهریره(رض) می فرماید : هنگامیکه درباره سنگین وزنی و بزرگ بودن گناه کمی تفکر کردم به او گفتم تو خودت را هلاک کردی و سبب هلاکت دیگری نیز شده ای دیگر گنجایشی برای توبه وجود ندارد . آن زن این را شنیده از ترس بیهوش شده و بر زمین افتاد من در هنگام رفتن در دل بسیار نادم بودم که در حضور رسول الله (ص) نظر داده بودم صبح خدمت آنحضرت (ص) رسیده تمام ماجرای دیشب را بازگو نمودم آنحضرت (ص) فرمودند : انالله و انا الیه راجعون ای ابوهریره ! تو خود نیز هلاک شدی و او را نیز هلاک کردی . مگر این آیه را بیاد نداشتی که :

( والذین لایدعون مع الله الها اخر و لا یقتلون لنفس التی حرم الله الا بالحق و لایزنون و من یفعل ذالک یلق اثاماO یضعف له العذاب یوم القیمه و یخلد فیه مهانا O الا من تاب و امن و عمل عملا صالحا فاولئک یبدل الله سیاتهم حسنت و کان الله غفورا رحیما)سوره فرقان آیه 70-69-68

(و بندگان پسندیده الله، کسانیند که با الله معبود دیگری را به فریاد نمی خوانند و رستش نمی نمایند و انسانی را که خداوند خونش را حرام کرده است . به قتل نمی رسانند مگر به حق و زنا نمی کنند . چرا که هر کس (یکی از) این (کارهای ناشایست شرک و قتل و زنا) را انجام دهد کیفر آن را می بیند .(و کسی که مرتکب یکی از گناه های نامبرده شود) عذاب او در قیامت مضاعف می گردد . و خوار و ذلیل جاودانه در عذاب می ماند . مگر کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد که خداوند (گناهان چنین کسانی را می بخشد) و بدیها و گناهان (گذشته) ایشان را به خوبیها و نیکیها تبدیل می کند و خداوند آمرزنده و مهربان است (و نه تنها که سیئات را می بخشد بلکه آنها را تبدیل به حسنات می نماید)

ابوهریره (رض) می فرماید: این را شنیده برای یافتن آن زن به جستجو پرداختم و در کوچه های مدینه راه می رفتم و می گفتم دیشب کدام زن بود که از من سوال کرد؟ بچه ها با دیدن این حالت گفتند : ابوهریره دیوانه شده است . مجدداً شب در همانجا آن زن را ملاقات نمودم و دستور رسول الله (ص) را ابلاغ نمودم که برای شما دروازه توبه باز است او از خوشحالی گفت : فلان باغ خود را به مساکین صدقه می کنم .

بعضی از اکابر می فرمایند : با توبه معاصی های مندرجه در کارنامه اعمال که تا حد کفر نیز باشد به نیکی تبدیل می شود . الله سبحانه و تعالی می فرمایند .

(قل للذین کفروا ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف) سوره انفال

ای محمد : به کافران بگو که اگر آنها توبه کنند تمام گناههای سابق آنها مورد عفو و بخشش واقع میشود.

کفر از بزرگترین گناههاست که با توبه عفو می شود واضح و حتمی است که گناههای کوچک دیگر با توبه یقینا مورد عفو واقع می شود .
قبل از نوشتن گناه برای انجام نیکی انتظار می شود :

بر شانه راست و چپ انسان دو فرشته مقرر است فرشته سمت راست شانه بر سمت چپ حاکم است .

هر گاه انسانی مرتکب گناهی می شود فرشته شانه چپ می خواهد آنرا بنویسد ولی آن فرشته دیگری آنرا منع می کند و می گوید تا پنج گناه نشده آنرا ننویس . بعد از گناه پنجم فرشته شانه چپ از فرشته دیگر جهت قید گناهها اجازه میطلبد باز آنرا منع نموده و می گوید صبر کن شاید عمل نیکی را انجام دهد انسان گناه می کند و آن فرشته مقرر بر شانه راست می گوید :نزد الله اصول اینست که در عوض هر نیکی ده برابر آن برایش قید می شود حال با انجام یک عمل نیک ده نیکی کسب نموده و پنج گناه دارد لهذا در عوض پنج نیکی ، پنج گناه مورد بخشش واقع می شود و من پنج نیکی دیگر را برایش می نویسم در این هنگام شیطان با صدای بلند فریاد سر می دهد که من چگونه بر انسان غالب می شوم.

فضیلت امت رسول الله(ص):

در امتهای سابق در نتیجه گناه چیز حلالی حرام قرار داده می شد و از جانب الله بر دروازه منزل و یا بر جسم آن شخص نوشته میشد که فلان بن فلان ، فلان گناه را انجام داده و توبه او اینست .

لیکن به طفیل و برکت حضرت نبی اکرم (ص) به این امت بسیار عزت داده شده است .و هیچ گناهی از امت را ظاهر نمی کنند و اگر بعد از گناه آن شخص نادم و پشیمان شود و در درگاه رب خویش توبه و استغفار نماید مورد عفو قرار می گیرد و هنگامیکه گناهکار بر گناه خود نادم می شود و می گوید : ای الله از من گناهی سر زده آنرا مورد بخشش خویش قرار بده الله تعالی می فرمایند : "بنده من گناه کرد و بعد فهمید که من ربی دارم که بر گرفت و عفو کردن گناه طاقت دارد لهذا من گناه این بنده را مورد عفو قرار دادم .

<< و من یعمل سوءا او یظلم نفسه ثم یستغفرالله یجدالله غفوراً رحیما>>(سوره نساء آیه 110)

(هر کس که کار بدی بکند یا ارتکاب معاصی بر خود ستم کند سپس از خدا آمرزش بطلبد خدا را آمرزنده(گناهان)و مهربان خواهد یافت)

اعزاز و اکرام توبه کنندگان از جانب رب العالمین :

الله تعالی توبه کنندگان را به چهار طریق اکرام می نماید .

1-     او را چنان از گناهان پاک می گرداند که گویا هرگز گناهی نکرده است

2-     الله تعالی با چنین اشخاصی محبت می نماید

3-     او را از شیطان حفاظت می فرماید

4-     قبل از ترک دنیا یعنی (قبل از موت) او را بی خوف و مطمئن می گرداند

هنگامیکه توبه کننده بر دوزخ می گذرد آتش بر او اثر نمی گذارد : خالد بن معدان رحمه الله می فرماید : هنگامیکه اهل توبه به جنت می رسند خواهند گفت : الله تعالی فرموده بودند برای به جنت رسیدن باید از روی دوزخ گذر کنیم به آنها گفته می شود شما از روی آن گذر کردید لیکن آنموقع جهنم خنک شده بود

ضمانت بهشت با شش چیز:

حضرت رسول الله (ص) فرمودند :

شما ضمانت شش چیز را بمن دهید من ضامن بهشت شما خواهم شد :

  1. همیشه راستگو باشد

  2. حتی الامکان بر وعده و قول خود عمل کنید

  3. در امانت خیانت نکنید

  4. شرمگاه خود را حفاظت کنید

  5. نگاه های خود را پائین بگیرید

6 . و با دستها از ظلم جلوگیری کنید
عیب جویی از مسلمان :

وعید عیب جویی از مسلمان:

ارشاد رسول الله (ص) است اگر مسلمانی بر مسلمانی دیگر عیب جویی نموده و او را شرمنده کند مانند آن است که خود آن بدی را انجام داده است و اگر هر کس مومنی را بخاطر جرم و گناهی بدنام کند یقینا قبل از مردن خود نیز به آن بدی مبتلا و بدنام می گردد . اعاذ نالله منه

فقیه ابواللیث رحمه الله می فرماید : مومن هرگز از روی قصد و اراده گناه نمی کند بلکه از روی غفلت مرتکب گناه می شود پس دگر عیب جویی و عیب گیری چه معنی دارد؟

گناه بوسیله توبه بطور کلی از بین می رود: حضرت ابن عباس (رض) می فرماید : هنگامیکه بنده ای گناهکار توبه حقیقی می کند الله تعالی توبه او را قبول فرموده تا آنجا که (بدستور الله تعالی) فرشته های کاتب و اعضاء گناهکار آن گناه را فراموش می کنند تا هیچکدام نتوانند گواهی بدهند . حتی که جای ارتکاب گناه از ذهن و یادشان می رود.

هنگامیکه الله تعالی بر شیطان لعنت نمود شیطان گفت : قسم به عزت تو تا آنگاه که بنده تو زنده باشد از سینه او خارج نخواهم شد . الله رب العزت فرمودند : قسم به عزتم ! در تمام مدت زندگی توبه آنها را قبول خواهم نمود .

نشانه قبولیت توبه :

از حکیم دیگری پرسیدند : آیا نشانه خاصی برای قبولیت توبه نمودن وجود دارد؟

فرمودند : بله چهار علامت دارد :

  1. از رفیقان بد دوری نموده و صحبت با نیکان را اختیار کند و پیوسته هیبت او در دل مردم قائم بماند

  2. از تمام گناهان پرهیز نموده و بطرف طاعت و فرمانبرداری مائل شود

  3. محبت دنیا را از دل خود بیرون راند و در فکر آخرت دردمند شود

  4. الله برای او ضمانت هر رزقی را که نموده از آن بی نیاز شده(بر آن قانع باشد) و مشغول اطاعت الله باشد

    برای اینگونه اشخاص رعایت چهار نکته بر عموم مردم لازم و ضروری است

  1. با او محبت کنند زیرا الله نیز به او محبت دارد

  2. برای او دعای استقامت و ثبات در توبه را بنمایند

  3. بخاطر گناهان گذشته بر او طعنه نزنند

  4. همنشینی او را اختیار نموده تذکره ، امداد و اعانت او را بکنند

سایه عرش الهی برای هفت دسته از مردم است

در قیامت آنگاه که جز سایه عرش الهی سایه دیگری وجود نخواهد داشت الله تبارک و تعالی به هفت گروه از مردم در زیر سایه عرش جایگاه عنایت می فرمایند .

1-     امام عادل (حاکم منصف)

2-     جوان عبادت گذار ( عبادت هر کسی مورد پسند الله می باشد لیکن رب العالمین عبادت جوان را بیشتر می پسندد)

3-     آن شخصی که پیوسته دلش معلق در مسجد باشد (و در فکر اوقات نماز باشد)

4-     آن دو شخصی که فقط برای رضای الله به یکدیگر محبت می ورزند

5-     آن شخصی که در تنهایی الله را یاد نموده و گریه کند( که این عمل اخلاص است)

6-     آنکس که چنان پنهان صدقه بدهد حتی بر خودش نیز معلوم نشود که چقدر صدقه نمود

7-     و آن شخصی که زنی جمیل و زیبا روی او را بطرف خود بخواند و او دعوت او را رد نموده و بگوید که از الله می ترسم

یا الله (به فضل خویش) تمام مسلمانها و به طفیل آنها این سیاه کار را به تمام این صفات مزین فرما و ما را مستحق سایه عرش خویش قرار بده آمین
طریقه راضی کردن والدین بعد از موت:

اگر والدین فوت نمایند به سه طریقه می توان آنها را راضی نمود .

1-     اولاد نیک و صالحی شوند زیرا که در (دنیا) هیچ چیزی به اندازه صالح بودن اولاد ، والدین را خشنود نمی کند.

2-     با وابستگان و دوستان والدین صله رحمی شود.

      3 - برای والدین دعا و استغفار نموده و صدقه بدهد.
علامتهای توبه:

بعضی از حکماء فرموده اند : مقبولیت توبه انسان از چهار چیز تشخیص داده می شود .

1 – زبان خود را از حرفهای بیهوده ، دروغ و غیبت بند نماید .

2- در دل خویش نسبت به کسی حسادت و عداوت نورزد

3- از همراهان و دوستان بد دوری جوید .

4- خود را برای موت (مرگ) آماده سازد با پشیمانی استغفار نماید و مشغول اطاعت الله باشد .

حضرت موسی (ع) :

مقوله حضرت موسی (ع) : جای تعجب است بر آن شخصی که بر آتش (جهنم)یقین می کند ولی باز می خندد و بر موت یقین دارد با این وجود خوشحال و شاداب است بر حساب یقین دارد ولی باز گناه می کند .همچنین جای تعجب است بر آن شخص با وجود اینکه بر تقدیر یقین دارد باز غمگین می شود دنیا و دگرگونیهای آن را می بیند باز بر دنیا اطمینان می کند و آن شخص نیز قابل تعجب است که بعد از یقین نمودن بر جنت عمل نیک انجام نمی دهد .

تاخیر نکردن در سه چیز

در سه چیز نباید تاخیر نمود :

1-     نماز ، آنگاه که وقتش فرا رسد (بعد از وقت مستحب ، تاخیر مناسب نیست)

2-     دفن میت (بعد از فوت هر چه زودتر میت را دفن کنند بهتر است )

3-     توبه بعد از گناه (اینکار را باید فی الفور انجام داد زیرا چنان نشود که موت قبل از توبه فرا رسد)

افسوس خوردن شیطان :

شیطان نیز افسوس می خورد: قول یکی از تابعین است آنگاه که گناهکار بعد از گناه ، توبه و استغفار می کند و بر آن نادم و پشیمان می شود بخاطر توبه و ندامت آن شخص ،  درجات وی بلند می شود و او مستحق جنت می گردد در این هنگام شیطان افسوس می خورد و می گوید کاش ! من او را برای این گناه ترغیب نمی دادم (تا مراتب بلند شدن درجات او را فراهم نمی کردم)

قصه ای عجیب :

پادشاهی از بنی اسرائیل تعریف غلامی را شنیده او را خواسته و برای خدمت خویش استخدام نمود روزی غلام پادشاه را خوشحال دیده و عرض کرد : شما در حق من خیلی خوبی می کنیدلیکن اگر روزی در هنگام داخل شدن به محل قصر مرا در حال شوخی با کنیز خود ببینید چه برخوردی با من خواهید داشت؟ پادشاه خشمگین شده و گفت : ای نالائق ! تو چگونه جرأت میکنی در مقابل من اینگونه حرف بزنی .

غلام گفت : جناب من شما را امتحان کردم من غلام چنان رب کریمی هستم که روزانه هفتاد مرتبه انجام گناه مرا می بیند ولی مانند شما بر من خشم نمی کند و مرا از خود دور نمی کند و روزی مرا بند نمی کند (بلکه با توبه گناهان را مورد عفو قرار می دهد) پس چرا درگاه او را ترک کنم و درگاه تو را اختیار کنم در حالی که من فقط تذکره تصور نافرمانی را نمودم حال شما اینگونه متغیر گشت ، با مشاهده لغزش و خطایی از من چه کیفیتی پیدا خواهی کرد؟ این را گفته و از آنجا رخصت نمود.

رحم بر اموات
حضرت رسول (ص ) فرمودند:
برمیت سخت تر از شب اول قبر نمی گذرد، پس برمرده های خودتان رحم کنید و صدقه برای آنها بدهید، و اگر چیزی پیدا نکردید که صدقه بدهید، یکی از شماها دو رکعت نماز برای او بخواند که در رکعت اول آن سوره حمد یک مرتبه و اَلهیکُم التَّکاثُر ده مرتبه و بعد از سلام بگو: (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمِّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبْرِ ذلِکَ الْمَیِّتِ فُلانِ بْنِ فُلان (اسم مرده را می بری. حضرت حق سبحانه و تعالی ، (بواسطه این عمل ) همان ساعت هزار ملک که با هرملک جامه و حله ای است را به سوی قبر آن میت می فرستد، و تنگی قبر بر آن مرده تا روز نفخه صور (قیامت ) وسیع خواهد شد. و خداوند متعال به خواننده این نماز به تعداد آنچه که آفتاب بر او طلوع کرده حسنات خواهد بخشید، و چهل درجه بالا به او عنایت خواهد کرد. (البته این نماز را بطور دیگر هم روایت کرده اند که دو رکعت است ، در رکعت اول بعد از حمد آیه الکرسی یکمرتبه و توحید دو مرتبه بخواند).
دروازه های جهنم

پیامبراکرم(ص) سؤال کردند: در آن دروازه ها چه کسانی خواهند بود؟ عرض کرد: درپایین ترین دروازه و طبقه جهنم منافقین، اصحاب مائده و فرعونیها خواهند بود که نام آن درجه هاویه است. دردرجه دوم که نامش جحیم است مشرکین خواهند بود. در درجه سوم در سقرصابئین(بی دینها، ستاره پرست ها) خواهند بود و در درجه چهارم ابلیس و تابعه دارانش خواهند بود که لظی نام دارد. در دروازه پنجم که حطمه نام دارد یهود و در دروازه ششم نصاری خواهند بود که سعیر نام دارد. بعد از آن جبرائیل خاموش شد. حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: چرا خاموش شدی در دروازه هفتم چه کسانی خواهند بود؟ جبرائیل(ع) با شرم و به سختی گفت: آن دسته ازامت شما خواهند بود که گناه کبیره کرده و بدون توبه بمیرند. رسول اکرم(ص) این را شنیده نتوانستند برداشت کنند بیهوش شده و افتادند(فدا ابی و امی) جبرائیل(ع) سر مبارک را درآغوش گرفتند. هنگامی که بهوش آمدند فرمودند: جبرائیل من درغم و پریشانی بزرگی مبتلا شدم. چگونه مگرازامت من نیز کسی در آتش انداخته می شود؟ عرض کرد: بله کسانی که گناه کبیره بکنند و بدون توبه بمیرند. رسول الله(ص) این را شنیده و گریه نمودند جبرائیل(ع) نیز با دیدن این حالت به گریه افتاد. بعد از آن پیامبرگرامی(ص) به منزل تشریف بردند و ملاقات با مردم را قطع و ترک کردند. فقط برای نماز بیرون می رفتند. بغیر حرف زدن با کسی گریه کنان نماز را شروع می کرد و در حالت گریه نماز را به پایان می رساند. روز سوم حضرت ابوبکر(رض) بردروازه حاضرشده سلام کرد و اجازه ورود خواستند ازداخل خانه هیچ جوابی داده نشد. گریه کرده و برگشتند. همین موضوع برای حضرت عمر(رض) نیزاتفاق افتاد ایشان نیزگریه کنان برگشتند. درهمین حال حضرت سلمان فارسی(رض) آمد به نیزجوابی داده نشد. بی قرار شد گاهی

احوال جهنمیان

جهنمی

چنان روزسختی خواهد بود که فرشته های مقرّب، انبیاء(ع) و شهداء برای نجات خود نگران می شوند. درباره چگونگی استعمال عمر، جوانی، کسب و خرج مال و عمل به علم ازهمگی سوال می شود. انسان درتلاش یک نیکی نزد پدر، بچه ها، مادر، زن و ... می رود لیکن ناکام و مأیوس برمی گردد.

ازحضرت انس(رض) روایت شده است که یکبارجبرائیل(ع) درحالی درخدمت حضرت رسول اقدس(ص) حاضرشد که ازخوف رنگ چهره اش متغیرشده بود. قبل ازآن هرگزبااین حالت نیامده بود. حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: جبرائیل امروزچه شده است؟ چرا رنگ چهره شما تغییریافته؟ عرض کرد: امروزچنان حالاتی ازجهنم دیده ام و آمده ام که اگرهرکس برآن یقین کند او آرامش و سکون حاصل نمی کند تا آنگاه که ازمبتلا شدن به آن خود را محفوظ نکند.

پیامبرگرامی(ص) فرمودند: جبرائیل(ع) کم و بیش برای ما نیزبیان کنید. عرض کرد پس بشنوید:

الله جهنم را پیدا کرد و تا هزارسال برآن آتش برافروختند تا جایی که سرخ شد آنگاه تا هزارسال دیگرآتش را شعله ورساختند تا آنجائیکه سفید گردید. پس ازآن تا هزارسال دیگرآتش را ملتهب ساختند تا جایی که آتش آن سیاه شد. رنگ فعلی شعله های دوزخ سیاه می باشد. قسم به الله اگربه اندازه سوراخ سوزن جهنم را بازکنند تمام عالم آتش می گیرد و خاک می شود. اگرلباسی ازلباس دوزخیها را بین زمین و آسمان آویزان کنند ازبدبویی و سوزش آن موت تمام عالم فراهم می شود. درقرآن تذکره سلاسل آمده است اگریکی اززنجیرهای آن برکوهی گذاسته شود آن کوه ذوب شده و زنجیرتا تحت الثری خواهد رفت. اگرکسی درمشرق جهنم عذاب داده شود ازسوزش و آزاروی لرزه براندام کسانی خواهد افتاد که درمغرب سکونت دارند. عذاب جهنم بسیاردردناک و گودی آن بی انتها، زیورآن ازآهن و آبش چرک جوشیده شده می باشد و لباس اهل جهنم ازآتش است. جهنم هفت دروازه دارد. ازهردروازه عبور زن و مرد معلوم است. رسول الله(ص) سؤال فرمودند: دروازه های آن مانند دروازه ها و مکانهای این دنیا هستند؟ عرض کرد: نخیربلکه پایین و بالای آن نیزبازاست مسافت میان دو دروازه هفتاد سال است هردروازه از دروازه دیگر هفتاد برابر گرمتراست. دشمنان الله را دستگیرکرده به طرف دروازه ها می برند هنگامیکه به دروازه ها خواهند رسید استقبال آنها را با طوق و زنجیرمی کنند. زنجیر را از دهان داخل کرده و از مقعد بیرون آورده می شود و همچنین پاهایشان را نیز می بندند.

همراه هریک شیطان او نیزخواهد بود در عین حالی که روی و پیشانی آنها را بر زمین می کشند فرشته ها آنها را با چکش های آهنی می زنند و آنها را به جهنم پرت می کنند و هرگاه از ترس عذاب اراده خروج ازجهنم را بکنند باز بدانجا انداخته می شوند.

مخلص کیست ؟
چه کسی مخلص است ؟ کسی از بزرگی پرسید که مخلص کیست؟ فرمود : «مخلص آن شخصی است که نیکیهای خود را آنگونه بپوشاند همانطوری که بدیهای خود را می پوشاند» عرض کرد : غایت و انتهای اخلاص چیست ؟ فرمود: «اینکه تعریف کردن از جانب مردم را پسند نکند »
ریاکاری
ریاکاری شرک اصغر است : رسول الله (ص) فرمودند : مردم بزرگترین خوف من برای شما درباره شرک اصغر است . صحابه (رض) عرض کردند: شرک اصغر چیست ؟ فرمودند : ریاکاری روز قیامت به ریاکارها گفته خواهد شد بروید نزد کسانی که در دنیا برای آنها اعمال انجام داده  بودید اگر آنها چیزی برای دادن داشته باشند ثمره اعمال خود را از آنها بگیرید .

مثال ریاکار : مقوله حکیمی است ، ریاکار مانند آن شخصی است که کیسه خود را بجای پول ، از سنگریزه ها پر کرده باشد برای او هیچ فایده ای ندارد سوای اینکه مردم کیسه پر شده او را ببینند و فکر کنند که او پولدار است لیکن آنچه در کیسه است هرگز حاجت آن شخص را برآورده نمی سازد بدین صورت کسانی که ریاکار را ببینند او را نیکوکار و با تقوا خواهند دانست لیکن نزد الله به اعمال شخص ریاکار پاداشی نمی رسد .

راه بهشت :

بهشت

توصیف بهشت در قرآن
در قرآ ن آمده است که : هرکس کار خطای  بکند به خاطر آن کارش مجازات خواهد شد و او کس

دیگری را غیر از خدا، به عنوان حامی و یاور نخواهد داشت.
هدف نهایی هر مسلمانی رسیدن به بهشت است . با توجه به تمام جوانب غیر مشهود، بهشت ، فقط از طریق
شبیه سازی ذهنی امکان تصورش وجود دارد. اما باید توجه داشت که حقیقت بهشت ، در فراسوی توصیف
زبان و اندیشه هر انسانی است و خداوند سبحان الله و تعالی ، آ ن را برا ی بندگانش فراهم آورده است ( آنچه
که ، هیچ چشمی نمی تواند نمی بیند و هیچ گوشی نمی تواند بشنود و هرگز در قلب انسان به وقوع نپیوسته
البخاری در کتابش می گوید این سر منزل ابدی ، به آنچه در « کتاب البخاری ، مسلمان و دیگران » .( است
لذت های مادی و معنوی که توصیف شده ، محدود نیست ، زیرا بهشت شامل تمام ارواح انسانی در طول زمان
می شود و سرانجا م بزرگترین و کامل ترین لذت های فوق تصور است یعنی درک حضور و قرب انسان به
خالق .
حال سؤال این است که چه کسانی وارث یک چنین خیر و برکتی هستند؟ و ارواحی که ارزش چنین
پاداشی را دارند کدامند؟ یک باور عمومی در بین مسلمانان وجود دارد مبنی بر اینکه: هر کسی اقرار کند یا
به زبان بیاورد وارد بهشت می شود. اما این شهادتین چیزی بیشتر از یک بیان « لا اله الا الله محمد رسو ل الله »
لفظی است ، این یک عهد است ، عهدی که باید تکمیل شود، این عهد دارای شرایط و لوازمی است که بر
تمامی جنبه های زندگی تأثیر می گذارد، این عهد متمرکز بر اقتدار فرد است یعنی آن چیزی که حقیقتاً
رفتار و کردار ما را در اختیار خودش می گیرد.
اعراب قریش که از ادای این کلمه امتناع می کردند به این دلیل بود که کاملاً التزامش را درک
می کردند. اما امروزه ، مسلمانان هر روز چند بار آن را تکرار می کنند، بدون اینکه هیچ فکری در خصوص چگونگی عمل به آن داشته باشند. رفتارشان ، عملشان و شیوه زندگیشان به چیز دیگری که کاملاً متفاو ت با
عبارت شهادتین است ، شهادت می دهد و همچنین آنها بهشت را استثناء میکنند.
در قرآن ، الله آگاه هست از آنچه که مقابل رضای اوست . به عنوان مثال در مذاهبی مانند یهودیت و
مسیحیت پیروانش به اشتباه ادعا می کنند خداوند آنها را بر دیگران برگزیده است و بهشت تنها متعلق به
آنهاست .
در قرآ ن آمده است که : هرکس کار خطایی بکند به خاطر آن کارش مجازات خواهد شد و او کس
دیگری را غیر از خدا، به عنوان حامی و یاور نخواهد داشت. اما، امروزه بسیاری از مسلمانان خودشان را به
عنوان افراد برگزیده در نظر می گیرند در حالیکه فرمان های پروردگارشان را نادیده می گیرند و پشت
می کنند به سنت پیامبرشان ( ص ) و به یک زندگی دنیوی دور از برکات قانون الهی پافشاری می کنند و شاید
تا جایی پیش بروند که جنبه های یقینی آن قانون را انکار کنند.
آداب و سنن ، دنیا گرایی، نظامهای اجتماعی ساخته دست بشر، رهبران و حتی تعهداتشان را با خداوند
یکتا شریک می کنند یا به عبارتی برای خداوند شریک قائل می شوند.
پاداش بهشت ، بسیار عظیم است . خدائی که بهاء داشته باشد، بهای واقعی نیست ، بهای واقعی بهشت ، بهایی
است که با فرمانبرداری از خداوند و پیامبرش ثابت می شود. قرآن می فرماید : آن کسانی که آخرت را
می خواهند و در آ ن جهت تلاش می کنند اینان معتقدانی هستند که خداوند از تلاششا ن قدردانی می کنند .
سوره 17 ، آیه 19
در هر حال ، ما باید بازگشت به قرآن داشته باشیم نه به راحتی یک روش احساسی و آکادمیک ، بلکه با
حس فراگیری برای فرمانبرداری و اطاعت ، باید درک کنیم که رضایت خداوند از ما در چیست ؟ و بعد
آنگونه شویم که مورد رضای خداوند است و.... این راه بهشت است .
منظرهولناک قیامت

اسرافیل(ع) صوردردهان دارد منتظراست تا هروقت حکم ازجانب الله برسد درآن بدمد. ازدمیدن اسرافیل درصورتمام عالم زیرو رو می شود درمخلوقات یک نوع بیقراری عجیب و غریبی پیدا می شود حضرت اسرافیل دوباره درآن صورخواهد دمید تمام عالم فنا می شود سوای چند فرشته هیچ مخلوقی باقی نمی ماند. الله تعالی به ملک الموت می فرماید: کدامیک ازمخلوق ها باقی است؟ او عرض خواهد کرد: جبرائیل، میکائیل، اسرافیل، حاملین عرش و من. سپس به ملک الموت حکم می شود که روح آنها را نیزقبض کن چنانچه روح همه آنها را نیزقبض می کند و بغیرازملک الموت هیچ مخلوقی باقی نمی ماند. الله تعالی به ملک الموت می فرماید: حال چه کسی باقی است؟ عرض خواهند کرد سوای شما فقط من باقی مانده ام. حکم می شود ملک الموت! سوای من همه باید فنا شوند لهذا تو نیزبمیر. چنانچه میان جنت و جهنم عزرائیل خود روح خود را نیز قبض خواهد نمود و چنان فریادی سر می دهد که اگرآن وقت مخلوقات زنده می بودند از شدت آواز و فریادش همه می مردند. آنگاه عزرائیل خواهند گفت: اگرمن می دانستم وقت موت انقدر دردناک و رنج آوراست روح مومنان را به نرمی قبض می کردم.

سوای الله ربّ العزّت کسی باقی نخواهد ماند آنگاه الله تعالی می فرماید: پادشاهان و شاهزادگان کجا هستند؟ ظالمان کجا رفته اند؟ برسراولاد آنها چه آمده، آن مردمی که به من کفرمی ورزیدند کجایند؟ ولمن الملک الیوم؟ امروزحکوت دردست کیست؟درحالی که تمام عالم نابود شده چه کسی جواب خواهد بود؟ بدین خاطرخود الله می فرمایند: ولله الواحدالقهّار؟ امروزحکومت فقط شایان و متعلق به حق تعالی است که درذات یکتا و درصفات بی همتا و صاحب قهرو غضب است. بعد ازآسمان آبی می بارد و جسم مردم مانند نباتات اززمین خارج می گردد. مجددا الله تعالی اسرافیل، جبرائیل و میکائیل را زنده می کند اسرافیل(ع) برای بارسوم درصورمی دمد که تمام مخلوقات زنده می شوند (قبل ازهمه حضرت رسول اقدس(ص) زنده خواهند شد) تمام مردم برهنه خواهند بود و دریک میدان عظیم الشأن جمع خواهند شد. الله تعالی به طورکلی بطرف مخلوقها توجه نمی فرماید و برای آنها دستوری صادرنمی فرمایند مخلوقها آنقدرگریه می کنند که اشک چشم هایشان پایان می پذیردو بجای آن خون ازچشمها سرازیرمی شود آنقدرعرق خواهند کرد که عرق بعضیها تا دهان نیزخواهد بود. درهمین دوران مردم برای سفارش شروع شدن حساب نزد انبیاء(ع) خواهند رفت. بعد از انکارانبیاء درآخرهمگی نزد حضرت رسول اکرم(ص) خواهند رفت و ایشان شفاعت خواهند نمود آنگاه حساب و کتاب شروع می شود.فرشته ها صف بندی کرده و بلند خواهند شد به انسان ها گفته خواهد شد به انسانها گفته می شود هعمال همه درصحیفه ها درج است هرکس اعمال نیک را درصحیفه خود ببیند شکر الله را ادا کند و درکارنامه هرکس اعمال بد قید شده باشد او خود را ملامت کند. علاوه از انسان ها و جنّات، ضمن وصول حقوق و بدله سایرجانداران ازیکدیگر، آنها را نابود ساخته و به فنا می سپارند. حسابرسی انسانها وجن ها شروع می شود. عوض و حق مظلوم ازظالم گرفته می شود جریمه آنها پول و ریال نیست بلکه نیکی های ظالم به مظلوم داده می شود و هنگام تمام شدن نیکیها اگرحقی برگردن ظالم باقی باشد گناهای مظلوم را برسروگردن ظالم می گذارند حتی شخصی که نیکیهای فراوانی انجام داده ولی آنجا یک نیکی نیزبرایش باقی نمی ماند ظالم را به جهنم و مظلوم را به جنت می فرستند.

عذاب قبر

عذاب قبر

قبرمومن:

هنگامی که مومن را در قبر می گذارند قبر او هفتاد گز وسیع می شود فرش مخملی پهن کرده و عطر خوشبو بر او می پاشند. قبر مومن را ایمان و قرآن روشن و نورانی می سازد و او را مانند عروس می آرایند تا آنگاه که محبوب وی او را بیدار نماید.

قبرکافر:

قبر کافر را آنقدر تنگ می کنند تا آنجا که پهلوها و ستون مهره هایش درهم فرو می رود و ماری به ضخامت گردن شتر بر او مسلط می شود که گوشت او را می خورد و فرشته های کرولال او را با چکش می زنند و صبح و شام اورا در آتش می سوزانند.

هشت چیز برای حفاظت از عذاب قبر:

فقیه ابواللیث(رح) می فرماید: برای حفاظت از عذاب قبر عمل بر چهار چیز و پرهیز از چهار چیز دیگرضروری است. آن چیزهایی که عمل برآنها ضروری است عبارتند از:

1.    پایبندی به نماز

2.    کثرت صدقه

3.    تلاوت قرآن

4.    کثرت تسبیحات

این چیزها قبر را روشن و وسیع می کنند.

آن چیزهایی که پرهیز از آنها ضرورت دارد عبارتند از:

1.    بازی و لغویات در نماز

2.    هنگام تلاوت قرآن حرفهای بیهوده زدن

3.    جماع کردن در حالت روزه

4.    خندیدن در قبرستان

یک واقعه عبرت آموز:

تعدادی مردم نزد حضرت ابن عباس(رض) آمدند و گفتند که یک همراه ما فوت کرده و ما برای دفن کردن او قبر کندیم اما در آن مارسیاهی بود. برای بار دوم و سوم قبرهای دیگری کندیم در آنها نیز همان مار موجود بود. حال ما چه کار کنیم؟ فرمودند: در یکی از آن قبرها او را دفن کنید این مار نتیجه یکی از عمل هایش می باشد اگردر تمام دنیا برای وی قبر بکنید بازدرهرقبری مارخواهد بود.

چنانچه آنها اورا دفن کرده و به منزل مرده رفته و حالات او را اززنش سوال کردند. زن مرده گفت: او تجارت غله می کرد روزانه برای خوردن ازکیسه غله بیرون می آورد و به اندازه آن سنگریزه و خش و خاشاک در آن مخلوط می کرد. (ماردرون قبرنتیجه این عمل وی بوده.)

آواز و هشدار زمین به انسان:

زمی روزانه پنج مرتبه ندا سر می دهد:

1.    ای انسان! تو برپشت من راه می روی یک روز داخل شکمم خواهی آمد.

2. ای انسان! تو بر روی پشت من چیزهای مختلفی می خوری درشکم من حشرات تئ را خواهند خورد.

3. ای انسان! تو برروی پشت من میخندی بزودی داخل شکم من گریه خواهی کرد.

4. ای انسان! تو بر روی پشت من خوشنود هستی فردا در داخل شکم من غمگین خواهی شد.

5. ای انسان! تو بر روی پشت من گناه می کنی درحالیکه بزودی درداخل شکم من سزا داده می شوی.

قصه ای عبرت آموز:

عمربن دینار(رح) می فرماید: خواهرشخصی درمدینه فوت کرد او را دفن کرده، به خانه برگشت و فهمید که کیسه پول خود را هنگام دفن خواهرش درقبرجا گذاشته است بهمراه شخصی دیگربه قبرستان رفته و قبررا کندند تا کیسه را یافتند. برادرمرده به همراه خود گفت: کمی دیگرنیزقبررا بکن تا ببینم خواهرم درچه حالتی به سرمی برد. قبررا بیشترحفرنموده، دیدند که قبرپرازشعله های آتش است زود قبررا پرکرده و چگونگی احوال و اعمال خواهرخود را ازمادرش پرسید، مادرش به او جوابی نداد لیکن بعد با اصرارپسرش گفت: خواهرشما در نمازها سستی می کرد و نمازها را در اول وقت نمی خواند و خوب وضو نمی گرفت و شب هنگامی که مردم می خوابیدند در پشت دروازه حرف های مردم را گوش می داد تا برای دیگران بیان کند. بهمین درخاطرقبرعذاب داده می شود.

داد و فریاد مرده:

حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: هرمرده ای چنان فریادی سرمی دهد که اگرانسان زنده ای صدای او را بشنود بیهوش می شود و به جزانسان هرموجودی صدای او را می شنود. اگرشخص مرده نیکوکارباشد به کسانی که او را به قبرستان حمل می کنندمی گوید زود مرا بدان جا ببرید اگرشما آنجا را می دیدید حتما در بردن من بدان جا عجله می کردید. ولی اگرشخص مرده بدکارباشد خطاب به مردم می گوید مرا بدان جا نبرید اگرشما آنجا را می دیدید هرگزمرا به آنجا نمی بردید. بعد ازدفن دو فرشته سیاه رنگ با چشمان آبی خواهند آمد لیکن وقتی ازجانب سرمی خواهند او را عذاب دهند نمازآنها را بازمی دارد و می گویند ازاینجا نیایید زیرا که این شخص ازخوف این قبردرنمازمشغول می بود. ازجانب پاها اطاعت والدین مانع می شود، ازجانب راست صدقه و ازجانب سمت چپ روزه آندو فرشته را ازآزار رساندن به شخص مرده بازمی دارند.

زندگی این دنیا چند صباحی بیش نیست ودراین موقع زندگی و تندرستی باید برای قبرو حشرعملی انجام داده شود وگرنه بعد ازموت انسان درقبرقادربه انجام هیچکاری نیست. حتی اگربخواهد یک مرتبه کلمه شهادت و تسبیحی را بخواند به او اجازه داده نمی شود زندگی دنیا مانند راس المال(اصل سرمایه) است که با وجود آن انسان قادربه انجام هرکاری می باشد همانطوری که با تمام شدن اصل سرمایه تجارت دشوارمی شود.

با پایان یافتن زندگی نیزانجام دادن هرعملی غیرممکن می شود(دنیا جای اعمال است، حسابی نیست و آخرت جای حساب است اعمالی درکارنیست) امروزهنگام محنت و کسب و کاراست لیکن انسان غفلت می ورزد و فردا انسان خواهش انجام کاری می کند لیکن وقت تمام می شود.         ( فاعتبروا یا اولی الابصار)

 

موت و شدت آن

سختی موت نوعی نصیحت و عبرت است:

حضرت حسن(رض) می فرماید:

حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: سختی موت برابر سیصد ضربه شمشیر دردناک می باشد و نیز فرمودند: که سختی و شدت موت برای امّت من، نصیحت است.

پنج چیز را قبل از پنج چیز دیگر غنیمت بدانید:

از حضرت میمون بن مهران(رح) روایت شده است که حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: پنج چیز را قبل از پنج چیز دیگر غنیمت بدانید:

1.    قدر جوانی را قبل از پیری

2.    قدر تندرستی را قبل از بیماری

3.    قدر فراغت را قبل از مشغولیت

4.    قدر مالداری را قبل از محتاج شدن

5.    قدر زندگی را قبل از موت

آن عبادت و محنتی که در زمانه طلقت و جوانی امکان پذیر است در هنگام پیری تصور آن نیز مشکل است و همچنین اگر در جوانی به کسالت و معصیت عادت شود، تبدیل آن در آغاز پیری بی نهایت دشوار خواهد شد. تندرستی، بسیار با ارزش است که ارزش آن هنگام بیماری معلوم می شود بنابراین اوقات تندرستی را ضایع کردن، خسارتی جبران ناپذیر است.

شب هنگام فرصت مناسبی برای مشغول شدن در ذکر و عبادت است که اگر آن را به هدر گذرانیم در روز به خاطر مشاغل دنیا برای تجدید ایمان و اعمال کمتر فرصت یافت می شود.

فصل زمستان برای مومن غنیمت است:

((الشّتاءُ غنیمة المومن طال لیله فقامه و قصر نهاره فصامه))

« فصل زمستان برای مومن بسیار غنیمت است که شب آن دراز و طولانی است، مومن در آن عبادت می کند و روز آن کوتاه است که مومن در آن روزه بگیرد.»

(در شبهای فصل سرما عبادت کردن و در روزهای آن روزه گرفتن از فصل های دیگر آسان تر است.)

و نیز فرمودند:

(الیل طویل فلا تقصره بمنامک والنهار مضیئیٌ فلا تکدره با ثامک)

« شب دراز و طولانی است آنرا با خواب خود کوتاه مکن و روز روشن است آن را با گناهان خود تاریک مکن »

الله جل سبحانه هرچه را که به تو داده بر آن قناعت کن و راضی باش و اگر قناعت و رضا حاصل شد آن را غنیمت دان و شکر الله را ادا کن، و به مالی که نزد دیگران است چشم طمع مینداز.

در زندگی انسان، قادر به انجام هر عملی است و بعد از موت انسان قادر به انجام هیچکاری نیست بنابراین زندگی را غنیمت بدان و هرچه که باید انجام بدهیم، انجام بده.

شاعر عارف چه خوب گفته:

      به کودکی بازی، به جوانی مستی 

                              به پیری سستی، خدا را که پرستی؟

قبر، یا باغچه ای از جنت یا گودالی از جهنم است:

حضرت رسول الله(ص) فرمودند: قبر(برای مومن) باغچه ای ازجنت یا(برای کافر) گودالی ازجهنم است لهذا موت را به کثرت یاد کنید که بر خواهشات نفسانی شما آب می پاشد.

مثال موت:

حضرت عمر(رض) به حضرت کعب(رض) فرمودند: کمی حالت موت را بیان کن فرمودند: موت مانند درخت خارداری است که آن را داخل شکم انسان می کنند و هریک از خارها پیوست رگ و ریشه انسان می گردد و بعد انسان نیرومندی آن را به زور بیرون کشیده و آنگاه درخت، گوشت و پوست انسان را خورده و بیرون بیاید حالت موت نیز بدین شکل می باشد.

باید سه چیز را فراموش نکنیم:

از بزرگی روایت شده است که گفته اند، هر آدم فهمیده ای باید سه چیز را فراموش نکند:

1.    فنا شدن دنیا و حالات آن

2.     موت

3.    آن مصیبت هایی که انسان از آنها در امان نباشد.

قدر چهارچیز را چهار شخص می دانند:

1.    قدر جوانی را پیرها(کهنسالها) میدانند

2.     قدر عافیت را مصیبت زده می داند

3.    قدر صحت را بیمار می داند

4.    قدر زندگی را، مرده خواهد دانست

حقیقت موت:

حضرت عبدالله بن العاص(رض) می فرماید:

پدر من(عمروبن العاص(رض)) اکثر می فرمودند: بسیار جای تعجب است بر شخصی که آثار موت بر او ظاهر شود و هوش و حواسش باقی باشد و زبانش بند نشده باشد ولی او کیفیات موت را بیان نکند.

به اراده اللهی هنگامی که موتش فرا رسید هوش و حواسش باقی بود هنوز زبانش بند نیامده بود عرض کردم پدرجان! در چنین حالتی از کسانی که کیفیت موت را بیان نمی کردند اظهار تعجب می کردی، شما کمی کیفیت موت را بیان کنید. فرمودند: پسرم! بیان کردن حالت موت غیر ممکن است لیکن من کمی از حالاتم را بیان می کنم:« قسم به خدا گویی که بر شانه هایم کوهی را استوار ساخته اند و روحم را از سوراخ سوزن خارج می کنند و گویی که شکمم پر از خار شده و آسمان و زمین بهم رسیده اند و من در میان آنها له شده ام.»

اختلاف قول و عمل:

شقیق بن ابراهیم(رح) می فرمایند: مردم چهار حرف را با زبان می گویند لیکن در عمل خلاف آن را انجام می دهند:

1. هر شخص می گوید من بنده الله هستم لیکن چنان عمل می کند که شاید بنده کسی نیست و هیچ مالکی ندارد.

2.  هر کس می گوید الله رزاق است لیکن بغیر مال دنیا قلبش مطمئن و قانع نمی شود.

3.  هر کسی می داند و می گوید که آخرت از دنیا بهتر است لیکن شب و روز مشغول جمع آوری مال دنیا می شود تا آنجا که (نعوذبالله) بین حلال و حرام فرق قائل نمی شود.

4.  هر کس می گوید: موت حتما فرا خواهد رسید لیکن اعمالی را انجام می دهد که گویی هرگز نمی میرد.

سه چیز تعجب آور است:

حضرت ابوذر(رض) می فرمایند:«بر سه چیز تعجب می کنم تا آنجا که خنده ام می آید و بر سه چیز آنقدر غمگین می شوم که گریه ام می گیرد.

آن سه چیزی که برآنها تعجب کرده و می خندم عبارت اند از:

1. کسی که به دنیا امید دارد، در حالیکه در پشت سرش موت فرا می رسد( کسی که مشغول برآورده کردن خواهشات خود می باشد و در فکر موت نیست )

2. کسی که غافل است، در حالیکه در قیامت جلوه افروز خواهد شد( بر قائم شدن قیامت یقین دارد ولی از آمادگی برای موت غفلت می ورزد)

3.  کسی که به پری دهان می خندد حال آنکه خبردار نیست که الله از او راضی یا نا راضی می باشد.

و بر آن سه چیزی که غمگین می شوم و به گریه می افتم عبارت اند از:

1. جدائی رسول اکرم(ص) و صحابه کرام(رض)

2. موت! (معلوم نیست که خاتمه ما بر ایمان خواهد بود یا خیر)

3. در محشر در مقابل الله ایستادن، در حالیکه خبر ندارم که برای من حکم رفتن به جنت داده می شود یا جهنم

نتیجه یاد کردن موت و یاد نکردن آن:

حامداللفاف(رح) می فرماید:« هرکس موت را زیاد یاد کند او را به سه چیز اعزاز می کنند»:

1.    توفیق توبه زود نصیب او می شود

2.    برآنچه که الله عطا کرده است قناعت نصیب می شود

3.     در عبادتش دل جمعی و تمرکز حواس حاصل خواهد شد.

هرکس که موت را فراموش کند او را با سه چیز سزا می دهند:

1.     توفیق توبه زود نصیبش نمی شود

2.     بر اندازه کفاف قناعت نصیب نمی شود

3.     در عبادت سستی و کسالت پیدا می شود

مزه موت خیلی تلخ است:

کسی به حضرت عیسی(ع) گفت: شما کسانی را که تازه مرده اند زنده می کنید یک مرده قدیمی را نیز زنده کرده و نمایان سازید در جواب او حضرت عیسی(ع) به حکم الله سام بن نوح(ع) را زنده کرد. هنگامی که از قبر بلند شد موی سر و ریشش سفید بود. حضرت عیسی(ع) فرمودند: این موهای شما چرا سفید است؟ در زمانه شما کهولت و ریش سفیدی نبود. در جواب گفتند: با شنیدن این آواز فکر کردم که قیامت بر پا شد که از ترس آن موهایم سفید شد. حضرت عیسی(ع) از وی پرسیدند: شما چه وقت فوت نمودید؟ فرموند: چهار هزا سال قبل لیکن تا حالا نیز مزه و اثر درد آن تمام نشده است.

چهارحرف اهم:

کسی به ابراهیم بن ادهم(رح) گفت: اگر شما در مجلس بنشینید هم فایده به مردم می رسد و نیز موقیعتی برای شنیدن وعظهای دینی میسر می شود ایشان فرمودند: من در فکر چهار حرف موضوع مشغول هستم اگر از آنها فرصت یافت شود می نشینم. عرض کرد: آن چهار چیز کدامها هستند؟ فرمودند:

1. فکر اول این است که الله در روز میثاق وقت عهد و پیمان گرفتن از بندها فرموده بودند که این دسته مردم نیز دوزخی هستند. که من خبر ندارم در کدام گروه ها بوده ام.

2. در رحم مادر وقت روح قرار دادن در جسم بچه فرشته عرض می کند که یا الله او را در شمار خوش نصیب ها بنویسم یا بد نصیب ها(فرشته مطابق حکم می نویسد) من خبر ندارم که برای من چه نوشته شد.

3. وقتیکه ملک الموت روح را قبض می کند از الله می پرسد: که او را همراه مسلمان ها قرار دهم یا در شمار کافران بگذارم. برای من معلوم نیست که الله درباره من چه حکمی را دستور خواهند داد.

4.     چهارمین چیز اینکه در تفکر این قول الله فرو رفته ام که می فرمایند:

(و امتزو الیوم ایّها المجرمون)

«( در قیامت با خطایی تحقیرآمیز به گناهکاران گفته می شود) ای مجرمان! ای بزهکاران! امروز(از مومنان) جدا گشته و به کنار دور شوید.»

و نمی دانم که در شمار کدام گروه قرار خواهم گرفت.

چهار علامت برای بیدار شدن از غفلت:

آن شخص که پرده غفلت را بدرد و آگاه و بیدار شود چهار علامت خواهد داشت:

1.    او در دنیا قناعت را اختیار کرده و برای دنیا تاخیر می کند.

2.    برای آخرت حریص می شود و اعمال مربوط به آن را زود انجام می دهد.

3.    درباره دین با علم و کوشش تدبیر می کند.

4.    ضمن نصیحت انسان ها با آنها مدارا می نماید.

بهترین انسان:

در روایتی از شخصی آمده که گفته اند بهترین انسان آن شخصی است که در او پنج صفت و خصلت باشد:

1.    عبادت پروردگار را بکند

2.    برای مردم مفید و سودمند باشد

3.    مردم از شر او محفوظ باشند

4.    از مال و دولتی که نزد مردم است نا امید باشد

5.    برای موت آماده باشد

سه چیز پسندیده:

حضرت ابدرداء(رض) می فرماید:

1.    من غربت را می پسندم تا که برای پروردگار متواضع باشم.

2.    بیماری را می پسندم تا که به سبب آن گناهان من مورد بخشش واقع شود.

3.    موت را می پسندم تا که با پروردگارم ملاقات نمایم.

برترین و عاقل ترین انسان:

از ابن مسعود(رض) نقل شده است که کسی از رسول اکرم(ص) پرسیدند: چه انسانی از همه بهتر است؟ فرمودند: بهترین شما کسی است که اخلاقش از همه بهتر باشد. عرض کرد: از همهبیشتر فهمیده و عاقل تر چه کسی است؟ فرمودند: کسی که بیشتر از همه موت را یاد می کند و برای آن آماده سازی می کند.

پنج قسم بشارت:

( انّ الّذین قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملئکة الاّ تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا با الجنّة الّتی کنتم توعدون)

« کسانیکه می گویند: ربّ ما تنها الله است و سپس( بر این گفته خود و بر این راستای خداپرستی تا زنده اند) پا بر جا و ماندگار می مانند( در هنگام آخرین لحظات زندگی ) فرشتگان به پیش ایشان می آیند (و بدان مژده می دهند) که نترسید و غمگین نباشید و شما را بشارت باد به بهشتی که ( توسط پیغمبران) به شما (مومنان) وعده داده می شود.»

این بشارت برای پنج قسم است:

1. ( برای عموم مومنین) یعنی شما از مبتلا شدن به عذاب همیشگی نترسید حتما یک روزی شما را از عذاب خارج خواهند کرد انبیاء علیهم السلام و صلحا شفاعت شما را خواهند کرد.

2. (برای مخلصین) شما در اقبال رد شدن اعمال خود احساس خطر نکنید اعمال شما مقبول است و برای از بین رفتن ثواب غمگین نشوید که دوبرابر ثواب می رسد.

3. (درباره تائبین) گفته شده که از گناهان خود نترسید آنها بخشده شده اند و بعد از توبه در قبال رد ثواب، احساس ترس و اندوه را به خود رااه ندهید.

4. (برای زاهدها) خطاب شده که از حشر و حساب نترسید خوشخبری بدون حساب و کتاب داخل جنّت شدن را حاصل کنید.

5. (برای علماء) اشاره است به آنانی که به مردم بهبودی،فلاح و نیکی یاد می دهند و بر علم خود عمل می کنند که از منظر هولناک قیامت نترسید و اصلا غمگین نشوید که پاداش اعمال شما داده می شود. و مژده بر شما و مقتدیان شما که جنّت را حاصل کردند.

اخلاص

مثال ریاکار:

مقوله ی حکیمی است، ریاکار مانند آن شخصی است که کیسه ی خود را به جای پول ازسنگ ریزه ها پرکرده باشد برای او هیچ فایده ای ندارد سوای اینکه مردم کیسه ی پرشده ی او را ببینندو و فکر کنند که او مالدار است لیکن آنچه در کیسه است هرگز حاجت آن شخص را برآورده نمی سازد بدین صورت کسانی که ریاکار را ببینند او را نیکوکار و متقی خواهند دانست لیکن نزد الله به اعمال شخص ریاکار پاداشی نمی رسد.

هفت چیز به غیر هفت چیز دیگر بی فایده است :

قول یک بزرگی است که برهفت مورد عمل کند و بر هفت چیز دیگر عمل نکند عمل او بی حاصل است.

1. ادعای خوف الله را بکن لیکن از گناه ها پرهیز نکند این ادعای او غلط و بی حاصل است .

2. امید ثواب از الله را داشته باشد لیکن عمل نیک انجام ندهد (گرچه الله مختار است که بغیر عمل نیز ثواب بدهد لیکن قانون و ضابطه ی او چنین است که ثواب به کسانی می رسد که عمل نیک انجام دهند.)

3. دعا بغیر محنت (یعنی بطور کلی کوشش نیک شدن را نکند تنها بر دعا اکتفا کند او محروم می ماند) زیرا توفیق به کوشش کنندگان می رسد.

(( والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا ))

« کسانی که برای(رضایت) ما تلاش نمودند (قطعا) آنها را به راهای خود هدایت و رهنمود می گردانیم. »

4. استغفار بدون ندامت (یعنی با زبان اسبغفار بکند لیکن در دل ندامت و پشیمانی پیدا نشود. از اینگونه استغفار کردن چه فایده ؟)

5.     خواهش کار نیک کردن داشته باشد لیکن عزم و اراده نداشته باشد .

6.     اصلاح ظاهر و نیکیهای بدون اصلاح باطن .

7.    کوشش بغیر اخلاص (بغیر اخلاص بزرگترین نیکی و محنت دین، بی حاصل است

چه کسی مخلص است ؟

کسی از بزرگی پرسید که مخلص کیست؟ فرمود:« مخلص آن شخصی است نیکیهای خود را آنگونه بپوشاند همانطوری که بدیهای خود را می پوشاند» عرض کرد: غایت و انتهای اخلاص چیست؟ فرمود:« اینکه تعریف کردن از جانب مردم را پسند نکند.»

شناخت بنده مخصوص الله :

کسی از حضرت ذوالنون مصری(رح) پرسید: نشانه و علامت بنده مخصوص و پسندیده الله چیست؟ فرمودند: چهار علامت دارد:

1. آسایش و راحتی را ترک کند.

2. اگر نزد او چیز بسیار کمی نیز باشد حتما در راه الله خرج می کند.

3. بر تنزّل مرتبه و مقام خود خوشنود باشد.

4. از نظر او تعریف و مزمت یکسان باشد.

چهار علامت ریاکار:

شخص ریاکار دارای چهار علامت است که به شرح ذیل است:

1.در تنهایی در کارهای نیک سستی می کند.

2.  کار نیک را در مقابل مردم، با نشاط کامل انجام می دهد.

3.  هر کاری را که مردم تعریف کنند آن کار را زیاد انجام مدهد.

4. هر عملی که بدی آن گفته می شود آن را کم انجام می دهد.

قلعه عمل:

سه چیز برای عمل به منزله ی قلعه است:

1.    این خیال را بکند که توفیق عمل از جانب الله است ( تا که تکبر و غرور پیدا نشود)

2.    هر عمل را برای رضای الله انجام دهد (تا که خواهش نفس شکسته شود)

3.     ثواب و بدله عمل را فقط از الله طلب کند(تا که ریا و طمع از قلب خارج گردد)

اخلاص از چوپان یاد بگیرید:

بزرگی فرمودند: انسان باید از چوپان ادب و اخلاص بیاموزد. کسی عرض کرد چگونه؟ فرمودند: هنگامیکه چوپان نزد گوسفندان نماز میخواند هرگز این خیال را نمی کند که گوسفندها مرا تعریف خواهند کرد. همینطور عامل باید از تعریف و بزرگی مردم بی نیاز شده عبادت الله را بکند.

چهارشرط برای قبولیت عمل:

1. علم: (بغیر علم، صحیح شدن عمل دشوار بلکه غیر ممکن است و آن عملی قبول می شود که صحیح باشد.)

2. نیت: (بغیر نیت، عمل باعث کسب پاداش نمی شود و بعضی اعمال بغیر نیت معتبر نیستند)

((انّما الاعمال بانّیّات))

«دار و مدار اعمال به نیت بستگی دارد »

3. صبر: ( هر عملی را با صبر و سکون انجام دهد یا در عین انجام عمل هر پریشانی که پیش آید با طیب خاطر بر آن صبر کند)

4.    اخلاص: بغیر اخلاص هیچ عملی قبول نمی شود.

شناخت انسان صالح:

کسی از حضرت شقیق بن ابراهیم الزاهد(رح) پرسید: مردم را نیک می گویند، من چگونه بفهمم که نیک هستم یا بد؟ فرمود از روی سه چیز:

اول: حال باطن خود را برای بزرگان بیان کن اگر آنها آن را پسندیدند تو نیک هستی ورنه بد.

دوم: دل خود را برای دنیا پیش کن اگر او آن را رد کرد تو نیک هستی ورنه بد.

سوم: خود را برای موت پیش کن اگر دل از آن راضی و خوشنود شود بدان که نیک هستی ورنه بد.

اگر این سه صفت در کسی موجود باشد او باید شکر الله را ادا کند و عاجزی خود را اظهار نماید تا که هرگز در عمل او ریا پیدا نشود که به آنچه انجام داده آب بپاشد.

مثال عمل نیک:

ابوبکر واسطی(رح) می فرماید: مثال عمل نیک مانند شیشه است با کمی بی احتیاطی شیشه شکسته می شود و دیگر درست نمی گردد. همین طور عمل نیک با ریا و عجب(خودپسندی) برباد می شود و بعد نیز اجری در آن باقی نمی ماند.

 

فضایل و خواص سوره مبارکه فاتحة الکتاب
این سوره مبارکه به جهت رفعت و شرافتش تقریباً بیست و اندی اسم دارد ما تنها به چند نام مشهور آن اکتفا می کنیم.

یکی از آنها به نام حمد است که به مناسبت حمد و ستایشی است که در این سوره از پروردگار یکتا خداوند تبارک و تعالی به عمل آمده است.

امام صادق (ع) می فرمایند: سوره حمد سوره ای است که اول آن ستایش و میانه آن اخلاص و آخر آن نیایش می باشد.

نام دیگر این سوره فاتحه است چون قرآن و نماز با آن شروع می گردد. دیگر نام این سوره جامع و ام الکتاب و ام القرآن است چون معظم بلکه کل معانی قرآن را شامل است و عرب هر جامعی را ام می نامند و همچنین به چیزی که تقدم بر دیگران داشته ام اطلاق می کند و این سوره شریفه بر سایر سوره های قرآن تقدم دارد.

از دیگر نامهای شریف این سوره شفا است زیرا پیامبر (ص) درباره این سوره می فرمایند: ام الکتاب شفاء من کل داء. سوره حمد شفای هر درد و بیماری است.

از امام صادق (ع) نقل شده است که هر کسی در صبح قبل از آنکه حرف بزند هفت بار سوره مبارکه حمد را بخواند هر ناخوشی و مرضی که دارد برطرف گردد و هرگاه در آن روز ناخوشی و مرضی زایل نگردد در روز دیگر بعد از نماز صبح و قبل از حرف زدن هفتاد مرتبه این سوره را با اعتقاد کامل بخواند من ضامن شفا او خواهم بود.

پیامبر (ص) می فرمایند: هر کس سوره حمد را بخواند چنان است که دو سوم قرآن را خوانده و ثواب آن کسی که بر همه مومنان تصدق کرده باشد به او داده می شود و نیز ایشان می فرمایند: هر کس به صدای قاری این سوره گوش دهد به اندازه یک سوم ثواب آن به وی داده می شود.

در خواص این سوره از پیامبر (ص) نقل است که هنگام خواب بر پهلو بخوابید و سوره های حمد و توحید را بخوانید از همه بلایا ایمن خواهید بود و هر کس در حین ورود به منزل خود سوره های حمد و اخلاص را بخواند خداوند فقر و تنگدستی را از او برطرف و خیر و رکت بسیار به وی عطا می کند.

در روایتی امام صادق (ع) می فرمایند: هرگاه که هفتاد مرتبه سوره حمد را بر یک دردی خواندم آن درد تسکین یافت.

از امام محمد باقر (ع) نقل است اگر سوره حمد را بر میتی هفتاد مرتبه خوانده شود و آن میت زنده شود جای تعجب ندارد.

از پیامبر (ص) نقل است جهت کم شدن تب، این سوره را چهل بار ظرف آبی بخوانید و بر روی آدم تب دار فشار دهید و در جای دیگر امده است هر کس بعد از عطسه سوره حمد را بخواند آنگاه به کف دست خود بدمد و به صورت خود بمالد از سردرد و چشم درد و آمدن خون بینی در امان خواهد بود.

نقل است شیطان در مدت عمر خود چهار ناله جانکاه کرد: وقتی که طناب لعنت بر گردنش افتاد و زمانی که از بهشت رانده شد و وقتی که رسول اکرم (ص) به رسالت مبعوث شد و هنگامی که سوره حمد نازل شد.
تاثیر گفتن بسم الله
عبدالله بن یحیی که از دوستان امیرمومنان علی (ع) بود به خدمتش آمد و بدون گفتن بسم الله بر تختی که در آنجا بود نشست، ناگهان بدن وی منحرف شد و بر زمین افتاد و سرش شکست علی (ع) دست بر سر او کشید و زخم او التیام یافت بعد فرمود: آیا نمی دانی که پیامبر (ص) از سوی خدا برای من حدیثی نقل کرد که هر کار بدون نام خدا شروع شود بی سرانجام می ماند.

گفتم: پدر و مادرم به فدایت باد می دانم و بعد از این ترک نمی کنم امام علی (ع) فرمود: در این حال بهره مند و سعادتمند خواهی شد.

امام صادق (ع) می فرمایند: بسیاری اتفاق می افتد که بعضی از شیعیان ما بسم الله را در آغاز کارشان ترک می گویند و خداوند آنها را با ناراحتی مواجه می سازد تا بیدار شوند و ضمنا این خطا از نامه ی اعمالشان شسته شود.